چند نکته درباره نشست روز گذشته ریاض وجود دارد:
اول؛ سران سه کشور عمان، کویت و امارات در نشست ریاض حضور نداشتند. با توجه به اینکه حاکم امارات سالهاست که در انظار عمومی ظاهر نشده و محمد بن زاید عملاً حاکم این کشور است، پادشاه عمان و امیر کویت دو غایب اصلی نشست چهل و دوم سران شورای همکاری خلیج فارس بودند.
پیش از این، مقامات قطری از جمله حمد بن جاسم، نخست وزیر سابق این کشور صریحاً اعلام کرده بودند که شورای همکاری به نهادی فروپاشیده تبدیل شده است. در واقع، اگرچه شیخ تمیم، امیر قطر در نشست روز گذشته ریاض حضور داشت، اما برای دوحه عضویت یا عدم عضویت در این نهاد عربی تفاوت چندانی ندارد.
این نوع نگاه و همچنین غیبت دو تن از سران در این نشست نشان میدهد شورای همکاری عملاً برای همه اعضا خاصیت و کارویژه یکسانی ندارد و به نوعی هم خاصیت خود را برای برخی از اعضا از دست داده است.
دوم؛ محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و دولت این کشور به نشست روز گذشته سران شورای همکاری خلیج فارس نیاز داشتند، اما آشکار شد که نشست روز گذشته اهداف عربستان و ولیعهد آنرا به خصوص به دلیل غیبت دو تن از سران تأمین نکرد.
محمد بن سلمان تلاش زیادی داشت تا با حضور همه سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، موقعیت عربستان را در درون این شورا و به نوعی در جهان عرب به رخ بکشد و خود نیز بتواند از طریق این نشست بر اعتبارش بیفزاید و به سمت تصدی کرسی پادشاهی حرکت کند.
بر همین اساس نیز بن سلمان پیش از برگزاری نشست به هر 5 کشور عضو شورا سفر و از مقامات این کشورها برای شرکت در نشست ریاض دعوت کرد، اما گزارشها و تحلیلها حاکی از این است که فضای حاکم بر اجلاس مورد انتظار و رضایت ولیعهد جوان سعودی نبود.
سوم؛ نشست روز گذشته، نخستین اجلاس شورای همکاری خلیج فارس بعد از آشتی کشورهای عضو این شورا با قطر در العلای عربستان بود. بنابراین، انتظار میرفت اعضا سیاست و رفتار جدید و مناسبتری در مقایسه با گذشته اتخاذ کنند. برای مثال، تصمیمی درباره جنگ یمن یا مسئله فلسطین اتخاذ نشد تا به نوعی گرهی از مشکلات کشورهای عضو بگشاید.
آنچه در نشست روز گذشته مشاهده شد، تکرار ادعاهای همیشگی درباره ایران و نمایش یکپارچگی سیاسی و امنیتی بود. نشست ژوئن 2017 نشان داد در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس درباره ایران موضع یکسان و یکپارچهای وجود ندارد. یکپارچگی سیاسی و امنیتی نیز با وجود اختلافهای زیادی که گاهی علنی و گاهی پنهانی است، معنایی ندارد.
این اختلافها به خصوص در قضیه بحرین مشاهده شد. در حالی که عربستان، امارات و کویت در سال 2011 به بحرین لشگرکشی کردند، عمان و قطر از این اقدام خودداری کردند. اکنون نیز روابط چندان دوستانهای به خصوص میان قطر و بحرین وجود ندارد. بنابراین، در چنین شرایطی، یکپارچگی سیاسی و امنیتی، بیشتر به شعار شبیه است.
واقعیت امروز شورای همکاری خلیح فارس این است که این شورا از یک سو به ابزاری در اختیار عربستان تبدیل شده تا به نوعی اعتبار و وزن سیاسی خود را نشان دهد و از سوی دیگر، نهادی تشریفاتی برای دیگر کشورهای عضو به خصوص قطر، عمان و کویت است که منفعتی برای عضویت در آن نمیبینند.
نویسنده:سید رضی عمادی
116