انقلاب اسلامی؛ انقلابی با مبنای مذهبی
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که نمونه قبلی نداشته است. مبنای این انقلاب، ارزشهای دینی و اخلاقی و معنوی بود. هیچ کدام از انقلابهای گذشته مبنای مذهبی و ارزشی نداشته است. این یکی از وجوه تمایز انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر است.
انقلاب اسلامی و ارائه مدل حکومتی
یکی دیگر از وجوه تمایز انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر این است که انقلاب اسلامی یک مدل حکومتی ارائه داد. مقام معظم رهبری نیز در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند. پیش از انقلاب اسلامی، دو مدل سوسیالیستی و لیبرالیستی حکومت وجود داشت، اما انقلاب اسلامی یک مدل بر مبنای اصول اسلامی ارائه داد و در واقع، شکل سومی از حکومت در جهان شکل گرفت.
انقلابی اسلامی و نقش مردم
یکی دیگر از وجوه تمایز انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر این است که این انقلاب در اثر کودتا یا تحرکات نظامیان به وجود نیامده است بلکه این انقلاب در اثر خواست و مطالبه مردم و همراهی آنها با رهبری دینی شکل گرفت. مقام معظم رهبری در این خصوص ضمن اینکه به نقش مردم در پیروزی انقلاب اشاره دارند، عنوان میکنند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اهمیت نقش مردم از آنها سلب نشد و به عنوان یک عنصر برای انقلاب باقی ماند. این در حالی است که انقلابها پس از پیروزی به مردم بی اعتنا شدند.
انقلابی اسلامی و فشارهای خارجی و داخلی
نکته مهم دیگر در خصوص انقلاب اسلامی ایران این است که این انقلاب قبل و بعد از پیروزی تحت فشار شدید خارجی قرار داشت. به عبارتی، همان طور که قدرتهای خارجی از پیروزی مردم در انقلاب حمایت نکردند، بعد از انقلاب اسلامی نیز فشار همه جانبهای را علیه آن به کار گرفتند و در هیچ دورهای این فشار قطع نشد بلکه شدت و ضعف داشته است. اوج این فشارها در دوره دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا بود که اخیراً نیکی هیلی، نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل اعلام کرد در پی براندازی سیستم بودیم. با این حال، جمهوری اسلامی ایران در مقابل همه این فشارهای 42 ساله مقاومت کرد، تسلیم نشد و از اصول اصلی خود از جمله عزت، کرامت و استقلال عدول نکرد.
انقلاب اسلامی و فرهنگ سیاسی جدید با محویت مقاومت
این الگوی رفتاری انقلاب اسلامی و شاخصههای متمایز آن در مقابل انقلابهای دیگر در جهان سبب شد فرهنگ سیاسی جدیدی هم در ایران و هم در سطح منطقه غرب آسیا در 4 دهه گذشته شکل گیرد که این فرهنگ مبتنی بر مقاومت است. فرهنگ سیاسی مقاومت محور بر امنیت بومی تاکید دارد و مخالف امنیت وارداتی است که کشور را وابسته به قدرتهای خارجی میسازد و تصمیمسازی داخلی و خارجی را تحت تاثیر قرار میدهد. این فرهنگ سیاسی منحصر به فرد با همراهی مردم و تحت رهبری حضرت امام خمینی (ره) و آیتالله خامنهای سبب شد جمهوری اسلامی ایران امروز از مهمترین قدرتهای منطقه غرب آسیا و حی از بازیگران تاثیرگذار جهانی باشد.
پس از وقوع انقلاب اسلامی بازیگران جدیدی در سطح منطقه غرب آسیا ظهور کردند که انقلاب اسلامی، اصول آن و همچنین پیروزی از دو رهبر این انقلاب را به عنوان الگوی فکری و رفتاری خود قرار دادند. جهاد اسلامی فلسطین، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، حزبالله لبنان، انصارالله یمن، حشد الشعبی عراق، قوات الوطنی سوریه را میتوان مهمترین و به نوعی شناختهترین گروههای مقاومتی نام برد که پس از وقوع انقلاب اسلامی شکل گرفته و متعهد و وفادار به انقلاب اسلامی ایران باقی ماندند.
«سید جلال دهقانی فیروزآبادی»، استاد دانشگاه در این خصوص میگوید: «انقلاب اسلامی یک تحول سیاسی-اجتماعی بود که در سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاد، اما مهمتر از این تحول سیاسی و اجتماعی، گفتمان انقلاب اسلامی بوده است. ما اگر صحبت از انقلاب اسلامی میکنیم، تنها منظورمان انقلاب ۱۳۵۷ نیست، بلکه از گفتمانی سخن میگوییم که انقلاب اسلامی آن را ایجاد کرده است. اگر گفتمان لیبرالیسم و کمونیسم را دو گفتمان دیگر در نظر بگیریم، گفتمان انقلاب اسلامی غیر از این دو بوده است. اگر گفتمان مقاومت را در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی بپذیریم که به نظرم واقعیتی است که در مقابل دیگر گفتمانها قرار میگیرد، پس گفتمان مقاومت پادگفتمانهای متفاوتی دارد که میتواند لیبرالیسم یا کمونیسم باشد.»
