تندیس شیخ صفی الدین اردبیلی

ایران پرس: چهارم مرداد روزی است که در سال  ۹۰۷ هجری قمری شاه اسماعیل اول، حکومت شیعی ایرانی صفویان را تاسیس کرد. در هشتصد و بیست و پنجمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1398 تصمیم گرفته شد که این روز به نام روز بزرگداشت «شیخ صفی‌الدین اردبیلی» نامگذاری و در تقویم رسمی ایران ثبت شود.

در دوره حکومت شاه اسماعیل قلمرو ایران گسترش یافت و یکپارچگی ملی و مذهبی تحقق پیدا کرد، فرمانروایی او ۲۵ سال طول کشید و طی آن قلمرو ملی را تا جیحون در شرق و بغداد در غرب رساند.

در واقع در تاریخ ایران بعد از اسلام، ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی مهم به شمار می رود؛ سلسله ای که هویت ایرانی را دیگر بار زنده کرد و بعد از هشت سده و نیم، فرمانروایی، یک کشور مستقل ایرانی تاسیس کرد. یکی از شخصیت های مهم که در واقع پایه گذار این سلسله بود، شیخ صفی الدین اردبیلی است. 

 

پهناوری ایران در زمان صفویه

 

شیخ صفی الدین اردبیلی در سال ۶۵۰ هجری قمری در روستای کلخوران واقع در شمال‌غربی شهر اردبیل در شمال غربی ایران  به دنیا آمد. نسب او با ۱۹ واسطه به امام موسی کاظم(ع) می رسد. وی از کودکی توجه خاصی به امور مذهبی نشان می‌داد.

در جوانی قرآن را حفظ کرد و ضمن تحصیل علوم مقدماتی به زهد و ریاضت پرداخت. وی نخست در اردبیل دانش آموخت. چون از دانشمندان آن شهر بی‌نیاز شد، به دنبال پیری بود که او را ارشاد کند و چون شنید که شیخ نجیب‌الدّین بُزغُش شیرازی در شیراز حلقه تصوف دارد، عزم رفتن به شیراز کرد.

صفی‌الدین بیست ساله بود که به سفارش یکی از زاهدان، بار سفر بست تا به شیراز برود.

با اسباب و وسایل آن زمان، سفر از اردبیل به شیراز دشوار و طولانی بود. اندکی بیش از دو ماه بعد به شیراز رسید اما صفی‌الدین زمانی به شیراز رسید که نجیب‌الدین درگذشته بود. چند سالی را در شیراز و شهرهای پیرامون به دیدار مشایخ صوفی رفت تا شاید فردی همچون نجیب الدین بیابد. در همین سال‌ها بود که در شیراز با سعدی شاعر بزرگ ایرانی نیز دیدار کرد. شاعر پیر، صوفی جوان را با آغوش باز پذیرفت و حتی نسخه‌ای ازدیوانش را نیز به او اهدا کرد؛ دیداری که البته به ارادتی نینجامید. سفر شیراز، اما به کلی بی‌حاصل هم نبود.

صفی الدین در محضر زاهد گیلانی

صفی‌الدین، در شیراز، نام و آوازه تاج‌الدین ابراهیم گیلانی مشهور به زاهد گیلانی  را شنید. سفر دراز دیگری را این بار از جنوب به شمال ایران یعنی گیلان در پیش گرفت. در سفری دراز که برای صفی‌الدین همراه با سختی و بیماری بود، سرانجام پس از جستجوی بسیار، زاهد را در دهکده‌ای در ساحل دریای خزر یافت. هنگامی که صفی‌الدین در ۶۷۵ هجری قمری به گیلان رسید، بیست‌وپنج ساله بود و زاهد اندکی بیش از شصت سال داشت. از این زمان تا بیست‌وپنج سال بعد، صفی‌الدین، مرید و مقیم خانقاه زاهد بود.

ترقی صفی‌الدین در دستگاه شیخ زاهد، بسیار سریع بود. شیخ زاهد با بالا رفتن سن، بیش از پیش به صفی‌الدین وابسته می‌شد. در سال‌های پایان عمر و با از دست دادن بینایی، در عمل صفی‌الدین همه امور خانقاه را بر عهده گرفت.

بقعه زاهد گیلانی در روستای شیخ انور لاهیجان

 

پس از درگذشت زاهد گیلانی، صفی‌الدین رهبر طریقت زاهدیه و وارث تمام میراث مادی و معنوی زاهد شد و صفی خوانده می‌شد. زاهد گیلانی، میراثی عظیم در اختیار صفی نهاد.

شیخ صفی، به سبب مقام بلند عرفانی خود، همواره از توجه ایلخانان مغول نیز برخوردار بود. وی در دستگاه غازان‌خان به اعتبار شیخ زاهد، قرب و منزلتی داشت.

خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی وزیر به او احترام می‌گذاشت و حتی در مکتوبی به پسر خود، امیراحمد حاکم اردبیل، توصیه کرده بود که در معامله خود با مردم اردبیل چنان کند که شیخ صفی‌الدین از او راضی و شاکر باشد.

صفی‌الدین مؤسس طریقت صوفیانه «صفوی» بود.

به همین دلیل پس از مدتی از رهبری شیخ صفی، نام فرقه زاهدیه با عنوان جدید صفویه ظاهر شد و به سبب وسعت و اهمیتی که یافته بود از صورت یک فرقه صوفیانه به شکل نهضتی مذهبی در اردبیل مطرح شد  و با دعوتی عام در سراسر ایران، سوریه و آسیای صغیر پراکنده شد و حتی به سیلان نیز رسید. صفی‌الدین در دوره حیات خود تأثیر سیاسی بسیاری بر جای نهاد.

