ایران پرس: تقریباً نه سال از هجرت پیامبر به مدینه گذشته بود و ماه ذی الحجه به روزهای آخر خود نزدیک می­شد، اکنون مکه به دست پیامبر خاتم (ص) و یارانش فتح شده بود و اسلام در حال گسترش بود. پیامبر گرامی اسلام در این روزهای سخت، مصافی بزرگ در پیش داشت.

پیامبر اکرم باید همه یارانش را جمع می کرد تا در این مبارزه نیز حقانیت خود را ثابت کرده، دین خدا را یاری دهد اما این میدان جای هر کسی نبود، کسی باید پا در این میدان می گذاشت که ایمانی خالص و قلبی سرشار از محبت خدای یگانه داشته باشد. کسی که برای خدا و پیامبرش عزیزترین باشد و بتواند با کلامی، جهانی را زیر و رو کند. کسی که وقتی دست به دعا بر می دارد اجابتش حتمی باشد.

پیامبر (ص) همه کسانی را که می توانستند در این میدان او را یاری کنند جمع کرد، همه آنها را زیر عبایش جا داد و آنگاه رو به آسمان کرد و گفت؛ «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق به او بوده‌اند. خداوندا، اینها اهل بیت من هستند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکترین انسانها قرار بده». در این هنگام فرشته وحی، جبرائیل امین نازل شد و پیامی را از جانب خداوند در گوش پیامبرش نجوا کرد:

«إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا»

«خداوند اراده قطعی فرموده که شما اهل‌بیت از هرگونه آلودگی و نقصی به طور کامل پاک و مطهَر باشید»

بالاخره زمان مقابله بزرگ فرا رسید دشمنان صف کشیده بودند و منتظر بودند تا پیامبر (ص) با یاران و مردان جنگی اش پا به میدان بگذارد، اما در کمال تعجب و حیرت دیدند که تنها دو مرد با لباسی ساده، دو کودک و یک زن وارد میدان شدند.

 

پیامبر (ص) در اجرای دستورات پروردگارش دقیق بود و دستور پرورگار این بود؛ به کسانی که با تو مجادله می کنند بگو بیایید فرزندان و زنان و کسانی را که از جان عزیزترشان میداریم دعوت کنیم و آنگاه از خداوند بخواهیم دروغگو را رسوا کرده و به سزای اعمالش برساند. همه کسانی که می توانستند مصداق این دستور خداوند باشند تنها چهار نفر بودند.

فرزندش فاطمه زهرا سلام الله علیها که سرور زنان دوعالم است، فرزندان دختر دردانه اش؛ حسن و حسین علیهم السلام و تنها کسی که پیامبر خدا همچون جان خود عزیزش می داشت، علی ابن ابی طالب، همسر فاطمه زهرا (س). این چهار نفر همان کسانی بودند که پیامبر (ص) پیش از این زیر عبای خود گرد آورده بود، آنها را اهل بیت خود خوانده و در حق ایشان دعا کرده بود که از هر گناه و زشتی ای به دور باشند.

میدانی که پیامبر خاتم (ص) با چهار عزیزش پا در آن گذاشته بود میدان شمشیر و نیزه و جنگ تن به تن نبود، قرار بود جایی بیرون از مدینه و دور از هیاهوی شهر، دو طرف دست به دعا بردارند و از خدا بخواهند کسی را که ادعای ناحق و عقیده ای باطل دارد نابود کند. قرار بود همه با چشمان خود ببینند که محمد ابن عبد الله (ص) در ادعای خود صادق است و راهی که به آن دعوت می کند عین حقیقت است.

شاید فکر کنید کسانی که دراین میدان، مقابل این پنج تن صف آرایی کرده بودند، کافران و منکران خدا بودند اما به هیچ وجه چنین نبود بلکه به گواهی تاریخ آنان مسیحیان نجران بودند. نجران، منطقه ای سرسبز در جنوب حجاز بود و از قدیم الایام مردمان آن به مسیحیت گرویده بودند. پیامبر اکرم (ص) همانطور که به سرزمینهای دور نامه می فرستاد و ملتها و پادشاهان را به اسلام فرا می خواند برای مسیحیان نجران نیز نامه ای نوشت:

«به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. (این نامه ای است) از محمّد، پیامبر خدا، به اسقف نجران: خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم، و شما را از پرستش «بندگان» به پرستش «خدا» دعوت می کنم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید، و اگر دعوت مرا نپذیرفتید (لااقل) باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید (که در برابر این مبلغ از جان و مال شما دفاع می کند) و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می کنم»

