«استالین» رییس جمهوری شوری در سال 1322 در کنفرانسی که در تهران برگزار شده بود، به دنبال امتیاز نفت شمال می آید که تقاضای گرفتن این امتیاز از سوی امریکا اعتراض شدید شوروی را بر می انگیزد.
سران اتحاد جماهیر شوروی نماینده ای به ایران می فرستد. نامش «سِرگِی کاف تا لا تزه» بود و معاون وزارت خارجه شوروی به ایرانی ها این پیام را می دهد که نفت شمال حق شوروی است و نباید این حق به هیچ کشوری دیگری داده شود. حالا نوبت حزب توده بود که به عنوان ستون پنجم شوروی در ایران به میدان بیاید.
همزمان البته انگلیس هم برای نفت جنوب کشور تلاش می کرد.
این را در نوشته های «احسان طبری» یکی از نظریه پردازان حزب توده می توان یافت:
شوروی احساس ترس می کند و به همین دلیل «کافتالاتزه» معاون وزیر خارجه شوروی در ایران پیشنهاد تاسیس شرکت مشترکی به نام نفت مختلط ایران و شوروی را به دولت ایران می دهد که به مدت 50 سال انحصارش دست شوروی بماند. اما سهامش را چطور تقسیم می کردند؟ طرحی که البته به سرانجام نمی رسد اما پای کشورهایی مانند انگلیس و امریکا را برای گرفتن امتیازات مشابه به ایران بازتر کرد.
شوروی یک شانس بزرگ پیدا می کند. کنفرانس یالتا!73 سال پیش در روز 4 فوریه سال 1945 میلادی در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم کنفرانس یالتا در شبه جزیره کریمه در ساحل دریای سیاه کار خود را آغاز کرد.
در این کنفرانس، «فرانکلین روزولت»، رئیس جمهور آمریکا، «وینستون چرچیل»، نخست وزیر بریتانیا و «جوزف استالین» رهبر شوروی که در واقع میزبان کنفرانس بود، شرکت داشتند.
در مدت یک هفته برگزاری این کنفرانس سران متفقین در مورد سرنوشت آینده آلمان و ژاپن که در شکست آنها دیگر تردیدی وجود نداشت، تصمیم گرفتند.
در واقع، کنفرانس یالتا به نوعی تقسیم جهان و غنائم جنگی میان فاتحان جنگ جهانی دوم محسوب می شد.
البته سران امریکا و انگلیس در این کنفرانس یک قول خوب به شوروی دادند و آن هم واگذاری امتیاز نفت نواحی شمال ایران به شوروی بود.اما مجلس چهاردهم شورای ملی مانعی بر سر راه قرار می دهد.
بهمن 1324 شد و «احمد قوام» به عنوان نخست وزیر انتخاب می شود و بلافاصله به مسکو می رود تا به کمک آمریکاییها عملاً دست به فریب کرملین بزد و با پیش کشیدن امتیاز نفت شمال که به قرارداد قوام - سادچیکف معروف شد و با فشار و تهدید آمریکا، شوروی را از خاک ایران بیرون کند.
آنچه مسکو و دولت قوام می خواست اما، در نهایت منجربه تامین خواست های آن ها نشد زیرا با توجه به اینکه مجلس ایران حاضر به تصویب قانونی در زمان اشغال نبود، از شوروی خواست آذربایجان را تخلیه کند تا مجلس ملی این توافق را تصویب کند. بعد از خروج نیروهای شوروی از ایران قوام از نخست وزیری سقوط کرد و روسها را از تمامی قولهایی که به ایشان داده بود بی نصیب ماندند.
حالا شوروی از نفت ایران بی نصیب مانده بود؛ اما بقیه قدرت های استعماری همچنان امیدوار بودند. انگلیس و امریکا خیلی تلاش می کردند که در استعمار نفت ایران بمانند و از سوی دیگر ایت الله کاشانی و دکتر مصدق که برای خارج کردن این ثروت عظیم از دست خارجی ها، تلاش می کردند هم از ورود به مجلس پانزدهم بازمانده بودند. مجلس شانزدهم اما، شرایط تغییر کرد و مصدق و کاشانی به مجلس راه یافتند.
تا قبل ازسال 1329 نفت را تقریبا رایگان به انگلیسی ها می دادیم. جنگ جهانی دوم تمام شده بود و سال های دهه 20 تقریبا سال هایی بود که قدرت های درگیر جنگ در صدد تامین منابع از دست رفته خود از طریق استعمار کشور های صاحب منابع طبیعی بودند و چه چیز برای کشوری مانند انگلیس بهتر از نفت. آن ها انقدر از این مساله خوشحال بودند که چرچیل نخست وزیر انگلیس همان زمان که شرایط سختی هم بود، جمله مهمی در مورد نفت ایران گفت:
"نفت ایران هدیه ای از سرزمین پریان است که فراتر از بلند پروازانه ترین آرزوهای انگلیس است."
نفت تقریبا رایگان ایران برای انگلیس ثروت و برای ایران فقر بیشتری را رقم زد. البته انگلیسی ها چندان مقصر نبودند چون دروازه های ایران به روی استعمار انگلیس و غارت نفت ایران را دولت های وقت ایران در دهه 20 باز کرده بود.
ارتشبد رزم آرا، نخست وزیر وقت ایران روزی در مجلس شانزهم سخنرانی حیرت انگیزی کرد که همیشه لکه سیاهی از توهین به ملتش؛ در کارنامه وی ثبت شد. او می خواست که نسخه ملی شدن صنعت نفت ایران را که ایت الله کاشانی و مصدق درحال مبارزه با آن بودند به زعم خودش بپیچد:
"ما ایرانی ها هیچ صنعتی را نمی توانیم پیش ببریم. حتی لیاقت آفتابه سازی نداریم. 50 سال است که آن را می سازیم ولی ترقی نکرده ایم. ما چطور می توانیم خودمان صنعت نفتمان را اداره کنیم ؟ اگر این کارهای عوام فریبانه ادامه پیدا کند من ناچارم که مسجد شاه را توی سرکاشانی و مجلس را توی سر اقلیت خراب کنم! "
انگلیس بعد از آنکه نفت را در مسجد سلیمان کشف کرده بود منافع اقتصادی کلانی نصیبش شد.همه تلاش این کشور استعمار گر این بود که ایرانی ها باور کنند بدون انگلیسی ها و حمایت خارجی ها کاری از پیش نمی برند. ورود ایت الله کاشانی و دکتر مصدق به مجلس و تشکیل کمیسیون نفت باعث شد قرارداد معروف گس گلشاهیان به تصویب نرسد و از همان زمان زمزمه های ملی شدن صنعت نفت کلید خورد.
فشارها و اعتراض ها علیه انگلیس به اوج خود رسید. در این بین رزم آرا نخست وزیروقت،همچنان حامی سرسخت انگلیسی ها بود. اما ملت دیگر تحمل نکرد. مدتی بعد رزم آرا با شلیک یک گلوله از سوی حامیان ملی شدن صنعت نفت؛ اعدام انقلابی شد.
کمیسیون نفت مجلس شانزدهم، ملی شدن صنعت نفت را به تصویب می رساند و در روز های 24 و 29 اسفند 1329 به ترتیب مجالس ملی و سنا نیز گزارش این کمیسیون را تصویب می کند.
اردیبهشت 1330 از راه می رسد و قانون ملی شدن نفت ایران اجرا می شود. انگلیس ناگزیر ازخروج میادین نفت خوزستان است. استعمارگر پیر اما نمی تواند بپذیرد و به دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل شکایت می کند و در هر دوجا هم شکست می خورد.
انگلیس اما از پای ننشت. کوتاه شدن دست این کشور از نفت ایران مدت کمی دوام یافت زیرا پهلوی نیز با این ملی شدن موافق نبود. کودتای 28 مرداد یکی ازمهمترین و مشهورترین وقایع تاریخ معاصر ایران و جز اسناد وابستگی رژیم پهلوی است که با نقش مستقیم سازمان سیای امریکا و تحت نام اژاکس و همچنین اینتلیجنت سرویس یاMI6انگلستان تحت نام چکمه، نخست وزیری محمد مصدق را در ایران سرنگون کرد تا از 28 مرداد 1332 تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، باز هم نفت ایران به دست انگلستان و امریکا اداره شود.
نویسنده: مریم هدیه لو
133/111
بیشتر بخوانید:
ملی شدن صنعت نفت؛ رویدادی با تاثیرات ماندگار
29 اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت در ایران گرامی باد