امروزه کمتر خانواده ایرانی یافت می شود که فردی از آن به نوعی درگیری یادگیری زبان انگلیسی نباشد و با افزایش تعداد دانش آموزان و دانشجویان، یادگیری زبان انگلیسی و در راس آن مکالمه به دغدغه جدی بسیاری از خانواده ها تبدیل شده است.
دلایل بسیاری برای روی آوردن خانواده ها و افراد به یادگیری زبان قابل ذکر است؛ برخی خانواده ها فرزندان خود را از سنین پایین راهی مراکز و انستیتوهای زبان آموزی کرده به امید اینکه فرزندانشان تا قبل از دیپلم تسلط لازم و کافی را به زبان انگلیسی و البته مکالمه داشته باشند تا از این طریق رشته های بهتر و پولسازتری را برگزینند.
بعضی حتی رشته های دانشگاهی زبان انگلیسی را برگزیده و عده ای نیز با هدفگذاریهای گوناگون یادگیری مکالمه را اولویت اصلی خود قرار داده اند و با نگاهی به بازار پررونق مراکز و مکانهایی که آموزش مکالمه را در کوتاهترین زمان ممکن برای مشتاقان تبلیغ می کنند، می توان به این حقیقت دست یافت که مکالمه زبان انگلیسی به ضرورتی جدی و گهگاه حیاتی برای بسیاری تبدیل شده است و با بررسی تسلط کسانی که سالها را صرف یادگیری مکالمه در مراکز و انستیتوها صرف کرده اند، به این حقیقت می توان رسید که بسیاری هنوز هم نسبت به سطح توانایی مکالمه خود ابراز نارضایتی می کنند و همین افراد هستند که به دلیل عدم نتیجه گیری مناسب از این کلاسها، اهدافی در دسترس برای مدرسان و مراکزی هستند که با تبلیغات گوناگون نظیر «یادگیری مکالمه بدون گرامر»، «تدریس بدون کتاب»، «آموزش مکالمه در 10 جلسه» به دنبال جذب مشتریان جدیدی برای خود هستند.
فضای مجازی پر از فیلمها و مطالب مبلغانی که با ارایه شیوه های مختلف با اسامی پرطمطراق و جذاب، تصویری ساده و بدون دردسر و زحمت در یادگیری زبان انگلیسی و مکالمه به خورد مخاطبان پرعطش ارایه می دهند.
به عنوان کسی که بیش از دودهه به طور حرفه ای درگیر زبان انگلیسی و پیچیدگی های آن بوده ام، باید بر این حقیقت تاکید کنم که یادگیری زبان انگلیسی امری قابل تحقق و ضروری است اما بدون زحمت میسر نخواهد شد.
برای نیل به نتیجه باید زحمت کشید. برخی از مبلغان روشهای یادگیری مکالمه بر این امر تاکید دارند که زبان انگلیسی را باید به مانند زمان مادری یاد گرفت به این نحو که کودکان بدون آنکه دستور زبان و گرامر را بدانند زبان را از والدین و محیط یاد می گیرند اما این مبلغان به این سوال پاسخ نداده اند که یک کودک از چه سطح تسلط بر دانش و اطلاعات برخوردار است و آیا اساسا سطح دانایی کودک برای فردی که به دنبال تسلط برمکالمه زبان انگلیسی و محاوره در هر مکان و زمانی است، کفایت می کند؟
در عین حال این سوال مطرح می شود که آیا میزان اطلاعاتی که از روشهای ادعایی بدون گرامر و متمرکز بر شیوه Audio-lingual و تکرار به دست می آید، تامین کننده نظر زبان آموزان هست یا خیر و در عین حال این سوال مهم مطرح می شود که تسلط بر مکالمه تا چه میزان ضروری و حیاتی است؟ چند درصد کسانی که در حال یادگیری مکالمه هستند به طور روزانه از تسلط خود بر مکالمه استفاده می کنند و آیا زمینه محاوره انگلیسی در بافت اجتماعی ما ایرانی ها وجود دارد یا خیر؟ تسلط بر مکالمه چه سطحی از یادگیری زبان انگلیسی را در بر می گیرد؟ اینا پرسشهای مهمی هستند که باید به آنها تامل کرد.
این نوشتار قصد زیر سوال بردن روشهای آموزش مکالمه یا ضرورت تسلط بر مکالمه را ندارد اما برای دانش آموزی که برای کنکور آماده می شود و یک تست زبان هم در سرنوشت وی تاثیر دارد یا برای دانشجوی کارشناسی که برای رفتن به ارشد یا دکترا تلاش می کند یا درگیر انجام پروژه های خود است یا برای فردی که به طور خودآموز به دنبال یادگیری زبان انگلیسی است، مکالمه اولویت اصلی وی محسوب نمی شود.
تسلط به سطحی از دانش زبانی که بتوان بر اساس آن متنی را خواند و درک کرد و مشکلات زبانی را حل کرد، بسیار خوشایند به نظر می رسد. باید به این واقعیت توجه کرد که صحبت کردن درباره امری نیازمند داشتن اطلاعات درباره آن است. ممکن است فردی دارای سواد باشد اما نتواند درباره موضوعی که هیچ اطلاعی درباره آن ندارد، صحبت کند.
متخصص مسلط به امور ساختمان سازی با وجود آنکه فردی باسواد محسوب می شود، لزوما نتواند درباره امور پزشکی و غیره صحبت کند. اصولا انسانها از طریق خواندن و شنیدن علم می آموزد و دانش خود را افزایش می دهد. به عبارتی شنیدن(listening) و خواندن(reading)، مهارتهایی هستند که بر اساس آن ابنای بشرعلم می آموزند. نوشتن(writing) و صحبت کردنspeaking)) تولیدات زبان هستند بدین معنی که تا زمانی درباره موضوعی اطلاعاتی وجود نداشته باشد، صحبت کردن یا نوشتن درباره آن به هیچ وجه میسر نیست. این امر در تمامی زبانها از جمله زبان انگلیسی صدق می کند.
فردی که درباره موضوعی آگاهی ندارد در زبان مادری هم صحبت کردن یا نوشتن برایش دشوار است چه برسد به زبان انگلیسی که از همان دوران مدرسه هم به دلیل عدم شناخت درست چگونگی تدریس و بی اطلاعی معلمان زحمتکش و کتب ضعیف و غیرعلمی به غولی شکست ناپذیر تبدیل شده است.
یادگیری زبان انگلیسی اصول خود را دارد و طراحی شیوه ای قابل فهم و کاربردی که در عین حال که گرامر را به زبانی ساده می آموزد، یادگیری واژگان و درک مطلب را تسهیل کند، بتدریج باعث تسلط زبان آموز به دو مهارت نخستین یعنی خواندن و شنیدن خواهد شد به ویژه خواندن که به نظر بیشترین کاربرد را برای افراد دارد؛ خواندن بروشور، دستورالعمل چگونگی کارکرد یک وسیله خانگی، راهنماهای سفر و غیره.
حرکت گام به گام و اصولی در یادگیری زبان ضمن آنکه فرد را نسبت به یادگیری امیدوار کرده و هر آنچه بیشتر بیاموزد، برای مطالعه بیشتر ترغیب خواهد شد، فرد را به سطحی از دانشش خواهد رساند که بخوبی انگلیسی صحبت کرده و از سطح توانایی خود لذت ببرد.
یادگیری برای همه سنین و هر فردی با هر سطح توانایی قابل تحقق است و این زحمت و تلاش افراد است که میزان برداشت آنها از دنیای زبان انگلیسی را افزایش خواهد داد.
حامد شهبازی