ناکامی های مکرر سازمان ملل در حل بحرانهای بین المللی و منطقه ای در سالهای اخیر را باید در سیاستهای غیر مستفلانه این سازمان جستجو کرد .
تحت تاثیر القائات قدرتهای بزرگ قرارداشتن سازمان ملل و سیاستهای مغرضانه عوامل منطقه ای قدرتهای بزرگ نظیر عربستان که با ابزارهای فشارهای مالی سیاستهای مغرضانه خود را به سازمان ملل تحمیل می کنند از جمله عواملی است که عملا" شکست سازمان ملل در حل بحرانهای بین المللی را رقم زده اند .
این درحالی است که عملکرد خنثی نمایندگان سازمان ملل و ناکامی آنان در ارائه طرحهای موثر و واقع بینانه جهت حل بحران سوریه نیز به کنار رفتن آنها از سمت هایشان در سالهای اخیر انجامیده است .
گفتنی است که در سالهای اخیر دو نماینده سازمان ملل در خصوص بحران سوریه مجبور به استعفا شدند.
روند ناکامی های نمایندگان سازمان ملل در امور سوریه نیز بیانگر شکست تلاشهای این سازمان جهت حل بحران سوریه است .
استعفای اخضر ابراهیمی در سال 2014 که از اوایل سپتامبر 2012 رسما" عهده دار سمت نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه شده بود در حالی صورت گرفت که کوفی عنان ، دبیر کل سابق سازمان ملل و نماینده پیشین سازمان ملل در امور سوریه نیز پس از ماهها فعالیت بدون دستیابی به نتیجه ای از سمتش کنار رفت و جای خود را به اخضر ابراهیمی داده بود .
این درحالی است که اشتباهات نمایندگان سازمان ملل در خصوص سوریه همچنان ادامه دارد و چنین وضعیتی به وضوح در خصوص تحرکات دی میستورا نماینده کنونی سازمان ملل در امور سوریه قابل مشاهده است.
در این زمینه دی میستورا طرحی تجزیه طلبانه را در خصوص شرق حلب ارائه داد که موجی از انتقادات را علیه وی به دنبال داشت .
مواضع مغرضانه و در عین حال متناقض دی میستورا بار دیگر توجه افکار عمومی را به عملکرد غیر صادقانه نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در خصوص سوریه و همراهی آن با طرحهای تجزیه طلبانه دشمنان سوریه معطوف کرده است .
عملکرد دی میستورا در همراهی با تروریستها و همفکری با حامیان آنها به نقش سازمان ملل که به موجب قطعنامه های این سازمان باید پیشتاز در مقابله با تروریستها باشد لطمه زده است و ادامه این روند بر انتقادها از عملکرد سازمان ملل در سوریه که شکل مغرضانه ای به خود گرفته است ، افزوده است .
روند ناکامی های سازمان ملل تنها به بحران سوریه محدود نمی شود و این روند بوضوح در بحران هایی نظیر یمن و فلسطین قابل مشاهده است .
در جریان بحران یمن بوضوح جهانیان شاهد تداوم جنایات عربستان در یمن هستند و سازمان ملل به جای ممانعت از جنایات عربستان پیگیر طرح های دولتهای غربی جهت نجات عربستان از باتلاق خود ساخته این کشور است که نتیجه تجاوزگری و مداخله جویی آل سعود است .
ضمن آنکه سازمان ملل با خارج کردن نام عربستان از لیست ناقضان حقوق کودک عملا" به این رژیم جهت تشدید کشتار مردم یمن از جمله کودکان چراغ سبز نشان داده است .
این درحالی است که بدلیل تعلل های سازمان ملل در حل بحران فلسطین، این بحران که نتیجه اشغالگری رژیم صهیونیستی حدود 7دهه است تداوم یافته است و چشم انداز روشنی نیز جهت حل این بحران از جانب سازمان ملل مشاهده نمی شود .
چنین وضعیتی تغییر ساختارسازمان ملل را ضروری تر کرده است.
بی تردید حذف امتیازهای ناعادلانه حق وتو و افزایش شمار اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل از جمله راهکارهایی که می تواند به فعالتر شدن این سازمان و ممانعت ازیکه تازی ها قدرتها در این سازمان پایان داده و زمینه را برای سازمان ملل جهت پیگیری اهداف خود مبنی بر کمک به حل بحرانها فراهم کند.