ایران پرس: شامگاه پنجم اردیبهشت ماه ( 25 مارس ) «محمدعلی اسلامی ندوشن» نویسنده، شاعر و پژوهشگر نامدار ایرانی در 97 سالگی در کانادا درگذشت.

این نویسنده و محقق سال‌های طولانی از زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و بیش از 50  جلد کتاب در زمینه‌های گوناگون ادبی، فرهنگی و اجتماعی به رشته تحریر درآورد.

در ادامه نگاهی گذرا داریم بر زندگی و اندیشه های او:

"به تنها چیزی که در زندگی متکی بوده‌ام‌، نیروی‌‌درونی خود بوده است که در شیب‌و فرازهای زندگی مرا به جلو رانده. به‌همین‌سبب‌، این احساس را دارم که در زندگی متوقف نشده‌ام و در جا نزده‌ام ؛ مانند آب باریکی‌ ‌بوده‌ام‌که از هرجا جلویش را سد کنند، از جای دیگر سر بر‌می‌آورد‌ و همین‌اندازه خوشبختی‌ است که انسان خود را در حال روندگی ببیند."

این سخنان مردی ادیب و فرهیخته به نام محمدعلی اسلامی ندوشن است که پنجم اردیبهشت ماه پس از 97 سال زندگی پربار درگذشت. کسی که سال‌ها در خارج از ایران  زندگی کرد ولی کتاب‌ها، نوشته‌ها و گفته‌هایش از عشق لبریز او به میهن حکایت می کنند.

او سال‌ها پیش در خاطراتش نوشت: "دلم هوای ایران کرده است. هوای غرب در نظرم با همه آراستگی محیط، به تهویه مطبوع  می‌ماند که در آن تنفس شود. به هوای آزاد و آسمان پر ستاره نیاز دارم. به این‌که در کوچه و بازار فارسی حرف بزنم و چه خوب و چه بد، در میان خاطره و تاریخ زندگی کنم."

محمدعلی اسلامی ندوشن در سال 1303 خورشیدی (1924.م) در روستای ندوشن در نزدیکی یزد متولد شد. پدرش خیلی زود درگذشت و او ناگزیر، روی پای خویش ایستاد. در سال 1323 برای ادامه تحصیلات به تهران رفت و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. او که از 12 سالگی شعر می سرود، اینک حرفه ای تر شده و شعرهایش در مجلات معتبری مانند «سخن» به چاپ می رسید.

در دهه سوم زندگی‌اش، به منظور تکمیل تحصیلات به اروپا رفت و سال‌ها به تحصیل و کسب دانش پرداخت و سرانجام به دریافت درجه دکترا در رشته حقوق بین‌الملل از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن فرانسه توفیق یافت.

محمدعلی اسلامی ندوشن سپس به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد، اما پس از مدتی خدمت در دادگستری را ترک کرد و به تدریس حقوق و ادبیات در دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های عالی پرداخت و عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد.

وی بیشتر اوقات خود را صرف تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و مقالات متعددی پیرامون موضوعات فرهنگی و ادبی نوشت. فعالیت‌های عمده این فرهیخته پرتلاش عرصه ادبیات، در زمینه نقد ادبی و ادبیات تطبیقی و نیز اجتماع و فرهنگ بود و می توان او را یک سفرنامه نویس قهار، قصه‌گویی مسلط، محققی کامل و مترجمی جامع دانست که در هر کدام از وادی‌های نقد و داستان و ترجمه و تحقیق و سفرنامه ، صاحب‌نظر و قلم بود.

در سوابق تألیفاتی این استاد توانمند ادبیات، نگارش 50 کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی وجود دارد.

دکتر اسلامی ندوشن، شیوا می نوشت و از آنجا که شاعر هم بود، مقداری مایه شاعرانه‌ هم در نگارش به کار می برد. به صراحت می گفت که قصد ندارد از سنت ادبی ایران دور شود، سنت‌‌ادبی ای که حتی در نثر‌، بار ‌شاعرانه دارد. از لحاظ معنی هم ‌انسان ‌و انسان‌ایرانی برایش بسیار مهم بود چنان که در‌هیچ‌ مکتب و ایسمی متوقف نشد و هیچ طریقتی را بی‌چون‌ و چرا و به تنهایی انتخاب نکرد. 