درپی این نامه، شصت نفر از بزرگان و علمای نجران برای ملاقات و مذاکره با پیامبر اسلام راهی مدینه شدند. پیش از این نیز گروهی از نجرانیان با پیامبر اسلام (ص) ملاقات کرده بودند، آنان سخنان پیامبر را شنیدند و چون مشخصات و پیام او را با چیزی که در تورات و انجیل به ایشان وعده داده شده بود مطابق یافتند، اسلام را پذیرفته و به صداقت پیامبر خاتم شهادت داده بودند. اما این گروه شصت نفره با اینکه می دانستند محمد ابن عبد الله (ص) همان پیامبری است که پیشینیان، آمدنش را وعده داده اند، قصد پذیرش اسلام نداشتند. آمده بودند برای مجادله و تفاخر و اثبات برتری خودشان. آنها نزدیک مدینه که رسیدند لباسهای فاخر به تن کرده، خود را به زیوآلات طلا آراستند، حتی زین و افسار مرکبهایشان را نیز تزیین کردند، آنها با چنین هیبتی، نگاه تمام مردم فقیر مدینه را متوجه خود کردند، گویی می خواستند بدون اینکه کلامی بگویند، برتری خود را بر اذهان اهالی مدینه القاء کنند.

پیامبر اکرم (ص) که از قصد و نیت ایشان آگاه بود سه روز تمام، ایشان را به حضور نپذیرفت تا اینکه با مشورت علی ابن ابی طالب (ع) دانستند؛ باید نشانه های تفاخر را از خود دور کنند. آنگاه لباس ساده پوشیدند و در مسجد به دیدار پیامبر رفتند.

 

پیامبر (ص) وقتی دید نجرانیان دست از تفاخر و تجمل برداشته اند با ایشان وارد مذاکره شد. مسیحیان معتقد بودند که آنها پیش از پیامبر اسلام، خدای یگانه را می پرستیدند و نیازی نیست که دوباره به اسلام معتقد شوند. پیامبر (ص) به ایشان تذکر داد که شما از نشانه های اسلام چیزی ندارید مثلاً گوشت خوک می خورید و عیسی (ع) را پسر خدا می دانید در حالی که خداوند یگانه منزه است از چنین وصفی. مسیحیان گفتند عیسی (ع) پدر نداشت پس به ناچار فرزند خداوند است. در این هنگام به پیامبر (ص) وحی شد که به ایشان بگو خلقت عیسی مانند خلقت حضرت آدم ابوالبشر است. اگر عیسی فقط پدر نداشت حضرت آدم نه پدر داشت و نه مادر پس او به اینکه فرزند خدا باشد سزاوارتر است چرا او را فرزند خدا نمی دانید؟

بحث میان ایشان بالا گرفت و به مجادله تبدیل شد. آنگاه خداوند که می دانست نجرانیان قصد تسلیم در برابر اسلام ندارند آیه مباهله را نازل کرد:

«هرگاه بعد از دانشی که درباره عیسی (ع) به تو رسیده، کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان، زنانمان و زنانتان و ما نفوسمان و شما نفوستان را فرا بخوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.» (آیه 61 سوره آل عمران)

روز قرار فرا رسید، بزرگ نجرانیان وقتی دید پیامبر با دختر و داماد و نوه هایش پا به میدان گذاشته است، دانست که این میدان جای ماندن نیست. یارانش را از مباهله برحذر داشت و گفت: این چهره ها که منمی بینم اگر دعا کنند خداوند کوهی را از جا برکند مسلما چنین خواهد شد. نجرانیان با اینکه به حقانیت پیامبر اسلام پی برده بودند اما باز هم حاضر به پذیرش اسلام نشدند اما از مباهله صرف نظر کردند  و کسی را نزد پیامبر فرستادند تا به حکم خود با آنها صلح کند. پیامبر نیز به ایشان سخت نگرفت و با تعیین جزیه و مالیاتی کم با ایشان صلح کرد.

روز مباهله روز بزرگی است که نه تنها حقانیت اسلام و پیامبر خاتم بر همگان ثابت شد بلکه فضیلت و برتری اهل بیت پیامبر نیز به موجب آیه تطهیر بر همکان آشکار شد و همه دانستند که علی ابن ابی طالب (ع) همچون نفس پیامبر عزیز و گرامی است.

اعمال روز مباهله

مسلمانان در این روز به انجام اعمالی توصیه شده اند از جمله غسل کردن و روزه گرفتن و خواندنی نمازی همانند نماز روز عید غدیر که دو رکعت است و در هر رکعت، یک مرتبه حمد، ۱۰ مرتبه توحید، ۱۰ مرتبه آیة الکرسی و ۱۰ مرتبه سوره قدر خوانده می‌شود، توصیه شده است که این نماز را پیش از اذان ظهر به جای آوریم، علاوه بر این صدقه دادن بر فقراء و زیارت کردن مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این روز بسیار توصیه شده است و بهتر است که زیارت جامعه  نیز خوانده شود.

فهیمه ثری