محمد جواد ظریف*- این روزها شركت های روابط عمومی و تبلیغاتی غرب كه ابایی از دریافت دلارهای نفتی ندارند، فرصت بی سابقه ای برای رسیدن به درآمدهای هنگفت یافته اند.
جدیدترین پروژه تبلیغاتی آنها این است که ما را متقاعد سازند، جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه، دیگر وجود ندارد و همانگونه که یكی از سخنگویان جبهه النصره در شبكه CNN، اعلام کرده، این گروه که نامش را تغییر داده، از تروریست های القاعده جدا شده و "معتدل" شده است!
این گونه تعصب و كوته فكری جاهلیت را به عنوان چشم انداز روشنی برای قرن 21 عرضه می دارند. لیكن مشکل مشتریان ثروتمند این مؤسسات تبلیغاتی كه غالباً سعودی هایی هستند که جبهه النصره را حمایت گسترده مالی می کنند، این است كه اسناد موجود در خصوص سیاست های ویرانگر آنان قابل اصلاح، دستکاری و حذف نیست.
چنانچه تاكنون ابهامی وجود داشت، صحنههای پخش شده از گردن زدن یك پسر بچه 12 ساله بوسیله این به اصطلاح "معتدلین"، نمایش دلهره آوری از واقعیت موجود است.
از حمله تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 تاكنون، وهابیت جنگ طلب چند بار تغییر چهره داده؛ اما در ایدئولوژی و مشی بنیادی آن تغییری حاصل نشده – خواه این گروه طالبان باشد یا شاخههای بازتولید شده القاعده و یا عناصر به اصطلاح دولت اسلامی، که نه دولت است و نه اسلامی. میلیون ها نفر كه قساوتهای جبهه النصره را تجربه كردهاند، داستان ساختگی جدایی جبهه النصره از القاعده را باور نخواهند كرد.
سوابق نشان می دهد كه تلاش برای تطهیر جبهه النصره با این هدف صورت می گیرد تا ارسال دلارهای نفتی به گروه های افراطی در سوریه كه تا قبل از این با شیوههای پنهان صورت می گرفت، در آینده بطور علنی و آشكار انجام پذیرد و حتی برخی دولت های غربی را وسوسه کند تا از این به اصطلاح "معتدلین" حمایت کنند.
حضور غالب النصره در اتحاد فعلی مخالفین دولت سوریه در حلب، واقعیتی است که تمامی این تبلیغات را مردود می سازد.
تلاش عربستان سعودی برای متقاعد ساختن ولی نعمتان غربی اش به حمایت از سیاست های کوته بینانه اش بر مبنایی باطل استوار شده كه فرو بردن جهان عرب در آشوب بیشتر به نحوی به جمهوری اسلامی ایران ضربه می زند.
این توهم كه بی ثباتی منطقه به "مهار" ایران كمك خواهد کرد و یا دشمنی ادعایی میان شیعه و سنی به درگیری در منطقه دامن زده، با این واقعیت در تضادی آشکار است كه هولناك ترین خونریزیها در منطقه ما به دلیل کشتار برادران عرب و سنی به دست وهابیها شکل گرفته است. در حالی که افراطیون با حمایت اربابان ثروتمند خود به كشتار مسیحیان، یهودیان، ایزدی ها، شیعیان و سایر "مرتدین" مشغولند؛ ولی در واقع این اعراب سنی کشورهای منطقه هستند که بیشترین خسارات را از سوی این تفكر صادراتی نفرت تحمل کرده اند.
این توهم كه بی ثباتی منطقه به "مهار" ایران كمك خواهد کرد و یا دشمنی ادعایی میان شیعه و سنی به درگیری در منطقه دامن زده، با این واقعیت در تضادی آشکار است كه هولناك ترین خونریزیها در منطقه ما به دلیل کشتار برادران عرب و سنی به دست وهابیها شکل گرفته است. در حالی که افراطیون با حمایت اربابان ثروتمند خود به كشتار مسیحیان، یهودیان، ایزدی ها، شیعیان و سایر "مرتدین" مشغولند؛ ولی در واقع این اعراب سنی کشورهای منطقه هستند که بیشترین خسارات را از سوی این تفكر صادراتی نفرت تحمل کرده اند.
در واقع امروز نه اختلاف موهوم تاریخی میان شیعیان و اهل سنت، بلكه مقابله وهابیت و شریعت راستین اسلام در جریان است؛ مقابله ای که نتایج و آثار عمیقی در منطقه و دیگر نقاط جهان بر جای خواهد گذاشت.
