اندیشکده گروه بحران بین المللی با انتشار گزارشی با عنوان «پیشنهادهایی برای دبیر کل جدید سازمان ملل» می نویسد: رقابت بین قدرت های جهانی و منطقه ای شدیدتر شده است. بسیاری از دولت ها از برآورده کردن خواسته های شهروندان خود عاجز هستند. پوپولیسم و نابرابری، دموکراسی های قدیمی را در معرض خطر قرار داده است. آوارگی های گسترده و افزایش ترس از تروریسم با ایجاد جنگ های بیشتر، بی ثباتی های آینده را تشدید می کند. اطلاعات غلط، سیاستگذاری خارجی را بیشتر از تصمیم گیری های داخلی پیچیده کرده است. نظم بین المللی در خطر است.
همزمانی شروع به کار گوترش در سازمان ملل با ورود ترامپ به کاخ سفید، فضا را ترسناک تر کرده است. دولت دونالد ترامپ در حالی آغاز می شود که سیاست خارجی روشنی ندارد. نحوه برخورد آمریکا با پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و بحران های موجود در آن، بودجه سازمان ملل و مبارزه با تروریسم مشخص نیست.
بسیاری از رهبران جهان منتظرند ببیند که او چگونه چالش های پیش رویش را مدیریت خواهد کرد. این گزارش ایده هایی را برای مواجهه دبیر کل سازمان ملل با این چالش ها با استفاده از تمام ظرفیت های دیپلماتیک موجود ارائه می کند.
مسیر راهبردی:
- زمینه را برای ایجاد ائتلافی از کشورها، از جمله چین، به منظور حمایت از سازمان ملل و ایجاد جهان چند قطبی فراهم کند:
سیاست های ترامپ در قبال سازمان ملل چندان مشخص نیست، اما نشانه هایی که تاکنون از او بروز کرده، نگران کننده است. آخرین باری که آمریکا به جهان چندقطبی حمله کرد، یک دهه قبل و زمانی بود که اروپا قوی تر و ثروتمندتر بود و می توانست خلاء های سیاسی و اقتصادی را پر کند. اکنون جهان به ائتلاف گسترده تری از حامیان نیاز دارد که شامل تلفیقی از کشورهای غربی و کشورهای قدرتمند غیر غربی است. چنین ائتلافی بدون چین قطعا کامل نخواهد بود. پکن همچون بسیاری از کشورها از مزایای جهان چند قطبی با خبر است. تشویق چین برای ایفای نقشی فعالتر در شورای امنیت به منظور پایان دادن به جنگ ها و ایجاد صلح پایدار باید جزو اولویت های دبیر کل باشد. جبهه گیری آمریکا علیه سازمان ملل، فرصتی را در اختیار چین قرار می دهد که رهبری را به دست گیرد و ائتلاف های جدید شکل دهد.
- شخصا در تحولات خاورمیانه دخالت کند:
به طور اصولی بحران های پیچیده منطقه نیاز به چانه زنی فراوان دارد؛ در عمل اما رسیدن به نتیجه دور از دسترس به نظر می رسد. تراژدی سوریه شانسی برای دیپلماسی سازمان ملل باقی نمی گذارد. روابط ایران و عربستان سعودی تنش آلود است و اکنون عربستان و دیگر قدرت های سنی در مقابل نقش ایران در منطقه هستند. ایران و ترکیه وضعیت بهتری دارند اما آن هم با چالش هایی روبروست.
دبیر کل سازمان ملل باید شخصا با رهبران به ویژه با تهران، آنکارا و ریاض در تماس بوده و حداقل گزینه های قابل تصور برای پایان دادن به درگیری های منطقه را امتحان کند. او باید به صورت مستقیم، آرام و مصرانه عمل کرده و انتظار کمی از پیشرفت داشته باشد. او باید بیانیه های روشنی درخصوص درگیری های منطقه داشته باشد تا در حد ممکن خود را میانجی صادقی به ویژه بین ایران و عربستان نشان دهد.
