آن روز بیماری خدیجه شدت گرفته بود، راهی که درپیش رو داشت، اگرچه او را از غمها رها می ساخت، اما دل کندن از یار دیرینش که سالها به وجودش سرافراز بود و در فراز و نشیب زندگی از او نیرو می گرفت، چندان ساده نبود. تصور جدایی از پیامبر عزیز و بزرگ، خدیجه را می آزرد. بیماری چنان بر وجودش سایه انداخته بود که جز برای لحظه هایی چند هشیار نبود. پیامبر که دشواری راه خدیجه را می فهمید سربه صورت خدیجه نزدیک کرد و در گوشش آهسته چیزی گفت:
«بزودی مهمان بانوان برگزیده می شوی، پس به ایشان سلام برسان.»
خدیجه گویی جانی دوباره یافته باشد، پلک ها را از هم باز کرد و درحالیکه چشمانش از شادی می درخشید، پرسید :
اینان که فرمودی چه کسانی هستند ؟
پیامبر فرمود: مریم - مادرعیسی، کلثوم - خواهر موسی، آسیه - همسر فرعون و.....
و خدیجه دیگر نشنید . او همدمان خود را درلحظه ولادت فاطمه به یاد آورد و باردیگر در اشتیاق دیدارشان سوخت. آنچه پیامبر درگوش خدیجه گفت، چهره خسته اش را برای ورود به باغ بهشت آراست...
دهمین روز از ماه مبارک رمضان یادآور وداع بانوی بزرگوار جهان اسلام حضرت خدیجه سلام الله علیها با همسر مهربان خویش پیامبر مکرم اسلام است، بانویی که به راستی همراه غم و شادی رسول خدا (ص ) بود و در مسیر دشوار رسالت او را یاری کرد. پیامبر در تدبیر امور، او را به عنوان وزیر و مشاور خود می نگریست و از ایثار، خِرد مندی و مدیریت تحسین برانگیزش بهره می گرفت. تا آنجا که پیامبر (ص) در وصف او فرمود: «خدا رحمت کند خدیجه را، او هنگامی به من ایمان آورد، که دیگران کفرپیشه بودند. مرا تایید کرد، زمانی که دیگران پس می زدند و دارائیش را در اختیارم نهاد درحالیکه ( از مال دنیا ) بی بهره ام گذاشته بودند.»
خدیجه؛ همسری وفادار
حضرت خدیجه؛ همسر وفاداری بود که تمام دارایی خود را در راه اسلام بخشید و آنها را در اختیار حضرت محمد (ص ) قرار داد. او یاور تنهایی های پیامبر بود و همواره احساس می کرد در کنار همسرش محمد (ص ) به جهانی از شکوه ، افتخار و امنیت وارد شده است . از همین رو تمام تلاش خود را برای یاری رساندن به اهداف او بکار می گرفت .هنگامی که فرشته وحی بر پیامبر (ص ) نازل شد و امر رسالت را بر دوش وی نهاد ؛ خدیجه اولین کسی بود که پیامبری همسرش را باور نمود و نخستین کس از میان زنان بود که اسلام را پذیرفت . رسول خدا (ص ) در این باره فرمود : «پیشتاز زنان جهان در ایمان به خدا و محمد ، خدیجه است.»
حضرت خدیجه (س)، در رشد و بالندگی اسلام که در آن زمان نهالی نوپا بود، نقشی قابل توجه داشت . این بانوی سرشناس، همه ثروت و دارایی خود را در راه بقای آئین اسلام نثار کرد. از سوی دیگر هرگاه رسول خدا (ص) از اذیت و آزار مشرکان رنجیده خاطر می شد، خدیجه، با محبت و عطوفت خود، او را به آینده روشنش امیدوار تر می ساخت و زندگی را بر آن حضرت شیرین و دلپذیر می کرد. ابن حجر عسقلانی از علمای اهل سنت می نویسد: «از امتیازات خدیجه آن است که او همیشه پیامبر را گرامی می داشت و سخن او را چه قبل از بعثت و چه پس از بعثت تصدیق می کرد.»
خدیجه؛ بانوی پربرکت
یکی از لقب های آن بانوی با ایمان، لقب ارجمند «مبارکه» به مفهوم بانوی «پر برکت» است. مرحوم محدث قمی آورده است که در پیامی به حضرت مسیح از سوی خدا بخاطر مقام و موقعیت حضرت خدیجه در نزد خداوند، آمده است که او مبارکه و همدم مریم است در بهشت ! و در انجیل به هنگام ترسیم نشانه ها و ویژگی های پیامبر آزادی و عدالت امده است که: «نَسْلُهُ مِنْ مُبارَکَةٍ، وَ هِیَ ضَرَّةُ أُمِکَ فِی الْجَنَّةِ» نسل آخرین پیامبر خدا از «مبارکه» یا بانوی پر برکت است، همو که همدم و همسوی مادرت مریم ( ع ) در بهشت بر طراوت و زیبای خدا خواهد بود . گوینده:
زن در ایام جاهلیت و قبل از بعثت پیامبر نه تنها از حقوق خود محروم بود بلکه با رقت آورترین وضع زندگى مى کرد و در برخی از قبایل به عنوان مایه ننگ و عار، زنده به گور مى شد. خدیجه در چنین زمانی با استعانت از آیین اسلام، اثبات نمود که یک زن نه تنها حق حیات دارد و باید حقوق مسلم خود را طلب نماید، بلکه مى تواند با اعمال شایسته و تلاش و کوشش، به مرحله اى برسد که پیامبر (ص) او را یکی از چهار زن برگزیده عالم بخواند و خداوند بارها سلام مخصوص و مؤکّد خود را توسط جبرئیل به محضر او رساند . چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من، به خدیجه (س) سلام برسانی. چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: « همانا خدا سلام است و سلام (و سلامتی) از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
حضرت خدیجه در زمره چهار زن برتر بهشتی است که پیامبر از آنها نام برده است. شخصیت او چنان شریف و عزیز بود که وقتی زنان قریش، هنگام تولد فرزندش، خدیجه را تنها گذاشتند، خداوند زنان پاکدامنی چون آسیه و مریم را برای یاری او فرستاد و نشان داد آنکس که خدا را یاری کند، خدا نیز بهترین یاور برای اوست .
پیامبر گرامی اسلام مدت 25 سال از زندگی خود را در کنار همسر نمونه و وفادارش خدیجه (س) سپری کرد. آن دو بزرگوار، سه سال از زندگی مشترک خود را در محاصره دشمنان در شعب ابی طالب گذراندند. در ایام محاصره شدن مسلمانان در شعب ابی طالب نیز خدیجه خاطره ای ماندگار از خود به جای گذارد. او در طول مدتی که مسلمانان در تنگنای شدید اقتصادی بودند، هزینه محاصره شدگان را به عهده گرفته بود و مواد مورد نیاز را به چندین برابر قیمت برای مسلمانان می خرید تا آنکه سرانجام نقشه مشرکان با ناکامی مواجه شد و مسلمانان از محاصره آزاد شدند.
حضرت خدیجه سه سال قبل از هجرت و در حالی که هنوز مدت زیادی از خروج پیامبر و یارانش از محاصره در شعب ابیطالب نگذشته بود، بیمار شد. پیامبر (ص) خطاب به همسر وفادارش فرمود: "ای خدیجه، آیا می دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم گردانده است؟" آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد. او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف نمود . بیماری خدیجه شدت یافت. به همین جهت وصیت خویش را خطاب به پیامبر اسلام این چنین مطرح نمود: "یا رسول الله ! چند وصیت دارم : من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن ." پیامبر (ص) فرمود: "هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی. " خدیجه عرض کرد : " یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر ( فاطمه ) باشید. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند . مبادا کسی به صورتش سیلی بزند . مبادا کسی بر اوفریاد بکشد . مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد."
سرانجام خدیجه (س ) این بانوی فداکار و پشتیبان اسلام، در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیامبر خدا (ص) خدیجه را غسل داد و وی را با همان پارچه ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول اکرم (ص) شخصاً درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. او بر خدیجه اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید. شاید بتوان گفت غم انگیزترین حادثه برای پیامبر گرامی اسلام از دست دادن همسر وفادارش خدیجه بود. تا آنجا که سال رحلت خدیجه (س) را که همزمان با رحلت حضرت ابوطالب در این سال شده بود، سال حزن و اندوه خواند. از آن پس ، هرگاه نام و یاد خدیجه به میان می آمد ، چشمان پیامبر پر از اشک می شد و بر او درود می فرستاد . پیامبر همواره می فرمود : «آن هنگام که همه مرا طرد می کردند ، او یاریم نمود.»// 114