به گزارش ایران پرس، در مقاله تحلیلی منتشر شده در روزنامه گاردین آمده است؛ با وجودی که سخنرانی «دونالد ترامپ» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پایان رسیده است، اما لرزش های سیاسی منتج از آن هنوز در جهان سیاست طنین انداز است.
یکی از مسوولان قدیمی سازمان ملل می گوید؛ رویکرد ترامپ همیشه مایوس کننده بوده است؛ در مقابل، بسیاری از شیفتگان و یاران ترامپ نظیر«جان بولتون» سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل در دوران ریاست جمهوری «جرج بوش» نیز هستند که سخن اخیر ترامپ را می ستایند و از آن به عنوان بهترین سخنرانی وی یاد می کنند.
نسخه جدید استثناگرایی آمریکایی که دال بر تمایز آمریکا از سایر ملل پیشرفته جهان و در حقیقت مد نظر ترامپ است؛ به گونه ای طراحی شده که هم به شبکه های تلویزیونی داخلی آمریکا گرایش دارد و هم کل دنیا را مد نظر دارد؛ به این ترتیب که گویی بر کل جهان حاکمیت دارد.
شمار افرادی که از سیاست های آمریکا تبعیت می کنند؛ چقدر است؟
به این ترتیب شعار «اول آمریکا» از نظر ترامپ به این صورت تحقق می یابد؛ حال با توجه به موارد مذکور این سوال ممکنست برای مقامات سازمان ملل متحد پیش بیاید که شمار افرادی که از سیاستهای آمریکا تبعیت می کنند و رهبری سیاسی این کشور را برمی تابند؛ چقدر است؟
و این مساله بر نهادی که ظاهراً بر اصول همکاری های صلح طلبانه و اصول چند جانبه گرایی بنا شده است تا چه حد تاثیر گذار خواهد بود؟
تاحدی پاسخ به این سوال روشن است؛ زیرا ترامپ پیشتر با به راه انداختن جنجال و هیاهوی سیاسی، خروج آمریکا از معاهده اقلیمی پاریس را اعلام کرده؛ در حالی که فخرفروشی و تفاخر ترامپ در این باره بسیار بیشتر از سخنان اخیر او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بوده است.
علاقه ترامپ به سازمان ملل متحد حداقل تا همین اواخر، بیشتر به سمت تحقق برنامه نوسازی چند میلیارد دلاری موسوم به «طرح جامع پایتخت» معطوف بوده است؛ برنامه هایی که هدفش بازسازی مقر سازمان ملل متحد در سراسر جهان است.
در همین راستا نباید فراموش کرد که در همین دهه قبل ترامپ به «بانکی مون» دبیر کل وقت سازمان ملل متحد وعده داده بود که این رویه بسیار سریعتر و با صرف هزینه کمتر صورت خواهد گرفت اما ترامپ هرگز طرحی درباره چگونگی این فرایند ارائه نداده بود.
تلاش گوترش برای کنترل ترامپ
این در حالی است که «آنتونیو گوترش» جانشین با کی مون که سابقاً نخست وزیر کشور پرتغال بوده نیز احتمالا ترجیح می داده است که ترامپ همچنان به فعالیت های معاملات ملکی خود ادامه می داده و هرگز پا به کاخ سفید، این عمارت خوش آب و هوا در سپهر سیاست آمریکا نمی گذاشت.
گوترش در حقیقت طی نه ماه گذشته، تمامی تلاش و کوشش خود را صرف کنترل ترامپ نموده است؛ به عنوان مثال «ایوانکا ترامپ» در یک روز، میهمان ضیافت نهار دبیر کل سازمان ملل متحد و مشاورانش در طبقه سی و هشتم سازمان ملل متحد بوده است.
از سوی دیگر ایوانکا رابطه بسیار دوستانه ای با «نیکی هیلی» سفیر جاه طلب آمریکا در سازمان ملل متحد برقرار کرده است.
ترامپ در رویکردی دور از انتظار، زبان به تمجید و تحسین سازمان ملل متحد گشوده و این نهاد را دارای امکانات بالقوه بسیار توصیف کرده است و این خود مساله کمی نیست؛ چرا که گوترش ایجاد اصلاح در این نهاد بین المللی را از وظایف و تعهدات خود بر می شمرد اما اصلاحات از نظر افراد مختلف دارای تعابیر و تفاسیر مختلفی است.
