امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی متعاقب انعقاد توافقنامه ابراهیم با وساطت دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری پیشین آمریکا در اوت 2020 و امضای آن در سپتامبر همان سال، روند عادیسازی روابط دوجانبه را آغاز کردند.
از آن زمان، مقامات بلندپایه دو طرف چندین بار از تل آویو و ابوظبی بازدید کردهاند و روابط طرفین در زمینههای مختلف توسعه یافته است. در ادامه این روند، امارات و رژیم صهیونیستی توافقنامه شراکت اقتصادی فراگیر را امضا کردند که شامل لغو یا کاهش 96 درصد کالاهایی که میان طرفین مبادله میشود، افزایش تجارت غیر نفتی، افزایش فرصتهای همکاری در حوزه انرژی تجدیدپذیر، تکنولوژی و امنیت غذایی است.
به طور کلی در روابط بینالملل پنج نوع الگو بر روابط دو کشور حاکم است که شامل ائتلاف، مشارکت، همکاری، رقابت و ستیز است. روابط رژیم صهیونیستی و امارات پیش از سپتامبر 2020 بین رقابت و ستیز بود که ستیز در آن پررنگ نبود.
پس از توافق سپتامبر 2020 طرفین بدون ورود به سطح رقابت در روابط، در جهت ورود به مرحله همکاری حرکت میکنند. بر اساس آمار منتشر شده توسط رسانههای اماراتی، طی 9 ماهه اول از سال 2022 ارزش مبادلات تجاری بین ابوظبی و تلآویو با ثبت 114 درصد افزایش به 2 میلیارد دلار رسید.
با امضا این توافقنامه، افزایش حجم تبادلات تجاری به بیش از 10 میلیارد دلار هدف ابوظبی و تلآویو است.
اگرچه در ادبیات روابط بینالملل و در مطالعه تاریخی روابط میان کشورها، به طور کلی افزایش تعامل و رابطه اقتصادی به وابستگی متقابل و سرایت همکاریها به دیگر حوزهها منجر شده است، اما تحقق این موضوع در خصوص رابطه میان امارات و رژیم صهیونیستی دور از انتظار به نظر میرسد.
علل مختلفی در این خصوص میتوان مطرح کرد:
نخستین عامل این است که افکار عمومی در جهان عرب نه تنها عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم اشغالگر را نپذیرفته بلکه از این رژیم متنفر است. این موضوع آشکارا در جام جهانی قطر ثابت شد. شهروندان عربی نه تنها حاضر به گفتگو با خبرنگاران و رسانههای اسرائیلی نشدند بلکه در درون استادیومهای قطر نیز پرچم فلسطین را برافراشتند. این موضوع به حدی آشکار و زیاد بود که حتی نگرانی و عصبانیت مقامات اسرائیلی را در پی داشته است.
بنابراین، امارات در صورتی که به توسعه روابط با رژیم صهیونیستی ادامه دهد و خارج از چارچوب تمایلات و مطالبات افکار عمومی عربی و اسلامی حرکت کند، میتواند با چالشهای امنیتی مواجه شود.
دومین عامل این است که سرعت توسعه روابط ابوظبی و تلآویو به گونهای است که بیش از آنکه به همکاری در حوزههای مختلف منجر شود در پی تبدیل شدن به یک مدل است.
به عبارت دیگر، امارات و رژیم صهیونیستی سعی دارند کشورهای عربی دیگری را به عادیسازی روابط با تلآویو متقاعد کنند تا به نوعی امارات به تنهایی تبعات امنیتی ناشی از این روابط را به خصوص در حوزه افکار عمومی تحمل نکند. بنابراین، در صورتی که کشورهای عربی دیگری به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نپیوندند، فشار افکار عمومی میتواند برای امارات تبعات امنیتی در پی داشته باشد.
سومین عامل نیز این است که اگرچه رژیم صهیونیستی به توسعه روابط با کشورهای عربی برای خرید مشروعیت نیاز دارد، اما این رژیم از یک سو نگاه اشغالگرایانه به جغرافیای کشورهای عربی دارد و از سوی دیگر نگاه یکسانی در اراضی اشغالی در خصوص توسعه روابط با کشورهای عربی وجود ندارد.
برای مثال، افرادی که با «بنیامین نتانیاهو» برای تشکیل کابینه ائتلاف کردهاند نظیر ایتمار بن گویر، آشکارا تفکرات ضد عربی دارند. این نوع نگاه و همچنین خوی برتریجویانه و اشغالگرایانه رژیم صهیونیستی سبب میشود که تهدیدهای این رژیم علیه کشورهای عربی از جمله امارات ادامه داشته باشد.
نویسنده: سيدرضی عمادی
117