ایران پرس: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اکنون در دنیا می تازد و نیروی نظامی و تسلیحات می فرستد و ادعا می کند که این اقدامات نظامی با هدف ارسال پیام سیاسی طراحی شده اند. اما بسیاری بر این باورند که دولت وی راهبرد مشخصی برای سیاست خارجی ندارد.

به گزارش ایران پرس، پایگاه اینترنتی اندیشکده آمریکایی «فارین پالیسی»، یادداشتی به قلم فیلیس بنیس، با عنوان «هیچ راهبردی پشت جنگ های ترامپ نیست – فقط نظامی گری بیرحمانه است» درباره اقدامات نظامی اخیر دونالد ترامپ و پیامدهای آن منتشر کرده که در ادامه می خوانیم:

این روزها برای عنوان نویس های رسانه ها، روزهایی عالی است. زیرا موضوعات بسیار متنوعی در دنیا برای تیتر زدن وجود دارد.

صبح 14 آوریل (25 فروردین)، نیویورک تایمز با عنوان «حمله به مخفیگاه های داعش در افغانستان با یک بمب بسیار بزرگ» شروع کرد و سی ان ان عنوان «آمریکا، مادر تمام بمب ها، را پرتاب کرد» را پخش کرد. واشنگتن پست، سوریه را انتخاب کرد و تیتر  «حمله ماجراجویانه آمریکا 18 نفر را کشت: قربانیان در سوریه نیروهای هم پیمان بودند» را برگزید.  ظهر همان روز، آسوشیتد پرس به شاخ آفریقا متمرکز شد و عنوان «آمریکا ده ها نیروی نظامی به سومالی اعزام می کند، اولین بار پس از ده ها سال»، را منتشر می کند.

ساعاتی بعد، فاکس نیوز به همراه یک ناو هواپیمابر به سمت اقیانوس آرام شمالی رفت و عنوان «ناو قدرتمند کارل وینسون به سمت کره شمالی می رود» را پخش کرد.

تنها چند روز قبل از آن، رایج ترین گزینه برای عناوین رسانه ها، «حمله موشکی آمریکا به سوریه» بود. این عنوانی جدید بود؛ چرا که این حمله به صورت رسمی پایگاه هوایی دولت سوریه را هدف قرار داد؛ در حالی که پیش از آن اهداف داعش توسط هواپیماهای بدون سرنشین، بمب های هدایت شونده و نیروهای ویژه ارتش آمریکا به مدت حداقل سه سال هدف حمله قرار می گرفت.

چند هفته قبل نیز، پوشش جنگ های ترامپ بر حملات هوایی ویرانگر در موصل عراق متمرکز بود که عنوان لس آنجلس تایمز «یکی از مرگبارترین حمله به شهروندان در سال های اخیر» بود. درست قبل از آن نیز، دفتر خبرنگاری پژوهشی (Bureau of Investigative Journalism) تیتر زد که « 9 کودک کشته شدند: جزئیات کامل از حمله نافرجام آمریکا در یمن.» هرچند هیچ تیتری درباره نقش آمریکا در یمن مطلب کاملی را بیان نکرد. درست بود که این تیتر چنین خوانده شود: «بمباران هوایی عربستان سعودی با حمایت آمریکا، هزاران نفر را کشته و شرایط قحطی را برای میلیون ها نفر سخت تر کرده است.»

همچنان که این عناوین منتشر می شوند، دونالد ترامپ در دنیا می تازد و نیروی نظامی و تسلیحات می فرستد و ادعا می کند که این اقدامات نظامی با هدف ارسال پیام سیاسی طراحی شده اند.

ترامپ، کره شمالی را با انجام حمله پیشدستانه تهدید کرده، مداخله در یمن را بیشتر کرده و به فرماندهان نظامی اش اجازه داده، هرجا، هرگونه و هر چیزی را که خود لازم دیدند بمباران کنند و با اینکار محدودیت های ناکارآمدی را تضعیف می کند که اوباما به منظور کاهش شمار تلفات غیرنظامیان وضع کرده بود. کشتار غیرنظامیان، هم از طریق حملات پهپادها و هم حملات هوایی مرسوم افزایش پیدا کرده است.

آنها که قبلا فکر می کردند سیاست خودداری از اقدامات نظامی، بخشی از انزواطلبی ترامپ خواهد بود، بهتر است در تفکرات خود بازنگری کنند.

قدرت خام

هیچ کدام از این اقدامات نظامی، ضرورتی نداشت. هیچ کدام از آنها امنیت بیشتری برای مردم آمریکا و یا حتی مردم افغانستان، عراق، سوریه، یمن، سومالی و جاهای دیگر به ارمغان نیاورد. هیچ کدام از این اقدامات نیز توسط کنگره تحریم نشد: همه این اقدامات نظامی، قانون اختیارات جنگ (War Powers Act)، و در واقع قانون اساسی آمریکا را نقض کرده است که قدرت تصمیم گیری برای اعلان جنگ را در اختیار نمایندگان مردم قرار داده است.

بعلاوه اینکه، هیچ کدام از این اقدامات نظامی، حداقل های لازم در منشور سازمان ملل برای استفاده قانونی از نیروی نظامی را رعایت نکرده و حتی اجازه شورای امنیت را نداشته و دفاع فوری از خود هم نبوده است. بنابراین تمام اقدامات نظامی ترامپ، قوانین بین المللی را نقض کرده است.

فراتر از تمام موارد غیرقانونی، هیچ کس نمی تواند ادعا کند که حتی یکی از این اقدامات نظامی دارای توجیه راهبردی، قانونی و یا اخلاقی است.