- پیمان های امنیتی جدید در آفریقا ایجاد کند:
سازمان ملل با وجود اینکه ماموریت های زیادی برای حفظ صلح در قاره آفریقا انجام داده، اما هیچ فرایند صلحی را در جنوب صحرای آفریقا نداشته است. در یک دهه گذشته شورای امنیت مدیریت سیاسی درگیری های قاره آفریقا را به سازمان ها و قدرت های آفریقایی واگذار کرده است. افزایش ظرفیت و اعتبار اتحادیه آفریقا و دیگر بازیگران امنیتی منطقه باید مورد استقبال قرار گرفته و تشویق شود. اما واکنش ها و پاسخ های نامتناسب با بحران اخیر و مشکلات متعدد منطقه ای، نشان می دهد که همچنان سازمان ملل و قدرت های دیگر برای ایجاد توازن قدرت باید وارد عمل شوند. همانطور که «کارگروه مستقل عالی رتبه ماموریت های صلحبانی» (High-Level Independent Panel on Peace Operations) مشخص کرده است، نقش سازمان ملل با احکام متناقض و جاه طلبانه و غیر عملی و با تمرکز سیاسی نامناسب، کم رنگ شده است. آقای گوترش، روابط خوبی با کشورهای آفریقایی دارد. او باید دیپلماسی شخصی درباره بحران های خاص را با گفتگوهای راهبردی گسترده تر با رهبران آفریقایی تلفیق کرده تا بتواند مهمترین درگیری های موجود را مدیریت کرده و از بروز درگیری های جدید در آینده جلوگیری کند.
- ساختار داخلی جدیدی را برای بازدارندگی ایجاد کند:
فوری ترین اولویت آن است که اطمینان حاصل شود که دبیر کل سازمان به تحلیل هایی لازم برای تصمیم گیری در بحران های قریب الوقوع دسترسی دارد. در حالی که احتمال دارد بسیاری از اصلاحات مورد نیاز برای «کارگروه مستقل عالی رتبه ماموریت های صلحبانی» منتظر روشن شدن نحوه تعامل و حمایت های مالی آمریکا باشد، اما همچنان می توان قدم هایی را در این راه برداشت.
دبیر کل باید گروهی از مدیران اصلی سازمان ملل تشکیل دهد تا با گفتگوهایی بدون بوروکراسی های معمول، برای مناطقی که احتمال بروز بحران در آنها بیشتر است، سیاستگذاری کنند.
البته آقای گوترش باید موقعیت های نگران کننده را خود شخصا برای شورای امنیت تبیین کند و با اعضا تعامل انعطاف پذیر داشته باشد. اما تیم سیاستگذار وی باید از قبل بر روی گزینه های ممکن برای وی تمرکز نماید تا بتواند پیش از ارجاع به شورای امنیت از دیپلماسی بازدارندگی خود استفاده کند.
- برنامه سازمان ملل در مبارزه با تروریسم و افراط گرایی خشونت آمیز را بازبینی نماید
دبیر کل سازمان ملل باید بیانیه های قویتری ارائه کند و در حد امکان مسیر کار سازمان ملل را به سمت رصد سیاست های کشورهای عضو تغییر دهد. این تغییر می تواند به ویژه مزایا و خطرات ناشی از «برنامه سازمان ملل در مبارزه با تروریسم و افراط گرایی خشونت آمیز» را برای ادارات و آژانس های مختلف سازمان ملل روشن سازد. همچنین حیاتی است که برای سازمان ملل فضایی فراهم شود تا بتواند حتی با افراطی ترین جنبش ها نیز وارد گفتگو و تعامل شود تا بتواند مشخص نماید که سازمان ملل چگونه می تواند در جاهایی که القاعده یا داعش حضور دارند، صلح ایجاد کند. بسیار مهم است که مشخص شود بیشتر از آنکه افراط گرایی خشونت آمیز، جنگ ایجاد کند، این جنگ است که افراط گرایی خشونت آمیز را ایجاد می کند. تقویت تلاش ها برای جلوگیری از بروز بحران بهترین رویکردی است که سازمان ملل متحد در مقابل تروریسم می تواند اتخاذ کند.
