ایران پرس- پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، آمریکا برای بر اندازی نظام، توطئه های وسیعی را به اجرا گذاشت.

دشمنان ایران اسلامی همواره سه هدف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را در دستور کار داشته اند که هدف کوتاه مدت و میان مدت آنان تضعیف مرحله به مرحله ایران بوده است.

هدف بلندمدت دشمنان هم از بین بردن اصل نظام است. دشمنان روش‌های مختلفی را برای ضربه زدن به اصل نظام به کارگرفتند.

در این راستا، کاخ سفید در چند سال اخیر رویای به آشوب کشاندن ایران و فروپاشی از درون را در سر داشته است.

آمریکا با این حرکت تلاش کرده است ایران را دو جهت: نخست، در صحنه  داخلی و دوم، در عرصه منطقه ای با یک بحران گسترده روبرو کند.

نقطه آغاز این توطئه سوء استفاده از مسایل پیش آمده پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 بود که با مشارکت چشمگیر 85 درصدی مردم در انتخابات برگزارشده بود. آنها در این راستا، توطئه ای را که در اتاق‌های فکر خود در لندن، واشنگتن و تل آویو طراحی شده بود، با استفاده از غفلت برخی عناصر داخلی به مرحله اجرا درآوردند تا سناریوی آشوب در روزهای بعد از انتخابات را به نظام جمهوری اسلامی تحمیل کنند.

مخدوش نشان دادن مشارکت مردم در این انتخابات یکی از اهداف مهمی بود که در قالب توطئه ای از جنس نا آرامی های مدنی طراحی شده بود.

«مهدی فضائلی» کارشناس مسائل سیاسی با بیان این نکته که هزینه این جریان به کشور تحمیل شد، خاطرنشان می کند: "یکی از دلایل پیچیده بودن فتنه 88، این بود که جریان ضدانقلاب، تمام ظرفیت خود را در آن مقطع به میدان آورد. آن ظرفیت ها اما فقط برای انتخابات راهی میدان نشده بود بلکه هدف اصلی آنها براندازی نظام بود."

در واقع اهداف آمریکا در جریان "فتنه 88" بر مبنای سیاست  "یک تیر و دو نشان" بود.

طراحان این فتنه از یکسو اصالت و سلامت انتخابات را نشانه گرفته بودند و از سوی دیگر رویای براندازی نرم را در سر داشتند.

اسناد و شواهدی که پس از این فتنه بدست آمد نشان داد، عواملی از بیرون و مشخصا از جانب آمریکا وبرخی کشورهای اروپایی، هدایت این توطئه را به دست گرفته بودند.

«سعدالله زارعی» کارشناس  مسایل بین الملل در تحلیل مولفه های تاثیر گذار در این تحرکات به نقش رسانه‌ها و مداخلات برخی مقام های رسمی در آمریکا و اروپا در حمایت از گردانندگان این فتنه اشاره کرده و می گوید: "این جریان ها همانگونه که در 8 سال جنگ تحمیلی با دشمن همکاری کردند و تبدیل به یگان‌هایی برای نیروهای عراقی شده بودند، در "فتنه سال 88" نیز فعال شده و به صحنه ورود و حمایت کردند."

هدف واقعی آمریکا، در این جریان و همچنین در سلسله اتفاقات سال های 96 و 98 گرفتار کردن ایران در آشوب هایی مهندسی شده از طریق ایجاد تفرقه و اختلافات داخلی بود. به همین جهت آمریکا تلاش های خود را در راستای  مخدوش کردن چهره نظام و دلسرد کردن مردم از مشارکت های سیاسی متمرکز کرده بود.

«هیلاری کلینتون» وزیر اسبق وزارت خارجه آمریکا در کتاب «انتخاب‌های سخت» که چندی قبل منتشر شد، به تشریح تصمیم‌های سختی پرداخته که در دوران تصدی وزارت خارجه مجبور شده است بگیرد.

او در بخشی از کتاب خاطراتش به مسئله اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران اشاره کرده و می نویسد: "دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا در سال‌های بعد از اغتشاشات انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 در ایران با صرف ده‌ها میلیون دلار به آموزش بیش از پنج هزار نفر از مخالفان ایران در سراسر دنیا پرداخت."

جریان فتنه که نسخه‌هایش از لندن و واشنگتن تجویز می‌ش  به مدت چند ماه در برخی شهرهای ایران آشوب بر پا کرد، اما در روز 9 دی ماه 88، مردم با حضوری میلیونی به خیابان‌ها آمدند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از قله‌های فراموش ناشدنی را فتح کردند و با بصیرت و موقعیت شناسی خود فضای غبارآلود را شکستند و با اتکاء به ایمان و اراده الهی روزی ماندگار را در تاریخ انقلاب اسلامی رقم زدند.

نگاهی به رفتار‌ها، موضع گیری‌ها و رویکرد سیاست خارجی آمریکا طی سال‌ها و دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که هدف اصلی سیاستمداران آمریکا راه یافتن و نفوذ در بطن انقلاب و ورود به حریم امنیتی جمهوری اسلامی بوده است.

برخی نظریه پردازان از این جریان بعنوان جنگ های ترکیبی یاد کرده اند. آمریکا در جنگ های ترکیبی با استفاده از دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای و هم‌چنین  شبکه گسترده نفوذ اقتصادی و سیاسی در سازماندهی جنگ های ترکیبی علیه کشورهای هدف ایفای نقش می کند.