تردیدی نیست که حمله به عراق، به سردمداری آمریكا در سال 2003 درگیری هایی را كه امروز شاهد آن هستیم براه انداخت و تشدید نمود؛ لیكن عامل عمده خشونت، ایدئولوژی نفرت افكن وهابیت و مورد حمایت عربستان سعودی بوده است، گرچه این امر تا واقعه 11 سپتامبر 2001 از انظار غربیها مغفول مانده بود.
شاهزادگان ریاض مستأصلانه می کوشند تا منطقه را به شرایط دوران حکومت صدام در عراق بازگردانند؛ شرایطی که در آن یک سرکوب گر ظالم دست نشانده، با حمایت مالی اعراب منطقه و غربی های خوش خیال با تهدید موهوم ایرانی مقابله می کرد.
اما آنها با یک مشكل اساسی روبرو هستند:
صدام مدتهاست كه مرده و ساعت زمان را نمی توان به عقب كشید. هرچه زودتر حاكمان سعودی با این واقعیت كنار بیایند، به نفع همه خواهد بود. واقعیات جدید منطقه ما حتی می تواند پذیرای ریاض باشد، چنانچه سعودی ها مشی فعلی خود را تغییر دهند.
منظور از تغییر چیست؟ طی سه دهه گذشته، ریاض ده ها میلیارد دلار برای صدور وهابیت از طریق هزاران مسجد و مدرسه دینی در سراسر جهان هزینه كرده است.
از آسیا تا آفریقا و از اروپا تا آمریكا، این عقیده منحرف، ویرانی عظیمی بر جای گذشته است. همانگونه که یكی از افراطیون سابق در كوزوو به نیویورك تایمز گفت، «سعودی ها با پول هایشان ، اسلام را در این منطقه (بالکان) كاملا تغییر دادهاند».
وهابیت گرچه بخش بسیار ناچیزی از مسلمانان را جذب نموده، لیكن آثار بسیار ویران كننده ای برجای گذاشته است.
تقریباً تمامی گروه های تروریستی که از نام اسلام سوء استفاده می کنند (از القاعده و انشعابات آن در سوریه تا بوكوحرام در نیجریه)، متاثر از این فرقه مرگبار بودهاند.
سعودی ها تاكنون توانستهاند با استفاده از "برگ ایرا"، متحدان خود را به همراهی با نابخردی خود در سوریه و یمن ترغیب كنند.
این وضعیت بدون تردید تغییر خواهد كرد؛ چرا که امروز حمایت مستمر ریاض از افراطی گری جنگ طلب بطلان ادعای سعودی بعنوان نیروی ثبات آفرین را به اثبات رسانده است.
جهان دیگر نمی تواند نظاره گر کشتار نه تنها مسیحیان، یهودیان و شیعیان بلكه سنیها بوسیله وهابی ها باشد.
در شرایطی که آشوب، بخشهای زیادی از خاورمیانه را فراگرفته، این خطر بزرگ وجود دارد كه چند نقطه با ثبات باقی مانده نیز در درگیری بین وهابیت و اهل سنت دچار بی ثباتی گردند.
لازم است، اقدامی هماهنگ در سازمان ملل متحد با هدف قطع حمایت مالی از ایدئولوژی های مبتنی بر نفرت و افراط صورت گرفته و جامعه جهانی در رسیدگی به موضوع كانال های ارسال پول و اسلحه به تروریست ها فعال تر عمل نماید.
دكتر حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در سال 2013، پیشنهاد جهان عاری از خشونت و افراطی گری را ارائه نمود.
ضروری است، ملل متحد برآن اساس، به برقراری گفت وگوی گسترده تر میان ادیان و مذاهب به منظور مقابله با این عصبیت خطرناك قرون وسطایی اقدام نماید.
حملات اخیر در شهرهای نیس، پاریس و بروكسل باید دنیای غرب را متقاعد ساخته باشد كه تهدید سمی وهابیت را نباید مورد غفلت قرار داد.
بعد از سالی که هر هفتهاش مملو از اخبار فاجعه بار بود، لازم است جامعه جهانی دست به اقدامی فراتر از ابراز انزجار، ناراحتی و تسلیت بزند. آنچه امروز بدان نیازمندیم، اقدام عملی علیه افراطی گری است.
گرچه بیشتر خشونتهای اعمال شده با سوء استفاده از نام اسلام ریشه در وهابیت دارد، لیكن به هیچ عنوان پیشنهاد نمی کنم كه عربستان سعودی نمی تواند بخشی از راه حل باشد.
كاملا برعكس، ما از حاكمان سعودی می خواهیم؛ تبلیغات مبتنی بر اتهام و هراس را رها نموده و با سایر اعضای جامعه جهانی در از بین بردن آفت تروریسم و خشونت كه همه ما را تهدید می کند همكاری کنند.
*وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
روزنامه نیویورک تایمز