بحران های اصلی
- جمهوری دموکراتیک کنگو
کابیلا، رئیس جمهوری دموکراتیک کنگو به نظر می رسد که تصمیم دارد علیرغم افرایش اعتراضات همچنان در قدرت باقی بماند. در شرایطی که نارضایتی عمومی از زمامداری کابیلا زیاد شده، و مشکلات رو به رشد اقتصادی بی ثباتی به وجود آورده که احتمالا با افزایش تظاهرات و سرکوب ها همراه خواهد بود در کنار جنایات گروه های مسلح در شرق و درگیری های مسلحانه در سراسر کشور گسترده شده است. خونریزی بیشتر و یا حتی برکناری خشونت بار کابیلا می تواند از احتمالات پیش رو باشد که اگر هر کدامشان روی دهد سقوط کشور و بی ثباتی منطقه را به همراه خواهد داشت که میراث بدی برای سازمان ملل خواهد بود.
چالش فراگیر این است که همزمان با محدود کردن گزینه های کابیلا، فضا را برای انتقال مسالمت آمیز قدرت فراهم کرد که برای اینکار حمایت چین و دیگر قدرت های منطقه ضروری است. فوری ترین اولویت این است که اطمینان حاصل شود کشورهای همسایه به ویژه آنگولا نقش سازنده ای در این فرایند ایفا می کنند. لازم نیست که آنها به صورت علنی از کابیلا بخواهند که از قدرت کناره گیری کند، بلکه به جای آن بهتر است از میانه روهای تحت حمایت کلیسای کاتولیک حمایت کنند که به نظر می رسد در کوتاه مدت گزینه مناسبی برای انتقال قدرت باشند.
- لیبی
جلوگیری از بدترشدن شرایط باید اولویت باشد. ناکامی در اجرای توافقنامه سیاسی لیبی و عدم حمایت مناسب از شورای ریاست جمهوری که ماحصل همین توافقنامه بود، لیبی را چندپاره کرده و هر قسمت آن در دست گروه های مسلح مختلف قرار دار؛ به طوری که بحران های ناشی از آن اکنون به شرق و غرب این کشور نیز کشیده شده است. اولویت در اینجا هم جلوگیری از بحران جدید است. و قدم بعدی باید بازآرایی شورای ریاست جمهوری لیبی باشد به گونه ای که بتواند زمینه حضور مهمترین گروه های درگیر در بحران را در درون خود فراهم کند. این بازآرایی همچنین باید شامل برنامه های اقتصادی باشد تا نهادهای مالی لیبی را احیا کرده و از ورشکستگی این کشور جلوگیری کند.
رویکردی که نیازمند تلاش زیاد است، برای دبیر کل سازمان ملل این خواهد بود که از خلاء تمرکز آمریکا در ماه های آینده، برای ارتقا شانس ایجاد همگرایی بین همسایگان لیبی از جمله روابط مصر- الجزایر برای حل بحران استفاده کند.
- سودان جنوبی
اکنون این شانش وجود دارد که گفتگوهایی بین سالوا کر، رئیس جمهور و بخشی از مخالفان مسلح انجام گیرد. بعد از جنگ جولای 2016 (مرداد 95) بین دولت و «جنبش/ ارتش آزادیبخش خلق سودان – میان مخالفان» (Sudan People’s Liberation Movement/Army-In Opposition)، رئیس جمهور مواضع خود در شهر جوبا و مناطق پیرامون آن را مستحکم کرده است. ریک ماچار، معاون پیشین رئیس جمهور و مهمترین رقیب وی نیز همچنان با قدرت به مخالفت ادامه می دهد. نیروهای ارتش آزادی بخش روز به روز با خودمختاری بیشتری عمل میکنند که این موضوع خطر افزایش اقدامات مسلحانه پراکنده بدون داشتن رهبری مشخص را بیشتر می کند. وضعیت امنیتی در جوبا، پایتخت، بهتر شده اما جنایات و درگیری های قومی همچنان در گوشه و کنار ادامه دارد. در فضایی خصومت آمیز، ماموریت سازمان ملل نه می تواند ایفای نقشی سیاسی باشد و نه حتی اجرای یکی از وظایف اجباری آن.
دبیر کل سازمان ملل باید بر روی این موارد تمرکز کند: اول حمایت از رهبری جدید ماموران سازمان ملل برای اصلاح ماموریت به ویژه در نگاه به حفاظت از جان غیرنظامیان؛ دوم دیپلماسی فعال تر برای حمایت از گفتگوهای صلح با گروه های خارج از دولت برای ورود آنها به قدرت؛ و سوم تلاش های پشت پرده برای بهبود روابط سودان جنوبی با کشورهای همسایه آن. ایجاد بارقه امیدی برای پایان تراژدی در سودان به ایجاد روابط حسنه بین جوبا، کامپالا و خارطوم وابسته است.
- سوریه
جنگ فاجعه بار در سوریه، غم انگیز است. در هفته های آینده احتمالا دولت اسد مورد حمایت ایران به همراه پشتیبانی هوایی جنگنده های روسی میتوانند در ادلب در شمال غرب سوریه و یا غوطه شرقی در حوالی دمشق بر شورشیان مسلح پیروز شوند که همچنان کنترل این مناطق را در اختیار دارند. در جبهه ای دیگر، به نظر می رسد ائتلاف ترکیه با برخی گروه های مسلح دیگر می توانند دوباره منطقه الباب را از داعش پس بگیرند که می تواند منجر به درگیری مستقیم با نیروهای کرد شود. هم جبهه حامیان دولت اسد و هم جبهه ترکیه در تلاش هستند تا به سرعت دستاوردهای خود را گسترش داده و تحکیم بخشند.
باقی ماندن اسد در قدرت اکنون به یک واقعیت میدانی تبدیل شده است. اینکه آیا گروهای شورشی این را قبول خواهند کرد هنوز روشن نیست و همچنین مشخص نیست که آیا اسد میتواند حتی با حمایت های خارجی، کنترل تمام کشور را دوباره به دست گیرد. تلاش روسیه برای درگیر کردن سازمان ملل در فرایند صلح بین اسد و برخی از مخالفان در آینده نزدیک به معضلی برای دبیر کل تبدیل خواهد شد. دبیر کل باید هزینه واقعی دخالت سازمان ملل برای سوری ها را ارزیابی کند. دبیر کل همچنین ممکن است مجبور باشد از دولت جدید آمریکا بخواهد از تمرکز صرف بر روی داعش در سوریه و عراق اجتناب کرده و نگاهی وسیعتر به بحران منطقه داشته باشد.
- یمن
هیچ یک از دو طرف، نه اتحاد حوثی ها و صالح و نه ائتلاف به رهبری عربستان نقشه راه سازمان ملل را قبول ندارند که پایه ای برای سازش و پایان دادن به دخالت های منطقه ای در جنگ و بازگشت به فرایند یمنی- یمنی فراهم شود. درخواست آتش بس فوری بدون اقدامات سیاسی اولیه چندان معقول به نظر نمی رسد. بهتر می شد اگر با انگلیس، امارات وعمان کار شود تا شبکه های ارتباطی بین عربستان و حوثی ها و همچنین عربستان و خانواده صالح را تشویق کنند تا با ارائه ضمانت های معمول و تفهیم مسائل، از نقشه راه سازمان ملل حمایت کنند.