«اندرو کوریبکو» Andrew Korybko روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی، در بخشی از کتاب خود با نام «جنگ‌های ترکیبی» به انتخابات سال 88 در ایران اشاره کرده و می نویسد: "... آمریکا بعد از تجربه فاجعه پرهزینه جنگ با عراق و اشغال این کشور از سال 2003 به بعد، وابستگی خود به جنگ ترکیبی را افزایش داد، چون از جنگ عراق این درس فراموش‌نشدنی را گرفته بود که چه‌ قدر اهمیت دارد جنگ‌ها را از طریق «برون‌سپاری» به متحدان هم‌فکر منطقه‌ایش محول کند. به عبارت دیگر، آمریکا تصمیم گرفت از جنگ متعارف در مقیاس بزرگ فاصله بگیرد و به سراغ جنگ‌های نیابتی برود. این جنگ‌ها ذاتاً جنگ‌هایی نامتقارن و «داخلی / مدنی» هستند که سرویس‌های نظامی - امنیتی هدف، معمولاً آمادگی برخورد با آن‌ها را ندارند."

سازمان‌دهندگان جنگ ترکیبی با بهره‌برداری از تفاوت‌های مذهبی، قومی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و تفاوت‌های حاکمیتی و فیزیکی مبتنی بر جغرافیا، به دنبال دست‌یابی به امتیازات سیاسی هستند.

آمریکا در این راستا تلاش کرده تا از طریق تحریم‌های گسترده و دیگر انواع فعالیت‌های تخریبگرانه اقتصادی، دولت ایران را هم به همین روش از نظر ساختاری، تضعیف کند.

این مستندات نشان داد، آمریکا  تلاش می کند از هر فرصتی برای نفوذ استفاده کند. تأکید و هشدار چندباره رهبر معظم انقلاب نسبت به هوشیاری و آگاهی کامل در برابر نفوذ دشمن و در راس آن آمریکا از این منظر مهم است که دشمن بی وقفه به دنبال ورود و نفوذ در بطن انقلاب و نظام است تا از این طریق به هدف نهایی خود یعنی براندازی دست یابد.

«نوآم چامسکی» نظریه‌پرداز و تحلیلگر برجسته آمریکایی درباره دلایل واقعی دشمنی آمریکا با ایران می گوید: "آمریکا و اسرائیل نمی‌توانند یک نیروی مستقل در منطقه‌ای که آن‌ها حق‌ خود می‌دانند را تحمل کنند."

این تحلیلگر و زبان‌شناس آمریکایی با بیان اینکه در طول شش دهه گذشته یک روز نبوده که واشنگتن به فکر ضربه زدن به ایران نبوده باشد، یاد آور می شود: "پس از کودتای 1953 دیکتاتوری قدرت گرفت که سازمان عفو بین‌الملل وی را یکی از ناقضان برجسته حقوق بشر معرفی کرده بود. بلافاصله پس از سرنگونی این دیکتاتور در ایران، صدام با حمایت آمریکا به ایران حمله کرد. صدها هزار ایرانی کشته شدند که بسیاری در نتیجه حملات شیمیایی بود. حمایت ریگان (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) از دوستش صدام بسیار زیاد بود و حتی زمانی که عراق به کشتی‌ آمریکایی «یواس‌اس استارک» حمله کرد و 37 ملوان آمریکایی را کشت تنها با هشداری کوچک از سوی آمریکا مواجه شد. ریگان همچنین به دنبال مقصر دانستن ایران به دلیل حمله شیمیایی صدام به کردهای عراق بود."

چامسکی تصریح کرد: "سرانجام آمریکا به طور مستقیم در جنگ عراق - ایران مداخله کرد که به ایجاد پیامدهایی بد برای ایران انجامید. پس از آن، جورج بوش (دیگر رئیس‌جمهور آمریکا) از مهندسان هسته‌ای عراق خواست تا برای آموزش های پیشرفته برای تولید تسلیحات هسته‌ای، به عنوان تهدیدی جدی برای ایران به آمریکا بروند. قطعا واشنگتن نیروی اصلی تحریم‌های سخت علیه ایران بود که تاکنون نیز ادامه داشته است."

این تحلیلگر و نظریه پرداز سیاسی در ادامه با اشاره به رویکرد «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور کنونی آمریکا در قبال ایران اظهار کرد: "ترامپ نیز به سهم خود به سرکوبگرترین دیکتاتورها پیوسته تا علیه ایران سخن براند. هرچند که این خصومت آمریکا به زمان‌ها قبل بازمی‌گردد و ریشه در گذشته دارد."

ملت ایران اما با تکیه بر وحدت و بصیرت خود در دشمن شناسی، همواره دشمنان را در رسیدن به اهدافشان ناکام کرده و در مقابل همه فتنه ها و توطئه های دشمنان ایستاده و نفوذ ناپذیری خود را در مقابل دشمنان به اثبات رسانده است. 

آنگونه که رهبر معظم انقلاب خاطر نشان کرده اند، هزینه های فراوان و طرح‌های پیچیده آمریکا برای ایجاد اختلاف سیاسی، مذهبی، قومی و زبانی در ایران، بی فایده و شکست خورده است و قطعا رشد و پیشرفت ایران در دوره رئیس جمهوری فعلی آمریکا هم ادامه خواهد داشت. به تعبیر رهبر معظم انقلاب "داغ از میدان خارج شدن یا ضعیف شدن جمهوری اسلامی بر دل اینها هم باقی خواهد ماند."

نویسنده: جمشید امین زاده

116