عناصر و مولفههای مقاومت
گفتمان مقاومت در منطقه غرب آسیا، عناصر و مولفههایی دارد. «سید جلال دهقانی فیروزآبادی» میگوید: «عناصر و مؤلفههای گفتمان مقاومت را میتوان در دو دسته طبقهبندی کرد؛ یک بخش نفی یا سلبی است و بخش دیگر اثباتی و ایجابی. در مرکز بُعد سلبی گفتمان مقاومت، سلطهستیزی قرار دارد. یعنی مهمترین عنصر سلبی گفتمان مقاومت، نفی سلطه و سلطهستیزی است و دوم، نفی استکبار و استبدادستیزی است. نفی تبعیض و خشونت ساختاری در نظام بینالملل، نفی توسعهطلبی و زیادهخواهی و تجاوزطلبی در روابط بینالملل نیز به بُعد سَلبی گفتمان مقاومت برمیگردد. اما مهمترین وجوه اثباتی و ایجابی گفتمان مقاومت که در مرکز این گفتمان قرار دارد، عبارت است از عدالتخواهی و حقطلبی، اسلامخواهی، صلحطلبی، عزتطلبی و اقتدار، استقلالطلبی، آزادیخواهی، معنویتگرایی، حکمت و عقلانیتگرایی، مصلحتگرایی و آرمانگرایی و واقعبینی.»
تقویت موقعیت مقاومت در منطقه
این گفتمان با این مشخصهها سبب شد گروههای مقاومت راهبرد بازدارندگی را در مقابل تهدیدهای خارجی برگزینند. در چارچوب این راهبرد، تقویت قدرت نظامی گروههای مقاومت در دستور کار قرار گرفت. امروز مبارزه با «سنگ» به مبارزه با «موشک و پهپاد» تبدیل شد. تقویت قدرت نظامی گروههای مقاومت سبب شد جنگ رژیم اسرائیل علیه این گروهها به تنها دو روز کاهش یابد و علاوه بر این، این جنگ تبعات سیاسی نیز داشته باشد. برای نمونه، جنگ اکتبر 2018 رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه که پس از 4 روز به پذیرش آتشبس منجر شد، فروپاشی کابینه بنیامین نتانیاهو را در پی داشته است و پس از آن، این رژیم 3 انتخابات پارلمانی برگزار کرد، اما باز هم کابینه فروپاشید و در انتظار انتخابات چهارم پارلمانی در بازه زمانی دو ساله هستند. گفتمان مقاومت که بر «امنیت بومی» تأکید دارد سبب شد شکست راهبرد «امنیت وارداتی» محور سازش اثبات شود. امنیت وارداتی به حمایت قدرتهای بزرگ وابسته است، قدرتهایی که تا زمانی که منافع آنها ایجاب کند از کشورها حمایت میکنند و در مقابل این حمایت نیز ضمن مداخله در سیاست داخلی و خارجی آنها، منابع مادی این کشورها را نیز استثمار میکنند.
راهبرد دشمنان در مقابل مقاومت
روند موقعیتیابی و تقویت جایگاه محور مقاومت در منطقه و حتی تغییر توازن قدرت به نفع محور مقاومت سبب شد دشمنان به خصوص در یک دهه اخیر تلاشهای خود را برای مقابله با این محور افزایش داده و منسجم کنند. «براندازی» نظام سوریه که یکی از کشورهای عضو محور مقاومت است، یکی از راهبردهایی است که مخالفان و دشمنان برای مقابله با مقاومت در پیش گرفته بودند، اما انسجام و یکپارچگی گروههای مقاومت با حمایت جمهوری اسلامی ایران سبب شد تلاشهای دشمنان با شکست مواجه شود.
وضع «تحریم» علیه جمهوری اسلامی ایران، گروههای مقاومت و رهبران و شخصیتهای مقاومت نیز دیگر راهبرد دشمنان در مقابله با مقاومت است که طی 4 دهه گذشته به کار گرفته شد. قرار دادن در لیست خودساخته «تروریستی» نیز دیگر راهبرد دشمنان برای مقابله با گروههای مقاومت در 4 دهه گذشته بود که به خصوص در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ به دفعات استفاده شده است. «ترور» فرماندهان و رهبران نیز یکی دیگر از راهبردهایی است که علیه محور مقاومت به کار گرفته شد. سید عباس موسوی، شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، عماد مغنیه، سردار قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، بها ابولعطاء و ... از فرماندهان سرشناسی هستند که توسط جوخههای ترور اسرائیل به شهادت رسیدند.
نکته پایانی اینکه؛ نه تحریم و تروریستی خواندن و نه ترور فرماندهان سبب نشد که محور مقاومت به اهداف و آرمانهای خود پایبند نباشد و در اصول و آرامانهای خود تغییر ایجاد و به سمت سازش حرکت کند. این اقدامها عزم و اراده گروههای مقاومت را برای تقویت موقعیت در درون کشورها و در سطح منطقه غرب آسیا بیشتر کرده است و امروز محور مقاومت یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین بازیگران در این منطقه پرآشوب است.// 114
نویسنده: سید رضی عمادی