البته، بعد از حملات یازده سپتامبر 2001 که جورج بوش جنگ جهانی علیه تروریسم را اعلام کرد، آمریکا به شکل های مختلف در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، یمن، سومالی و برخی جاهای دیگر در جنگ بود. آمریکا در برخی از این کشورها حتی قبل از 2001 هم می جنگید. اما اقدامات نظامی ترامپ، شدت عمل بیشتری را در این کشورهای ویران شده نشان می دهد. بنابر گزارش دیده بان حقوق بشر انگلیس در جنگ های هوایی (British human rights monitor AirWarsتنها در ماه مارس 2017، بیش از 1000 شهروند در  حملات هوایی نیروهای به رهبری آمریکا در عراق و سوریه کشته شده اند که بیشترین آمار ماهانه از آغاز جنگ در این دو کشور است.

در این حملات هیچ نشانه ای از راهبردی مشخص وجود نداشت و تنها شیوه جدیدی از ارتباط توسط قدرت خام بود.

چگونه جواب خواهد داد؟ اینکه به جای اعزام دیپلمات ها برای جلب نظر تمام بازیگران یک بحران و کشیدن آنها به مذاکرات، بزرگترین بمب غیر اتمی تاریخ را بر سر یکی فقیرترین کشورهای دنیا فرود آوری. به جای حمایت از تلاش های سازمان ملل در ایجاد صلح پایدار، نیروهای ویژه نظامی گسیل داری. به جای صرف پول، وقت و توجه سطح بالا در تغییر درگیری های منطقه ای از میدان نبرد به پای میز مذاکره، پهپادهای مسلح بفرستی تا بمب های بیشتری بریزی.

و البته به جای افزایش سرمایه گذاری در دیپلماسی، 29 درصد از بودجه وزارت خارجه را کاهش دهی و تقریبا کمک های بشردوستانه را به صفر برسانی و دست وزارت دفاع را با افزایش 54 میلیارد دلاری بودجه آن کاملا باز بگذاری.

همه این اقدامات نظامی در واقع فاقد یک سیاست عملی مشخص است و تنها می توان یک عبارت درباره آن به کار برد: دیپلماسی جنگی ترامپ. حکومت قلدرها. در واقع استفاده از دکترین حمله شوک و ترس (Shock and awe) برای چندین بار است که پیام آن نه تنها برای نظامیان حاضر در میدان یا شبه نظامیان مخفی شده در غارها است، بلکه پیامی است برای کل مردم در افغانستان، سوریه، سومالی، عراق، یمن و دیگر جاها. به نظر می رسد که هدف از این اقدامات نظامی مطمئن شدن از آن است که هیچ شک و شبهه ای برای کسی باقی نماند که قدرت ویرانگر آمریکا ممکن است در هر کجا و علیه هر کسی استفاده شود.

این اقدامات همچنین پیامی برای مردم آمریکا دارد و اگر نگوییم شوک آور حداقل شگفت انگیز است: قلدر کاخ سفید، عکاس درخواست کرده است.

تقویت روحیه جنبش صلح

اکنون سوال این نیست که ترامپ، ژنرال هایش و دیگران میلیونرهایی که کابینه اش را پر کرده اند، در قدم بعدی چه خواهند کرد. بلکه سوال این است که به عنوان مخالفان این جنگ ها، ما چه خواهیم کرد؟

بطور خلاصه، ما باید مخالفان این جنگ ها را در هسته مرکزی جنبش هایی گرد هم آوریم که هم اکنون نیز با قدرت علیه نژادپرستی، حقوق زنان، محیط زیست، عدالت اقتصادی، حقوق بومی ها، حقوق مهاجران و حفاظت از پناهجویان، حقوق فلسطینی ها و موارد دیگر فعالیت می کنند.

می دانیم که نیاز است برخی رویکردها از تلاش های گذشته را دوباره به کار گیریم. ارتباط و انعکاس صدای مردمی که با پیامدهای اقدامات آمریکا مواجه می شوند، زیر بمباران کشته می شوند یا در اثر تحریم های وحشیانه زجر می کشند، جزو برنامه های قطعی است. استفاده از همکاری کهنه سربازان ضدجنگ که مخاطبان جدیدی را به این جنبش اضافه کنند. یادآوری این نکته به مردم که اکثر جنگ های آمریکا به دلیل چپاول ثروت های طبیعی دیگر کشورها است و برای افزایش قدرت، پایگاه های نظامی، سلطه جهانی و نژادپرستی است و تاکید بر همه اینها برای آگاهی مردم ضروری است.

چیزی که مطمئن هستیم آن است که همه ما، از سوریه، عراق، افغانستان، سومالی، یمن گرفته تا مردم آمریکا به دیپلماسی برای پیروزی بر جنگ نیاز داریم. ما ده ها سال است که با جنگ مواجه هستیم، اما در کنار آن پیروزی هایی هم داشته ایم؛ در قضیه کوبا، در پاریس برای گفتگوهای گرمایش زمین، و به ویژه در توافق هسته ای ایران.

ما می دانیم که دیپلماسی چیست و می دانیم که چگونه برای آن بجنگیم.

مورخ بزرگ هوارد زین (Howard Zinn) به ما یادآوری کرده است که: تاریخ کشور ما (آمریکا) با نسل کشی بومیان و بردگی آفریقایی ها در غل و زنجیر شروع شده است. اما از همان زمان هم جنبش های مردمی علیه نسل کشی و برده داری، علیه نژادپرستی و تنفر از زن و اسلام هراسی، علیه بی عدالتی و نابرابری و برای صلح وجود داشته است.

*آنچه در این گزارش آمده به معنی تایید محتوای تحلیل نویسنده از سوی «ایران پرس» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی منتشر شده است.

**** استفاده از این مطلب با ذکر منبع «ایران پرس» بلامانع است. 120/111