این دو عضو بسیار حیاتی بدن به بیماری های خاصی دچار می شوند که دیگر اعضای بدن را نیز متاثر می سازند. متخصصان علوم اعصاب معتقدند بسیاری از بیماری های داخلی مغز تحت تاثیر شرایط روحی روانی افراد نیز قرار دارند.
«اختلالات خلقی» دسته ای از مشکلات روحی و روانی محسوب می شوند. روانپزشکان و روانشناسان از این اصطلاح برای توصیف انواع افسردگی و اختلالات دو قطبی استفاده میکنند.
کودکان، نوجوانان و افراد بزرگسال همگی ممکن است به اختلالات خلقی دچار شوند. تشخیص اختلالات خلقی در کودکان و نوجوانان دشوارترست چرا که آنها نمی توانند به خوبی احساس خود را بیان کنند.
اختلالات خلقی مختلف از نظر شدت و مدت زمان بروز علائم با یکدیگر متفاوت هستند. در برخی موارد افسردگی خفیفی که حداقل دو هفته به طول انجامیده است، میتواند در صورت عدم درمان اقدام مناسب به افسردگس شدید و اساسی تبدیل شود.
به طور کلی اختلالات خلقی به اختلالات افسردگی خفیف، افسردگی اساسی و اختلالات دو قطبی تقسیم می شود.
افسردگی خویی یا دیستایمی زمانی تشخیص داده میشود که شخص برای مدت بیش از دو سال به افسردگی خفیف مبتلا بوده باشد. هرچند افسردگی خفیف مانند افسردگی اساسی، ناتوان کننده و آزاردهنده نیست، اما در هرحال موجب میشود که شخص نتواند در زندگی خود عملکردی عادی و قابل قبول داشته باشد.
افراد مبتلا به افسرده خویی ممکن است به صورت دورهای و موقت دچار افسردگیهای اساسی شوند. انواع دیگری از افسردگی وجود دارند از جمله افسردگی روانپریشی یا سایکوتیک که زمانی رخ میدهد که یک شکاف کامل بین واقعیت و افکار فرد ایجاد میشود و افسردگی با جنون همراه میشود.
افسردگی پس از زایمان
افسردگی پس از زایمان نوعی از افسردگی است که زنانی که به تازگی کودک خود را به دنیا آوردهاند به آن مبتلا میشوند. این نوع از افسردگی ناشی از تغییرات فیزیکی و هورمونی است که با فشارهای روانی ناشی از مسئولیت های مادر در قبال نوزاد تازه به دنیا آمده نیز همراه میشود.
افسردگیهای فصلی
افسردگیهای فصلی هم نوعی از افسردگی است که در دورههای مشخصی از سال و در زمان کاهش تابش نور خورشید، به خصوص در زمستان و زمان کوتاه شدن روز، ایجاد میشوند.
اختلال دو قطبی، دیگر اختلال خلقی محسوب می شود:
این اختلال خطرناک و ناتوان کننده است و موجب تغییر ناگهانی و غیر منتظره خلق و خو، فعالیت و سطح انرژی فرد میشود. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، مانیاهای شدید یا جنون را تجربه میکنند و ممکن است همراه با این اختلال دچار افسردگی نیز بشوند.
این افراد در دورههایی نیز به طور کامل یا جزئی در وضعیت ثبات هستند. شایعترین اختلال روانی که به طور همزمان با هم ایجاد میشوند، سوء مصرف مواد و اختلال خلقی هستند. بسیار زیاد پیش میآید که افراد مبتلا به اختلال خلقی به مصرف مواد روی میآورند. از سوی دیگر سوء مصرف مواد به نوبه خود باعث تشدید تاثیرات اختلالات خلقی میشود.
نمیتوان به سادگی علت دقیق بروز اختلالات خلقی را مشخص نمود. افسردگی بر اثر ترکیبی از عوامل محیطی، روانی، فیزیولوژیکی، بیولوژیکی و حتی عوامل ژنتیکی ایجاد میشود.
قابل قبولترین نظریههایی که در این مورد وجود دارند، عنوان میکنند که انتقال دهندههای عصبی در مغز که شامل برخی مواد شیمیایی میشوند، موجب نوعی عدم تعادل میشوند که این عدم تعادل منجر به افسردگی میشود.از آنجایی که به نظر میرسد وراثت نقش مهمی در ابتلا به اختلال دو قطبی داشته باشد، دانشمندان به دنبال پیدا کردن ژنی هستند که احتمال بروز این اختلال را افزایش میدهد.
عکسبرداریهایی که از مغز انجام شده نشان میدهند که مغز افراد مبتلا به افسردگی و یا اختلال دو قطبی با مغز افراد سالم تفاوتهایی دارد که این موضوع نشان میدهد عملکرد و ساختار مغز میتواند در ابتلا به اختلالات خلقی نقش داشته باشد.
همچنین بسیاری از بیماریهای فیزیکی میتوانند موجب تحریک فرد در جهت بروز علائم افسردگی شوند. اختلالات مغز و اعصاب مانند پارکینسون و آلزایمر، حمله قلبی، بیماری التهایب پانکراس، اختلالات تیروئیدی، سرطان، عفونتها و ابتلا به بیماریهای مزمن، برخی از این بیماریها به شمار می روند.
می توان گفت کودکان، نوجوانان و حتی افراد بزرگسالی که پدر یا مادر آنها به اختلالات خلقی مبتلا بوده است، بیش از دیگران در معرض ابتلا به این عارضه هستند.
اخراج شدن از کار، طلاق گرفتن، جدا شدن از کسی که دوستش دارید، مرگ یکی از عزیزان و مشکلات اقتصادی همگی میتوانند برای فرد وضعیت دشواری را ایجاد کنند و کنار آمدن با این فشارها میتواند برای فرد مشکل ساز شود.
همچنین استرسها میتوانند باعث احساس ناراحتی و افسردگی شوند و یا موجب شوند که کنترل احساسات برای شخص مبتلا به اختلال خلقی بسیار مشکل شود. بروز افسردگی در زنان تقریبا دوبرابر مردان است.
در صورتی که یکی از اعضای خانواده دچار اختلالات خلقی شود، خطر بروز این اختلال در سایر اعضای خانواده بیشتر است. علاوه بر این اقوام و آشنایان افراد مبتلا به اختلالات خلقی نیز بیش از دیگران در معرض ابتلا به اختلال خلقی هستند.
علائم ناشی از اختلالات خلقی
علائم ناشی از اختلالات خلقی بستگی به نوع اختلال و مدت زمان آن دارد. اختلالات خلقی موجب بروز علائم احساسی و فیزیکی افسردگی میشوند. علائم احساسی ناشی از اختلالات خلقی در تمامی افراد یکسان نیست.
فکر کردن یا تلاش برای خودکشی، عدم تمایل به انجام کارهایی که در گذشته لذت بخش و هیجان انگیز بوده است، داشتن احساس مداوم استرس، ناراحتی، اندوه و پوچی، داشتن احساس بی ارزش بودن، بی تکیه گاه و درمانده بودن یا احساس گناه، احساس نا امیدی یا بدبینی، از علائم احساسی افسرگی محسوب می شوند.
علائم فیزیکی ناشی از اختلالات خلقی نیز در افراد مختلف فرق میکند. کاهش سطح انرژی بدن و خستگی مفرط، سردرد، بدن درد، گرفتگی عضلات و مشکلات گوارشی، اختلال در حافظه و مشکل در به یا آوردن جزئیات، تصمیم گیری و تمرکز، از دست دادن اشتها یا پرخوری، بی خوابی یا خوابیدن بیش از حد برخی از این علائم به شمار می روند.
افراد مبتلا به اختلالات خلقی ممکن است از خانواده و دوستان خود دوری کند و فاصله بگیرند. این افراد معمولا در مدرسه و محل کار با مشکل مواجه می شوند و به سختی میتوانند شغل خود را نگه دارند.
افراد مبتلا به مانیا یا اختلال دو قطبی ممکن است در انجام مسئولیت خود در جایگاهی که دارند دچار مشکل شوند. افراد مبتلا به افسردگی شدید در معرض خطر خودکشی هستند و افراد مبتلا به مانیا به علت انجام رفتارهای پرخطر، در معرض آسیب دیدگی و یا مرگ هستند.
روش های درمانی اختلالات خلقی
در اغلب موارد میتوان اختلالات خلقی را درمان کرد. روش های درمانی شامل دارو درمانی، روان درمانی، خانواده درمانی، *تحریک الکتروشوک و **تحریک کرانیال باشد.
داروهای ضد افسردگی و تثبیت کننده خلق و خو به خصوص در ترکیب با روان درمانی تاثیر بسیار خوبی در درمان افسردگی دارند.
در روش روان درمانی که در اغلب موارد به روش رفتاری شناختی یا میان فردی انجام میشود، بر روی تغییر دیدگاه مخرب فرد نسبت به خود و محیط خود، تمرکز دارد.
این روش همچنین به بهبود روتبط میان فردی و تشخیص عوامل استرس زا در محیط و چگونگی اجتناب از این عوامل میپردازد. همچنین خانوادهها نقشی بسیار حیاتی در پشتیبانی از بیمار و کمک به روند درمان دارند.
افراد مبتلا به اختلالات خلقی، در صورتی که مشکل آنها به موقع و به طور صحیح تشخیص داده شود، با موفقیت درمان میشوند و میتوانند زندگی عادی، با ثبات و سالمی داشته باشند.
* مغز بیمار در درمان الکتروشوک درمانی یا الکتروکانوالسیوتراپی (ECT) در زمانی که بیهوش است با استفاده از جریان برق تحریک میشود. این تحریک باعث بروز تشنجی کوتاه میشود. الکتروشوک درمانی برای درمان موارد شدید اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی، پس از نتیجه نگرفتن از درمان های دیگر به کار برده میشود.
** تحریک مغناطیسی مغز یا TMS نیز روشی غیر تهاجمی جهت تحریک مغز است که برای درمان اختلال افسردگی اساسی استفاده می شود.
117