دبیر کل سازمان ملل باید یک حرکت بشر دوستانه برای جلوگیری از قعطی و بحران انسانی ایجاد کرده و بر این اساس از نیروهای ائتلاف بخواهد که حمله به سواحل دریای سرخ به تعویق اندازد. اگر این حمله اجتناب ناپذیر بود، سازمان ملل باید برای دسترسی بشردوستانه به سواحل دریای سرخ و مناطق تحت تصرف حوثی ها مذاکره کند.
بحران های دیگر
- افغانستان
روابط افغانستان و پاکستان به بدترین وضعیت در سالهای اخیر رسیده است. تعداد زیاد بازگشت مهاجران افغانی از پاکستان، ایران و اروپا به همراه آوارگی های داخلی، بیم از ایجاد بحران انسانی را افزایش می دهد. با کاهش نقش سیاسی ناتو و احتمالا آمریکا در آینده، نقش یک دفتر قدرتمند سازمان ملل در افغانستان حیاتی به نظر می رسد.
اما اولویت های سازمان ملل برای شرایط فعلی افغانستان عبارتند از: (یک) تشویق به بهتر و روشن تر شدن روابط کاری بین اشرف غنی و عبدالله به منظور جلوگیری از اختلافات داخلی و ارائه خدمات دولتی بهتر به مردم؛ (دو) تمرکز بر بحران انسانی رو به وخامت؛ (سه) تقویت ماموریت های مهم سازمان ملل از جمله حقوق بشر و نظارت بر قوانین بشردوستانه بین المللی و جنایت علیه غیرنظامیان؛ (چهار) حفظ کانال های ارتباطی با شورشی های احتمالی در صورت نظامی شدن سیاست های دولت ترامپ.
- جمهوری آفریقای مرکزی
علیرغم برگزاری انتخابات صلح آمیز در اوایل 2016، وخیم شدن اوضاع امنیتی، تشدید فعالیت گروه های مسلح و افزایش تنش با رهبران اجتماعی و مخالفان سیاسی، دولت فاستین توادرا را تحت فشار شدید قرار داده است. این شرایط دخالت سازمان ملل برای نجات یک دولت گرفتار در مخمصه را ضروری کرده تا برای ایجاد اصلاحات، مشورت ها و حمایت های لازم را ارائه کند.
خروج نیروهای فرانسوی، خشکسالی های پیاپی، و دخالت همسایگان، باعث شده که گروه های مسلح بیشتری ایجاد شده و درگیری بین آنها نیز افزایش یابد. گروه های حامی سِلِکا (Ex-Seleka)، کنترل سرزمین های شرقی و شمالی را به دست گرفته و برای تسلط بر منابع آن می جنگند.
اولویت دبیر کل سازمان ملل باید تحرک بیشتر منطقه ای برای حمایت از رئیس جمهور قانونی جمهوری آفریقایی مرکزی باشد و برای این منظور باید رئیس جمهوری چاد را قانع کند که منافع بسیاری در جمهوری آفریقایی مرکزی با ثبات خواهد داشت.
رئیس جمهوری آفریقای مرکزی هم باید با انتخاب وزیران از طیف متنوعی از جامعه، سیاست آشتی معنی دارتری را اتخاذ کرده و در ارائه خدمات شهری و انتصاب نیروهای امنیتی توازن را رعایت کند.
سازمان ملل باید نشان دهد که توان مقابله با حداقل برخی از گروه های مسلح را دارد. به این منظور مهمترین اقدام باید مقابله با گروه های مسلحی باشد که بر معادن طلا و الماس مسلط شده اند.120/111
*** آنچه در این گزارش آمده به معنی تایید محتوای ادعاها و تحلیل کارشناس از سوی «ایران پرس» نیست و صرفا در راستای اطلاع رسانی منتشر شده است.