پیروان او، کلاه سرخ دوازده تَرَکی بر سر می‌گذاشتند و برای همین قزل‌باش، یعنی سرسرخ، نامیده می‌شدند. پادشاهان صفوی که به یاری پیروان صفی الدین به پادشاهی رسیدند، همان کلاه را تاج سلطنت خود کردند.

شیخ صفی الدین  درآمدهای سرشار و روزافزون خود را برای کمک و رفع نیاز فقرا، صوفیان و پیروان و البته گسترش شبکه‌های تبلیغی طریقت صفویه در گوشه و کنار ایران ایلخانی، هزینه می‌کرد. علاوه بر این، وی سخت به عمران و آبادانی و بالابردن سطح رفاه عمومی علاقه‌مند بود.

ساخت بناهای عام‌المنفعه همچون مسجد، حمام و امثال آن نشانی روشن بر این علاقه بود. مهم‌ترین نتیجه چنین رویکردی افزایش شمار پیروان و دوستداران خاندان صفوی بود. تعداد این مریدان و دوستداران در اواخر حیات صفی‌الدین، آن اندازه بود که در گفتگویی با امیر چوپان، امیرالامرای ایلخانی، به صراحت گفته بود که شمار مریدان من از شمار لشکریان مغول بیشتر است و امیر چوپان در تأیید این سخن اشاره کرده بود که من از جیحون تا مرزهای مصر و از هرمز تا باب‌الابواب سفر کرده‌ام و انبوه مریدان را همه جا دیده‌ام.

بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

 

اولاد شیخ صفی الدین، بنابر رسم معمول در سلسله، خودشان را ملقب به «سلطان» می‌کردند؛ مثل سلطان حیدر، سلطان جنید و سلطان اسحاق، تا آنکه عاقبت، سلطنت دنیوی را نیز با سلطنت طریقتی توأم ساختند و چندین تن از این خانواده به قدرت رسیدند و به سبب انتسابشان به شیخ صفی، به سلاطین صفویه معروف شدند. پایتخت صفویان نخست شهر تبریز و سپس قزوین بود تا آنکه از عهد شاه عباس اول اصفهان را مرکز سلطنت خود کردند.

از شیخ صفی کتاب مستقلی برجای نمانده است اما مطالعه باب چهارم از کتاب ابن‌بزاز اردبیلی که به تفسیرهای عرفانی صفی‌الدین اردبیلی از آیات قرآنی و احادیث نبوی اختصاص دارد، نشان می‌دهد که او، گذشته از سیاستمداری و زعامت و مرشدیت، مردی صاحب کرامات عالیه، مفسّر قرآن، عالم، فاضل و شاعر بوده است.

وی در این تفسیرها به اشعار سنایی، عطار، عراقی، مولوی و سعدی شعرای نامی ایران اشاره کرده است. شیخ صفی به لهجه گیلانی و زبان رایج فارسی شعر می‌سرود که از اشعار او چند بیتی به جا مانده است. شیخ صفی بیش از ۳۰ سال به هدایت و ارشاد طالبان علم مشغول بود و گفته‌اند که بیش از ۱۰۰ هزار شاگرد را تربیت کرد و تعداد مریدان و توسعه نفوذ او در آسیای صغیر نیز بسیار بوده است.

آنچه مسلم به نظر می‌رسد، این است که شیخ صفی‌الدین دوستدار اهل بیت(ع) بوده و این مطلب در گفتارها و اشعار به جامانده از وی قابل اثبات است.

صفی‌الدین به سبب کثرت ریاضت و مخصوصاً به دلیل  افراط در روزه داری، در اواخر عمر تدریجاً ضعیف و بیمار شد. با اینحال، تا ممکن بود در ادای وظایف شرعی اهتمام داشت. به علاوه خانقاه او محل اطعام فقرا و پناه ضعفا و مسکینان بود و تا هنگام مرگ  هم، «محافظت سفره و خدمت به ضعفا» را موکداً، سفارش می‌کرد.

در آخرین روزهای بیماری، در اثر ضعف شدید، تقریباً از سخن گفتن هم بازماند. فقط آهسته قرآن می‌خواند. وی روز دوشنبه دوازهم محرم سال ۷۳۵ هجری قمری، بعد از نماز صبح، در سن هشتاد و پنج سالگی وفات یافت و روز بعد به وقت نماز ظهر، در محل خانقاه خویش دفن شد.

بر قبر او بنایی ساخته شد  تا علاوه بر مقبره شیخ صفی و مرقد شاه اسماعیل اول - آرامگاه‌های دیگری از شاه زادگان صفوی و فرزندان وی را در این بقعه قرار دهند. مجموعه نفیس بقعه شیخ صفی‌الدین جد سلاطین صفوی، در سال ۷۳۵ ه‍.ق به دست فرزند وی صدرالدین موسی  بنا شد.

پس از شروع حکومت صفویان در ایران، به سبب ارادت شاهان صفوی به جد خود، واحدهای مختلفی به این مجموعه اضافه شد. به ویژه در دوره شاه عباس اول، از آن جا که وی ارادت فراوانی به شیخ صفی الدین داشت و بسیار به زیارت مقبره وی می‌رفت، برای تکمیل و تزیین این اثر، کارهای فراوانی انجام شد. در عصر صفوی، بقعه شیخ با حضور استادان بزرگ عهد صفوی چنان به زیور آراسته شد که هم چنان پس از گذشت چندین قرن به عنوان یکی از مفاخر تاریخی و فرهنگی ایران به‌شمار می‌آید. آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی از آثار ثبت شده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو  است.

نسرین خویی

 

تندیس شیخ صفی الدین اردبیلی
<strong>پهناوری ایران در زمان صفویه</strong>
بقعه زاهد گیلانی در روستای شیخ انور لاهیجان
بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی