در فرهنگ اسلام زن گرامی داشته می شود و جایگاه انسانی و ارزشی او مورد تقدیر قرار می گیرد.
در این نگاه، آنچه مربوط به ارزشهای انسانی است، فرا جنسیتی است و ربطی به زن یا مرد بودن ندارد. هرگاه زن یا مردی به تکالیف برخاسته از آفرینش خویش عمل کند، مورد تجلیل قرار می گیرد و از او به نیکویی یاد می شود.
حضرت فاطمه زهرا (س)، نمونه ای شگفت و ستودنی از زنان است. در او، تمام ارزشها و فضایل انسانی، چون لوح فشرده ای جمع شده است. او تا آنجا تعالی یافت که پیامبر (ص ) درباره اش فرمود: «من هروقت دلم برای بهشت تنگ می شود ، فاطمه را می بویم و می بوسم.»
درباره حضرت فاطمه زهرا (س)، کتابهای زیادی نگاشته شده و هریک از زاویه ای به زندگی این بانوی بزرگ اسلام پرداخته اند.
کتاب «مرا به خانه زهرا ببرید» نوشته دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی (1383) است که نگاهی متفاوت و به روز به زندگی و شخصیت حضرت دارد.
وی در کتاب مرا به خانه زهرا ببرید، به نوعی شخصیت کامل و الگو بودن فاطمه (س) را نشان میدهد و تمنای حضور در مکتب نورانی فاطمه را دارد.
" زهرا" به معنی درخشنده و تابان یکی از القاب حضرت فاطمه (س ) است.
در بخشی از مقدمه این کتاب می خوانیم:
«مرا به خانه زهرا ببرید زیرا می خواهم با او خدا را بشناسم و معنا و مفهوم عبادت را در رکوع و سجود او درک کنم و از چشمان اشک آلود و بدن لرزان او، راز خضوع و خشوع در نماز را جستجو کنم.
مرا به خانه زهرا ببرید تا چشمان مرا که از دنیا خسته شده، به تماشای حقایق بگشاید و گرد و غبار تعلق و دلبستگی را در چشمه سار آرامش او بشویم.
مرا به خانه زهرا ببرید تا زندگی یکرنگ و تکراریم را درپرتو کرامت او محو کنم و با نور وجودش ، خانه تاریک دل را روشن نمایم.
مرا به خانه زهرا ببرید، تا دستان انفاق گر او را ببوسم و شوق یتیم نوازی را در دامن پر مهر او ببینم و در پرتو روح بخشنده او، از بخل و حرص و مال پرستی فارغ آیم .مرا به خانه زهرا ببرید تا در پرتو نور علم او، جهل ویرانگر را از دل بزدایم و گرد و غبار غفلت را در کوثر زلال او شستشو دهم.
مرا به خانه زهرا ببرید تا متانت و وقار زن را در آئینه عفت و عصمت او به تماشا بنشینم و معنای حضور و مشارکت زن را در جامعه بشناسم .
دوست دارم دلم را فرش او کنم تا فاطمه با همه بزرگواری بر آن فرود آید و راز این همه عظمت را بازگوید. »
فاطمه به عنوان یک انسان کمال یافته، جایگاه و منزلت خود را به خوبی می شناخت و لذا هیچگاه کششهای دنیوی نتوانست شخصیت بزرگ او را متزلزل کند و وی را از وظایف اصلی باز دارد.
زنانی که در مکتب فاطمه درس زندگی می آموزند، گوهر وجود خویش را ارج می نهند و در جایگاه خود به عنوان یک زن، نقش آفرین و موثرند.
از نگاه آنها، بزرگترین تحقیری که نسبت به زن می شود، این است که ارزشهای مذکر را ملاک انسانیت قرار دهند و آنها را با معیارهای مردانه بسنجند و یا، تفاوتهای طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند.
فاطمه (س) همه آرمانهایی که حکما، فلاسفه، عرفا و مربیان بزرگ بشریت به دنبال تبیین آن بودند، در رابطه خود با خدا، خانواده و جامعه نشان داد. او الگوی یک انسان نمونه، یک زن مستقل ، یک همسر و یک مادر فداکار است.
منصوری لاریجانی حضرت زهرا را الگوی خدا پرستی معرفی می کند و می نویسد: «حضرت زهرا(س) عاشق بندگی خدا بود؛ روزی رسول خدا (ص) به او فرمود: «دخترم، از خدا چیزی بخواه که جبرئیل از جانب خدا، وعده اجابت داده است.
فاطمه(س) عرض کرد: « لذتی که در حضور خدا می برم، مرا از هر حاجتی باز می دارد. تمنایی ندارم جز این که تماشاگر جمال دل انگیز او باشم.»
زهرا(س) چشم خدابین دارد و قلبش سرشار از عشق خداست.
هر که از خدا پر باشد، در و گوهرمی شود. علت اینکه ما از یکدیگرمی گریزیم ، آن است که در دلهای ما خدا نیست یا حضورش کم رنگ و بی اهمیت است.
دلی که در او خدا نباشد، خانه اغیار می شود وهواهای نفسانی و جنود شیطانی در آن لانه می کنند و دست به فتنه انگیزی و آشوب می زنند.
ریشه همه بحران های اخلاقی و اجتماعی، از دلهای بی خداست...
از این جهت زهرا همیشه زهرا و درخشان ست و با گذشت زمان، نیاز بشر به وجود خدا آذین او بیشتر و بیشتر می شود . دل زهرا سرای خداست.
او با کوثر وجودش همیشه جاری و سرشار است، تجلیات رحمانی در ظرف وجود او موج می زند و همواره سیال و خروشان، دلهای تشنه و عطشناک را سیراب می کند.
از همین روست که پیامبر(ص ) فرمود:"دخترم، فاطمه، کسی است که خداوند قلب او را از ایمان و یقین لبریز ساخته است."
یکی از شاخصه های مهم در زندگی حضرت فاطمه (س)، شکستن سنتهای غلط جامعه و طرح ارزشهای نوین به جای آن است. حضرت فاطمه (س)، در جامعه ای متولد شد که فاقد عوامل مهم برای شکل گیری یک نظام ارزشمند اجتماعی بود، بطوری که تاریخ نگاران و پژوهشگران، عربستان قبل از اسلام را جامعه ای بدوی و عاری از ارزشهای انسانی و مبتنی بر خرافه پرستی دانسته اند.
با ظهور اسلام و برانگیخته شدن آخرین فرستاده الهی، اولین اجتماع اسلامی به رهبری رسول اکرم (ص) شکل گرفت . دراین اجتماع ، پیامبر تساوی انسانی زن و مرد را اعلام کرد و حضرت زهرا (س ) معیار زن مسلمان شد و خانه زهرا خانه مشارکت، خانه انفاق، خانه علم وخانه تربیت نام گرفت.
او نرم خویی و مهربانی را اساس اخلاق در خانواده دانست و فرمود: «بهترین شما کسی است که در برخورد با شوهرش نرم تر و مهربان تر است و بهترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.»
از نگاه حضرت فاطمه یکی از بزرگترین معیارهای حضور زن در عرصه های سیاسی و اجتماعی آن است که حریم داری کند و مرز این حرمت آن است که بدون ضرورت مردان نامحرم را نبیند و نامحرمان نیز او را نبینند. در عین حال ، فاطمه (س ) آن زمان که احساس کرد حق زیر پا نهاده شده برای روشن شدن چهره حقیقت ، به صحنه آمد و با جریانهایی که قصد نابودی و تخریب ارزشها را داشتند، مخالفت ورزید .
آن هنگام که رسول خدا (ص ) دربستر بیماری قرار گرفت، حضرت فاطمه پس از گفتگوبا پیامبر اشکهای عارفانه را در خنده های عاشقانه بهم آمیخت. وقتی علت گریه و سپس خنده و شادی را از او پرسیدند، فرمود: «پدرم به من خبر داد که تو اولین کس هستی که به من ملحق خواهی شد. با شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم.»
اما فاطمه (س) در فاصله زمانی رحلت پیامبر(ص) تا هنگام شهادت خویش، هیچگاه خندان دیده نشد.آن حضرت پس از ۷۵ و به روایتی دیگر ۹۵ روز رنج و محنت، با تنى رنجور و آسیب دیده از حوادثی که برایشان پدید آمد، به سوى ملکوت اعلا پر کشید و با شهادت او، امیر مؤمنان علی (ع) از داشتن یار غمخوار و همراه خویش محروم شد. فاطمه (س )وصیت کرد که او را شبانه به خاک بسپارند و هیچیک از ظالمان در حق وی، در مراسم خاکسپاریاش حاضر نشوند.
نویسنده در پایان کتاب یادآور می شود؛
در خانه زهرا سلام الله علیها می توان دریافت که انسان تا زمانی که در حصار مادی خود و زمانش فرو رفته باشد، نمی تواند حقیقت زندگی را دریابد. شهادت، زینت خاندان عصمت و طهارت است و زهرا (س ) بندگی خدا را به زندگی دنیا نمی فروشد و پایان پاینده را در شهادت فرخنده می بیند. در خانه زهراست که سرور مبارزه وحق خواهی برایم معنا می یابد و گل شهادت در کویر جانم جوانه می زند .