در قسمتی از وصیت نامه امام حسین (ع) آمده است:
"این وصیتی است که حسین بن علی مینویسد و به برادرش محمّدبن حنفیه میسپارد. من که حسین هستم، شهادت میدهم که خدایی جز خالق یگانه وجود ندارد و به وحدانیت او شهادت می دهم و شهادت می دهم که محمّد (ص) بندهی خدا و رسول خدا و فرستاده شده از جانب خدا بود. شهادت میدهم که بهشت و جهنم حق است و قیامت برپا خواهد شد و شکی در آن نیست و گواهی میدهم که خداوند تمام مردگان را دوباره زنده خواهد کرد."
آنگاه امام حسین(ع) انگیزه حرکت خود را اینگونه بیان میکنند:
"اکنون که من حرکت میکنم [و عازم مکه هستم] خدایا شاهد باش و دیگران بدانند که من برای جاه طلبی و لذت جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نمی کنم، بلکه می خواهم امّت جدّم را که رو به فساد رفته، اصلاح کنم. من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به شیوه جدّم و پدرم حرکت نمایم."
بهترین و مطمئن ترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت امام حسین(ع)، کلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است. مجموع خطبه ها، سخنان، نامه ها و وصیتنامه امام حسین(ع) اهداف و انگیزه های قیام عاشورا را متجلی می کند و نشان می دهد امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح و احیای دین اسلام، هدف اصلی قیام آن حضرت بوده است.
احیای اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) و زدودن زنگارهای تحریف و بدعت از دین پیامبر اکرم(ص) همان چیزی بود که حسین (ع) را به کربلا کشاند. بدعتها و انحرافاتی که در طی 20 سال حکومت معاویه، ریشه دوانده و به درختی قطور بدل شده بود و شاخه ها و برگهای آن، گسترده یافته و میوه های تلخ آن، نفاق، فساد و فحشا و بی دینی بود.
یزید خود مظهر تمام انحرافات و بدعتها بود. اگر معاویه به دلیل زیرکی فراوان می توانست ظاهری متشرع از خود نشان دهد و توده مردم را بفریبد، یزید حتی نمی توانست در ظاهر هم به دین و شرع پایبند باشد و آوازه شرابخواری ها، فسادها و بی بندوباری های او به همه جا رسیده بود.
او حتی در حج اجباری که به اصرار پدر رفته بود، در زیارت قبر پیامبر خدا، در مدینه، در مجلس شُرب خمر شرکت کرد چراکه دائم الخمر بود. وقتی معاویه تلاش می کرد تا یزید در مقابل بزرگان به ظواهر دین عمل کند و وجه ای برای خود دست وپا نماید، باز هم نمی توانست آن را قانع کند؛ به همین دلیل بزرگان و صاحب منصبان، از ابتدا، با جانشینی یزید، به عنوان خلیفه مسلمین، مخالف بودند اما از ترس معاویه خلافت یزید را پذیرفتند.
برپایی یک نهضت عمیق، تنها راه درمان و نجات امت اسلامی
امام حسین (ع) با مشاهده و بررسی عمقِ انحرافاتِ امت اسلامی، در عصر حکومت معاویه و سپس حکومت یزید، به این نتیجه رسیده بودند که دیگر نمی توان با موعظه و خطبه های آتشین و سخنرانی های گسترده، انحرافی را که در مبانی اعتقادی و سیاسی جامعه اسلامی و نیز در دستگاه خلافت رسوخ کرده، از بین ببرند. ایشان تنها راه درمان و نجات امت اسلامی را برپایی یک نهضت عمیق می دیدند که بازتاب و گستره آن، الگویی برای همه آزاد مردان در طول تاریخ باشد.
در دوران زمامداری بنی امیه، مخالفت با کتاب خدا و حلال و حرام الهی، ترک خدا محوری، فساد، ظلم، بیعدالتی و ناامنی و تاراج بیتالمال و معضلات دیگر به اوج رسیده بود. تحمل گسترش منکرات در جامعه اسلامی برای امام حسین (ع)، دیگر غیرممکن بود و حضرت خود را موظف به نهی از آن می دانستند. از این رو ایشان که خورشید فضایل و محور خوبی ها بودند، در برابر موجی از سیاهی و تباهی قد علم کردند تا باری دیگر دین جدشان را احیا کنند.
