مثل یک نامه جعلی که از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار به وسیله KHAD در مرکز فرماندهی محمدنبی محمدی رهبر مجاهدین رقیب گذاشتند که به محمدی هشدار دهند، حکمتیار در حال نقشه هایی است تا خود را از شر او آزاد کند.
اگر تکه های پرچم داعش یا دست نوشته های جا مانده القاعده و سایر گروه های تکفیری را در حوادث اخیر افغانستان دنبال کنیم، دیری نخواهد گذشت که مسیر خودزنی ها و تحریک عناصر تروریستی و جذب آنان جهت انجام حملات دیگر، به کشورهای اروپایی ختم خواهد شد.
هر چند تلاش سرویس های خارجی برای نشان دادن دوباره ی چهره ی زشت و وحشیانه گروه های تروریستی در این مقطع از روابط منطقه ای و بین المللی جای تامل دارد، اما تقویم تروریستی ده سال اخیر نشان می دهد که دود انفجار حملات مرگبار تروریستی و ایجاد جنگ قومی و قبیله ای در کشورهایی نظیر افغانستان به چشم کشورهای اروپایی خواهد رفت و از طرفی فرصت مجدد به نفوذ استراتژیک گروه های تکفیری در عمق اروپا خواهد داد.
از طرفی گروه های تروریستی که از وحشت افکنی در کشورها به عنوان یک استراتژی بهره می گیرند، هیچ استاندارد رفتاری در مواجهه با آنان و گروه هایشان مورد انتظار نیست و در سهم خواهی قدرت های بین المللی از طریق گماشته کردن عناصر این گروه های تروریستی برای دستیابی غرب به منافع خود، باید بدنبال مفهوم "استراتژی خود زنی" بود.
وقتی از خود زنی حرف میزنیم دیگر انزجار عمومی جهانی معنایی برای گروه های تروریستی ندارد چرا که آنان می کوشند تا عامدانه تصویر کریه خود را در انظار بین المللی به نمایش بگذارند. اما سئوال اینجاست که چرا در این مقطع حساس از روابط منطقه ای و بین المللی، سرویس های اطلاعاتی بدنبال شکاف قومی و قبیله ای و مذهبی در برخی کشورها را دارند؟ پوشاندن ضعف شکست های پی در پی گروه های تکفیری در برابر جبهه مقاومت و یا بهانه تراشی برای سفت کردن جای پوتین های نیروهای نظامی خارجی در منطقه؟ آیا گروه های تکفیری جهت دریافت پاداش های غربی به رقابت با یکدیگر در اعمال تروریستی افتاده اند؟
در حال حاضر سرویس های اطلاعاتی، به خوبی از شکاف موجود درون برخی کشورهای غربی در اجرای سیاست خارجی در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا و نیز تردید به ثمر نشستن مذاکرات صلح افغانستان آگاه هستند و می کوشند با اعمال سیاست دوگانه در روند صلح افغانستان گروه های تندرو را عامل ادامه جنگ در این کشور نشان داده و افکار عمومی را از عامل اساسی ناامنیها که حضور نظامیان خارجی است بهسمت دیگری منحرف کنند.
ناامنی در افغانستان بخشی از بازی بزرگ سرویس های اطلاعاتی خارجی همسو در منطقه است.
آن ها برای کنترل بهتر منطقه و ایجاد بی ثباتی تلاش میکنند تا حضور دولت هایشان در افغانستان را حفظ کنند.
به همین دلیل جریان اطلاعاتی خارجی مخالف برقراری صلح در افغانستان است چرا که صلح در منطقه و جهان به نفع منافع استراتژیک ابر قدرت ها نخواهد بود.
با همه ی این تفاسیر اما پس از گذشت سال ها هنوز تاثیرات ناگوار اشغال شوروی از بین نرفته و این بار آمریکا و حامیان غربی آن به بهانه مبارزه با تروریسم همچنان از مردم افغانستان استفاده ابزاری میکنند. افغانستان در چهل سال گذشته؛ از سوى شوروی و آمریکا مورد هجوم قرار گرفت که هر دو تجاوز شباهتها و تفاوتهايى دارند اما انگيزه هجوم هردو رامی توان از یک زاویه بررسی کرد.
شوروىها و آمريكایی ها بدنبال مکتب تروریست پروری و ایجاد شکاف در بین مبارزان افغان بوده اند.
سید محمود کمال آرا " زکریا " – نویسنده و پژوهشگر مسائل سیاسی