« شی جین پینگ » افزود، امنیت ملی سنگ بنای هرگونه بازسازی و نوسازی است و ثبات اجتماعی نیز اصلی ترین پیش نیاز برای ساختن یک چین قدرتمند و سعادتمند است.
رئیس حزب حاکم چین تصریح کرد ، پکن تلاش می کند تا با گسترش همکاری با تعامل مثبت با دیگر کشورها، روابطی دوستانه همراه با ثبات و توسعه متوازن داشته باشد.
تعیین جهت گیری های میان مدت و بلندمدت چین در عرصه های داخلی و خارجی، از مهمترین کارکردهای مهم کنگره حزب کمونیست چین است که هرپنج سال یک بار برگزار می شود.البته انتخاب دبیرکل جدید حزب کمونیست به عنوان حزب حاکم چین هم دیگر اقدام مهمی است که در کنگره این حزب انجام می شود.
سخنان شی جین پینگ رئیس جمهوری چین درباره نفی توسعه طلبی و سلطه جویی درچارچوب سیاست خارجی این کشور ضمن آنکه مشخص کننده سوگیری دیپلماسی پیش رو پکن در عرصه منطقه ای و بین المللی است،می تواند واکنشی به سیاست آمریکا باشد که درماهیت و مصداق سلطه جو و توسعه طلب است.
چین که در چند دهه گذشته تلاش کرده با تمرکز بر رشد اقتصادی مشتمل بر تولید صادرات محور با هدف تبدیل به موتور جهانی تولید،خود را در جایگاه نخست اقتصاد جهان قرار دهد،سیاست خارجی را خود را نیز با چنین راهبردی همسو کرده است.
در این چارچوب ، ماموریت اصلی سیاست خارجی چین تسهیل گری برای توسعه تجاری و اقتصادی این کشور به منظور نفوذ گسترده در بازارهای جهانی است.
چین که برای تامین نیازهای داخلی خود با بیش از یک و نیم میلیارد نفر جمعیت وپشتوانه سازی برای تهیه و تامین مواد اولیه و خام برای صنایع تولیدی این کشور به همکاری و تعامل با کشورهای مختلف جهان نیاز دارد، راهبرد سیاست خارجی خود را به گونه ای تنظیم کرده است که بتواند ازشیوه های مختلف و در قالب کمک های بسشردوستانه ، مشارکت در توسعه زیرساخت ها و ارائه تسهیلات به کشورهای توسعه نیافته یا درحال توسعه بتواند از طرفیت های آنان برای تامین مواد خام و طبیعی مورد نیاز استفاده کند.
توسعه روابط و سرمایه گذاری در برخی کشورهای افریقایی توسط چین در سال های اخیر در همین راستا صورت گرفته است.
برغم آنکه دولت چین درصد است تا از طریق کشورهای برخوردار از منابع غنی طبیعی نیازهای خود را تامین کند،اما چنین سیاستی به گفته رئیس جمهوری این کشور از طریق سلطه طلبی صورت نگرفته است.
این در حالی است که آمریکا به عنوان رقیب اصلی چین در عرصه بین المللی در چارچوب سیاست یکجانبه گرایی با ابزار سلطه تلاش دارد به نوعی ضمن اعمال فشار بر کشورهای مختلف جهان ، برنامه های توسعه طلبانه خود را به پیش ببرد.
براه انداختن جنگ علیه شماری از کشورها در چند دهه اخیر از جمله عراق و افغانستان نمونه ای از سیاست سلطه آمریکا در عرصه بین المللی است که درصدد پیاده سازی برنامه های خود در این کشوربا هدف تبعیت پذیری و همکاری آنان با رویکردهای منفعت جویانه کاخ سفید است.
واکنش های تند افکار عمومی به سیاست های سلطه طلبانه آمریکا به خصوص در زمانی که این کشور قصد ایجاد سلطه برکشوری را پیدا می کند، نشانه ای از عدم پذیرش رویکرد یکجانبه کاخ سفید در سیاست خارجی است.
نویسنده: محمد رضا عسگری
112