به گزارش ایران پرس به نقل از هیسپان تی وی، علی رغم تمام مشکلات مردم روهینگیا در طی سال ها، این بار شرایط برای آن ها بد تر و به یک نسل کشی تبدیل شده است.
فقط چیزی در حدود 40 هزار روهینگیایی از جمعیت یک میلیون و 300 هزار تایی آن ها ریشه ای برمه ای دارند. واقعیت این است که بعد از فلسطینیان، مسلمانان این منطقه هستند که جمعیت بالایی از مسلمانان بدون هویت در جهان را تشکیل می دهند. از این روی، این مردم یک دهم جمعیت مردم بدون هویت جهان را تشکیل می دهند.
در این مقاله می خواهیم تاریخ اقلیت میانمار را بررسی نماییم، بعلاوه موضوع را به سوی حقوق بشر و شرافت انسانی بسط دهیم.
روهینگیا در میانمار
محدودیت ها و تبعیض های سازمان یافته علیه اقلیت مسلمان این منطقه، از دهه سال 1960 میلادی آغاز شد، درست بعد از آنکه ژنرال «نه وین» از طریق یک کودتای نظامی در سال 1962 به قدرت رسید. سه سال بعد و در سال 1965 تولید و پخش برنامه رادیویی و تلویزیونی به زبان این مردم، ممنوع اعلام شد. از آن زمان به بعد کم کم محدودیت ها وفشار ها بر مردم مسلمان روهینگیا بیش تر شد. اما از همه بدتر در سال 1982 رخ داد. تنها در یک شبانه روز ملیت هزاران نفر از مردم روهینگیا سلب شد تا دیگر در هیچ زمینه ای آزادی نداشته باشند. این قانون باعث می شد تا حتی کسانی که دهه ها در این کشور زندگی می کردند از حق تحصیل و بهداشت محروم شوند. به عنوان مثال مردم روهینگیا را تحت پوشش واکسیناسیون قرار نمی دادند و همچنین مدارس انگشت شماری بود که کودکان آن ها را به صورت غیر رسمی آموزش می داد.
لازم به یاد آوری است که این محدودیت ها و فشار ها حتی زمانی که هیچ بحران و درگیری در این کشور نبود، پیگیری می شد. بنابراین سیاست دولت میانمار بدین نحو بود که روهینگیایی ها را مردم این کشور به حساب نمی آورد. بر همین اساس آن ها را مردمی از بنگلادش می دانند. در دهه های اخیر، دولت میانمار تنها کسانی را پذیرفته است که دین خود را تغییر داده اند و باقی مردم روهینگیا در شرایطی بحرانی باقی مانده اند؛ نتیجه این موضوع همان شد که در سال 2012 نیز مشابه امسال رخ داد و مردم مجبور به فرار از خانه و کاشانه خود شدند تا از خشونت سازمان یافته در امان باشند.
خروج جمعی
هر روز، هر ساعت و هر ثانیه بر سیل نفراتی که می خواهند از خشونت نیروهای نظامی میانمار فرار کنند، افزوده می شود.
تنها در دوهفته جمعیت یاد شد دو برابر شده است و از هزار نفر فراتر رفته است، آنهایی که فرار کرده اند 4 صد هزار نفر هستند. این موارد در مورد اقلیتی مسلمان است که در میانمار قربانی افراط گرایی شده اند، خانه هایشان را آتش زدند و آن ها را آواره کرده اند و اکنون نه تنها آنها هیچ حق و حقوقی ندارند، بلکه حتی اسمی از آن ها برده نمی شود.
چند ماه قبل، در خلال اولین مرحله از درگیری نظامی فعلی، یک گزارش مشخص می کرد که بررسی های سازمان ملل نشان می دهند که شواهد حاکی از آن است که در این منطقه بواسطه خشونت سازمان یافته کشتار جمعی و قتل مردم عادی که زن ها و کودکان را نیز شامل می شود رخ داده است.
کمیته های حمایت از حقوق بشر از اوضاع این منطقه انتقاد کردند، اما در عمل اتفاقی نیفتاد. بد تر از همه این است که مسئول همه این وحشی گری ها، به صورت متناقضی، برنده جایزه نوبل و رهبر فعلی میانمار «آن سانگ سوچی» است که «دزموند توتو»، از فعالان صلح و رهبران جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی، در نامه ای خطاب به او می گوید: "«آن سانگ سوچی» عزیز. من دیگر پیر شده و به صورت رسمی بازنشته شده ام، اما قول خود را مبنی بر سکوت در برابر ناراحتی عمیقی که اوضاع روهینگیا بوجود آورده است، می شکنم."