حتی کسانی که نسبت به آنها احترام داشت چون‌ مولوی‌، تولستوی، نهرو و غیره تنها قسمتی‌ از‌ اندیشه‌هایشان را پذیرفته و یا دوست داشت‌. می گفت هم به قدرت‌ و حقانیت علم معتقدم و هم بیم‌ دارم‌از اینکه علم سرنوشت‌بشر را به تنهایی در دست گیرد. اما شاهکاری‌های ادب و فرهنگ‌گذشته ‌ایران‌، پناهگاه آرمانی زنده‌ و همچون بارویی (قلعه)، در برابر حرض و ابتذال و سبک‌مایگی‌هایی است که از در و دیوار می‌بارد.

اسلامی ندوشن در آثار متعدد خود کوشید منابع و ارکان بزرگی فرهنگ ایران در دوران بعد از اسلام را بازشناسی کند که از جمله‌ آنها می توان به زبان فارسی، شعر و ادب، علم و عرفان ایرانی اشاره کرد. 

شعر فارسی برای اسلامی ندوشن، ارجمندترین دستاورد و محمل فرهنگ و هویت ایرانی است. از نظر او، بلندترین و ابتکاری‌ترین اندیشه‌های ایرانی در شعر بیان شده است و ستون‌های فکری، احساسی و ادراکی ایرانیان را هم باید در آثار کسانی چون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، نظامی، مولانا، سعدی و حافظ جست‌وجو کرد. او در مقام کسی که عمری را به کاوش در زبان فارسی و فردوسی و شاهنامه سپری کرده، تکوین زبان فارسی و سرایش شاهنامه فردوسی را حائز اهمیت و توجه خاص می‌دانست. 

نگرش اسلامی ندوشن به مقوله عرفان (اشراق و تصوف) و اهمیت و کارکردهای تاریخی آن در تاریخ ایران بعد از اسلام، اگر نه منحصر به فرد بلکه کم‌نظیر و در ضمن جامع است. او ریشه‌های عرفان یا به قولی «اشراق» ایرانی را در دوران باستان جست‌وجو می‌کرد و آنچه درباره دستاوردهای عرفان و اشراق ایرانی برمی‌شمرد، بسیار فراتر از کلیشه‌های معمول و برخاسته از ژرف‌نگری و همراه با حدی از تجربه شخصی بود.

اسلامی ندوشن می‌گفت چیزی که در تمام این سال‌ها زندگی‌اش را از سرگردانی درآورده، عشق به ایران و ایران‌دوستی بوده است و اظهار می کرد: "من به عنوان یک ایرانی از همان بچگی به ایران دلبستگی زیادی یافتم، زیرا ایران کشوری است که با کشورهای دیگر فرق دارد. سه هزار سال تاریخ مکتوب دارد و حوادث و پستی و بلندی‌های زیادی بر آن گذشته است. خاک ایران که با کشورهای دیگر تفاوتی ندارد، آنچه که تفاوت به وجود آورده، حوادث و جریاناتی است که بر سر این کشور آمده است که نتیجه آن فرهنگ و تاریخی است که ایجاد شده و از مردمش باقی مانده است."

او درباره دلیل توجه به ایران و ایران‌دوستی‌ در آثارش می‌گفت: "هر کسی در زندگی تکیه‌گاهی دارد، دلخوشی‌اش یک چیزی می‌شود و به امر به خصوصی دل می‌بندد، صبح که بلند می‌شود به خاطر این تکیه‌گاه زندگی روزانه‌اش را شروع می‌کند. شب که می‌خوابد با این تکیه‌گاه می‌خوابد. برای من ایران‌دوستی یک تکیه‌گاه در حول و حوش زندگی فرهنگی ایران است." 

محمدعلی اسلامی ندوشن در دوران جوانی

اسلامی ندوشن آنگونه که دوست داشت زندگی کرد و در مصاحبه ای در پاسخ به این پرسش که آیا خوشبخت زندگی‌کرده یا خیر؟، پاسخ داد:

"این حرف هنوز همه اعتبار خود را دارد که «تا کسی نمرده است نمی‌شود گفت که خوشبخت است.‌» خوشبختی از انسان به انسان فرق می‌کند. درست است‌که ظواهر زندگی‌ها به هم شبیه است، ولی درون‌ها به هم‌ شبیه نیست، ولو دیگران او را‌ خوشبخت‌ پندارند. استنباط شخص من این است که خوشبختی مربوط می‌شود به نوع و میزان جذب ما از زندگی، هرچه بیشتر و بهتر جذب کنیم، خوشبخت‌تر‌ هستیم‌. منظورم مواهب زندگی ‌است، از ‌طبیعت‌، از روابط اجتماعی، از هنرها، از کردارها و از همه آنچه بتواند انبساط و تحرک در درون ما ایجاد کند. این انبساط و تحرک درون، ‌از ساعت‌های‌ سرشار و بارور ‌زندگی حاصل می شود، از ساعت‌های شکفته و برافروخته و این‌ساعت‌ها هرچه تکرار و تداوم بیشتر داشته باشند، زندگی‌دلپذیرتر می‌شود.

موضوع برمی‌گردد به این دو نظر قدیمی که برحسب‌ یکی، خوشبختی را در گرو داشتن هرچه‌ بیشتر‌ آرزو می‌دانستند و برحسب دیگری، سعادت را در ترک‌ آروزها می‌شناختند (نظر بودایی و عرفان ایران). اصل جذب مواهب و انبساط درون، تا حدی‌ تلفیقی  از‌ این‌ دو  است، زیرا‌ به گزینش آروزها می‌پردازد  و از میان آنها آنچه را که طبیعی‌تر، انسانی‌تر و پاکیزه‌تر است برمی‌گیرد و بقیه را‌ رها می‌کند. پس در یک کلمه می‌توانم‌ بگویم  که خوشبختی تا‌ آنجا‌ که ‌در اختیار فرد است، هنر ترک ‌و طلب است، اینکه انسان بداند که چه بخواهد و چه نخواهد."

او در ادامه گفته است: "اکنون ‌‌بیایم‌ بر سر خودم. اگر بعضی مشکلات نبود، شاید خیلی قوی‌تر و سرشارتر زندگی‌ می‌کردم، ولی‌‌تا همین مقدار هم، خود را کامیاب می‌بینم چون ‌باید از دو ‌حسن اتفاق یاد بکنم که از بابت آنها از بخت خود شکرگزارم: نخست اینکه ‌در سرزمینی چون ایران‌ به‌دنیا آمده‌ام و زبانم زبان فارسی است ؛ دوم اینکه در این دوران به دنیا آمده‌ام ؛ نه‌جلوتر و نه بعدتر.

ایران از لحاظ جغرافیایی موقعیت ممتازی دارد. بر سر چهار راه چهار تمدن‌شرقی و غربی و شمالی و جنوبی قرار گرفته که از هریک‌تأثیری پذیرفته و از این وزش‌های‌فرهنگی‌، فرهنگ خاصی‌ برای خود پرورانده است. جریان‌ها و حوادثی که طی سه هزار سال یا بیشتر بر این کشور گذشته، عمق و معنا و حزن و رنگارنگی‌ای  به‌ تاریخ و گذشته او بخشیده ‌که ‌شاید‌کم‌نظیر باشد.

و اما زبان فارسی‌ بزرگ‌ترین‌سرمایه‌ای است که ایران داشته و برای او مانده است. من به‌ داریوش و کورش نمی‌نازم، ولی به زبان‌فارسی‌ و فرهنگ‌‌ایران می‌نازم و این را نعمتی بزرگ می‌دانم که‌زبان‌مادری‌من فارسی است و این به سبب غنای انسانی‌ای است که ‌در بعضی از آثار ادبی و فکری آن‌وجود‌ دارد‌.

و اما زمان را چرا گفتم؟ ما در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ ایران زندگی‌‌می‌کنیم‌: نمی‌گویم‌ بهترین، می‌گویم حساس‌ترین. ما نسل‌کنونی، واسطه‌ گذشته و دوران حال‌ هستیم‌ و این‌حال با همه زمان‌های دیگر متفاوت است. تنها ما این خاصیت‌ را داشته‌ایم، نه پدران ما‌ چنین‌ بودند ‌و نه فرزندان ما چنین‌ خواهند بود. من در یک‌ نیمه عمر، دو نوع زندگی آزموده‌ام که چند هزار سال با هم ‌فاصله ‌‌دارند. به‌قول‌ «بودلر»:  من آن‌قدر خاطره دارم‌که گویی هزار سالم است."

117

بیشتر بخوانید:

محمدعلی اسلامی ندوشن درگذشت

گزارش : نگاهی به آثار و کتابهای دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

محمدعلی اسلامی ندوشن در دوران جوانی