امر به معروفی که حسین (ع) در پی احیای آن بود، عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) بود. امام می خواست مظاهر و نشانه های حقّ را احیا کند. قلبها را بیدار سازد و عقل های خفته را به تفکر آورد. ایجاد امنیّت برای مسلمانان و ایجاد عدالت، از دیگر اهداف قیام حسینی بود.
بدین جهت در زیارات وارده امام حسین(ع)، آمده است: "شهادت میدهم که تو [حسین بن علی] حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام کردی؛ و نماز را بپا داشتی؛ و زکات دادی؛ و امر به معروف و نهی از منکر کردی؛ و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیکو، به راه روش خود، فراخواندی... ؛ شهادت میدهم که تو به عدل و داد امر کردی و(مسلمانان را) به سوی این دو دعوت نمودی."
یکی دیگر از دغدغه ها و نگرانی های بزرگِ امام حسین (ع)، غفلت بزرگان و نامداران دین و سکوت آنان، در برابر انحرافات بنی امیه بود. در حقیقت سکوت آنان و عزلت نشینی و کنار گذاشتن امر به معروف و نهی از منکر توسط آنان، موجب گسترش انحرافات دینی و اخلاقی شده و دین رسول خدا (ص) بشدت در انزوا قرار گرفته بود.
اگر بزرگان دین و نامداران امامان برحقی که رسول خدا (ص) آنان را به امامت مسلمین معرفی کرده بود تنها نمی گذاشتند و از امام علی (ع) و پس از ایشان از حسن بن علی (ع) و امام حسین (ع) حمایت و پشتیبانی می کردند، حسین بن علی (ع) مجبور نمی شد، یک تنه در برابر سیل عظیم منکرات و انحرافات بایستد و مظلومانه به شهادت برسد.
بدین جهت می بینیم که امام حسین (ع) در مکه پیش از آنکه به سمت کوفه حرکت کنند، در جمع گروهی از علما و نخبگان مناطق اسلامی، با ایراد خطبه ای شورانگیز و کوبنده، وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در پاسداری از کیان دین و اعتقادات مسلمانان را بیان کردند و پیامدهای سکوت آنان در برابر جنایات امویان را یادآور شدند.
در این خطبه، امام حسین (ع) از خاموشی علما و بزرگان در برابر سیاست های دینستیزانه حاکمان اموی انتقاد کردند و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیت هایشان برضد نظام ستمگر حاکم فرمودند: "خدایا تو می دانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاکمان اموی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزون خواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلکه برای این است که نشانه های دین ات را (به مردم) نشان دهیم و اصلاح در سرزمین هایت را آشکار کنیم. می خواهیم بندگانِ ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنّتها و احکام تو، عمل شود."
از سوی دیگر غفلت مردمان از دین و بی توجهی آنان نسبت به بدعت ها و بی بندباری های حکومت بنی امیه، قلب امام را به درد می آورد. یکی از مَعروف های والایی که امام حسین (ع) در پی احیای آن بود، بیداری عقلها و بصیرت دهی به جامعه مسلمین بود.
اگر عقل ها بیدار شوند حق را در می یابند و باطل را تشخیص می دهند؛ بیداری عقلها، موجب شناخت درست انسان است و شناخت درست، انسان را به سوی صراط مستقیم هدایت می کند. با بیداری عقلها و خردهاست که دیگر بدعت و خرافه پذیرفته نمی شود و افسار هوس و شهوت به تسخیر عقل در می آید. عقل سلیم، انسان را از بندگی غیرخدا منع می کند و او را به اطاعت از خدا و انبیای الهی فرا می خواند و این همان نقطه نجات و رستگاری انسان است.
امام حسین (ع) با ایستادگی تا پای جان در برابر حکومت فاسد یزید، در نظر داشتند عقل های خفته ای که هر باطل، هر سخن ناحق و هر رفتار ناشایستی را می پذیرفت و تشخیص حق از باطل را از دست داده بود، بیدار کنند.
امام حسین (ع) با شهادت خود و بذل جان، بزرگترین امر به معروف و نهی از منکر را در تاریخ بشریت نشان داد. در این باره در زیارت اربعین امام حسین (ع) جمله ای بسیار پر معنی وجود دارد که می فرماید: "و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیک لِیَسْتَفیدَ عِبادَکَ مِنْ الجَهالَة/ خداوندا، حسینبنعلی، جان و خون خود را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهل نجات دهد و آنها را از سرگردانیِ ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند."
مریم رادان
117