از نظر ترامپ و «نیکی هیلی» ایجاد اصلاحات به مفهوم قطع بودجه های فعالیتهای صلح طلبانه سازمان ملل متحد و اختصاص مبالغ بیشتری به نیروهای نظامی آمریکا خواهد بود.
از نظر برخی کشورها ایجاد اصلاحات در ساختار سازمان ملل متحد به معنای بازگشت به دوران سیاستهای متحجرانه 1945 سال به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل متحد و بازنگری مساله درخصوص عضویت آفریقا و امریکای لاتین تعبیر می شود.
از سوی دیگر آمریکا ممکن است، بزرگترین حامیان و سرمایه گذاران سازمان ملل متحد باشد؛ اما کمتر از یک درضد از بودجه دولت فدرال به کمکهای داخلی اختصاص یافته است و این مساله مقوله اعانات اختصاص یافته به سازمان ملل متحد را نیز در برمی گیرد.
گوترش نمی تواند در برابر سیاستهای ترامپ و جهان بینی سیاسی او منفعل بماند
اما نکته ای که در این میان هرگز از اهمیتش کاسته نمی شود این مساله است که گوترش نمی تواند در برابر سیاستهای ترامپ وجهان بینی سیاسی او منفعل بماند و هیچ اقدامی آغاز نکند.
زیرا با توجه سخنان اخیر گوترش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ویژه در بخشی از بیانات خود که گفته بود جهان ما به چند بخش تقسیم شده است؛ در صورتی که باید جهانی داشته باشیم که در آن صلح برقرار باشد، او بسیار قوی ظاهر شده بود اما این کافی نیست بلکه باید گوترش با قدرت هرچه تمام تر ترامپ را فراخواند و اورا مورد عتاب قرار دهد تا به این ترتیب از تبعات زیان بار و مهلک اشاعه افکار ترامپ که برگرفته از ناسیونالیسم افراطی، یک جانبه گرایی و نظامی گری و تعفن ناشی از آن جلوگیری به عمل آورد.
در این میان نباید فراموش کنیم که ترامپ به طرز چندش آوری که ناشی از خود شیفتگی اوست دارای منشی قلدر مابانه است.
بی ملاحظگی او در جریاناتی نظیر هفته گذشته در نیویورک خود مدرکی بر سبعیت اوست.
حال مساله در اینجاست که معمولا افرادی که رویکردی قلدرمابانه را در زندگی اتخاذ نموده اند هیچگاه قدر خوبی و نیکی را نمی دانند و واکنش نامناسب از خود در این باره نشان می دهند.
از سوی دیگر مساله «رابرت مولر» و تیم تحقیقاتی او درباره پرونده آمریکا و روسیه هر لحظه حلقه را بر ترامپ و یارانش تنگ تر می کند و این مساله از سوی دیگر با توانایی بیش از حد جناب ترامپ در کینه ورزی و عداوت نسبت اعضای هم حزبی خود گره خورده است؛ این موارد در کنار یکدیگر می تواند زمینه ظهور رئیس جمهور جدید با قابلیت های اجرایی تر و متین تر نظیر «مایک پنس» را فراهم آورد.
در حقیقت پذیرش بینش جهانی ترامپ به عنوان معیاری جدید نه تنها باعث یاس و سرخوردگی می شود؛ بلکه از اساس اشتباه است.
مردم جهان از دبیر کل سازمان ملل و اعضای این سازمان انتظار دارند تا که در برابر افراد و شخصیت هایی که معیارها و هنجارهای بین المللی را نه تنها در سراسر جهان بلکه حتی در واشنگتن زیر پا می گذارند؛ قاطعانه ایستادگی کنند.
از آنجایی که سیاست جهانی از عجز و ناتوانی سازمان ملل در به دست دادن موازین اخلاقی منزجر است؛ بنابراین باید تمهیداتی از سوی سازمان ملل متحد در نظر گرفته شود.
از این به بعد حفظ صلح و امنیت جهانی در دستان افرادی با قابلیت های بیشتر قرار گیرد تا آنکه در دست افرادی کینه توز مانند ترامپ، جا خشک کند.
مترجم: مهریار
133/110
بیشتر بخوانید:
انتقاد گوترش از ترامپ؛ اقدام ضد مهاجران، به نفع تروریستها
ابراز نگرانی «گوترش» از جنگ لفظی میان آمریکا و کره شمالی