سوچی، کسی است که جایزه نوبل را برای تلاش در جهت حقوق بشر از آن خود کرد، اما اکنون می گوید که حقوق بشر اولویتش نیست و به یکی از همپیمانان با وفای دیکتاتورهای جهان تبدیل شده و به مشکلی برای حقوق بشر کشورش تبدیل شده است. از این رو و برای فرار از این موضوع، از ورود به سازمان ملل متحد و شرکت در مجمع عمومی خود داری کرد تا مورد انتقاد و پرسش کشور های شرکت کننده در اجلاس قرار نگیرد.
استاندارد دو گانه حقوق بشر
بنابراین فقدان هویت برای جمعیتی بالغ بر یک میلیون و سیصد هزار نفر، یک مشکل نظام مند قضایی و حقوق بشری را در سطح بین الملل بوجود می آورد. در این مورد جا دارد تا از بندهای 18 و 19 بیانیه بین الملل حقوق بشر یاد کنیم: "همه افراد دارای حق اندیشه آزاد در مورد دین هستند؛ این حق شامل آزادی تغییر دین یا اعتقاد، همچنین آزادی در نشان دادن دین خود یا اعتقاد، به صورت فردی و جمعی است، این مهم چه در مجامع عمومی و چه در حریم شخصی، بوسیله آموزش، عملی و فرهنگی باید صورت پذیرد. هر شخصی حق آزادی بیان و عقیده دارد؛ این حق شامل این می شود که به علت مخالفت با عقیده های دیگری مورد اذیت واقع نشود، مورد بازرسی قرار نگیرد و همچنین همه اطلاعات و عقاید باید بدون محدودیت و بی هیچ مرزی، بوسیله هر وسیله ارتباطی منتشر شود."
در برابر این وضعیت، سازمانی که وظیفه اش دقیقا نگهداری از حقوق بشر و ایجاد صلح در بین ملت های جهان است، یا به عبارت دیگر سازمان ملل متحد، تنها به طرح چند بیانیه در برابر این نسل کشی اکتفا کرده است.
در این مورد، دبیرکل سازمان ملل متحد در سخنانی، تنها اعلام کرد که "بی عدالتی که در طی دهه ها شدیدتر نیز شده است، اکنون باعث شده است تا به مرز های میانمار کشیده شود و منطقه را بی ثبات کند. اوضاع انسانی در این منطقه وخیم است."
حتی آمریکا که در تلاش است تا خود را تنها حامی حقوق بشر در جهان معرفی کند، به جای التیام درد و رنج مردم روهینگیا، در حال پیگیری تصویب قانونی در مجلس سنا است که هزینه های دفاعی را در بخش گسترش همکاری پنتاگون با ارتش میانمار افزایش دهد، ارتشی که متهم به سوزاندن کودکان میانمار است.
این تراژدی انسانی در حالی رقم می خورد که حامیان حقوق بشر وارد صحنه شده و جلسه تشکیل می دهند و راه حل های متفاوتی را مانند تحریم پیشنهاد می کنند تا به کمک آن بتوانند از این تراژدی جلوگیری نمایند. اما اکنون این مهاجرت اجباری و دسته جمعی مردم و نیز کشتار دسته جمعی آنان هنوز دلیل کافی را به قدرت های بزرگ نداده است تا وارد عمل شوند.
با همه این مواردی که ذکر شد، می توان اذعان داشت که ما در جهانی پر از نابرابری زندگی می کنیم. سال هاست که منشور بین المللی حقوق بشر وجود دارد، اما همواره مواردی را مثل فلسطین، روهینگیا، یمن و سودان را مشاهده می کنیم. هیچ کاری برای آن ها از سوی قدرت ها بزرگ صورت نمی گیرد و هیچ ارگانی نیز وارد عمل نمی شود. تنها کاری که می توان انجام داد، اعتراض، راهپیمایی و اعلام همبستگی با مردم زجر کشیده است تا دولت ها کاری صورت دهند.118/111
مترجم: استادولی