پایگاه اینترنتی روزنامه انگلیسی زبان «ساوت چاینا مورنینگ پست» در مقاله ای به قلم «چن ژائو» درباره جنگ تجاری چین و آمریکا چنین نوشت:
پکن پیش از اتخاذ هر گونه تدابیر تلافی جویانه پوپولیستی در مقابل واشنگتن، باید همه جوانب را در نظر بگیرد و در مقابل بر افزایش بودجه داخلی تمرکز کند.
آمریکا و چین در مسیر رویارویی با یکدیگر قرار دارند
در ابتدا، عدم توازن تجاری دو جانبه، مساله کلیدی در اختلافات تجاری آمریکا و چین بود، اما اکنون واشنگتن به دنبال پیاده سازی مدل اقتصادی پکن است.
طرفدارن راهبرد جنگ تجاری در دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا، می خواهند چین را به دلیل سیاست های صنعتی، انتقال فناوری اجباری (انتقال مالکیت معنوی شرکت های آمریکایی به شرکای چینیِ سرمایه گذاریهای مشترک) یا به عبارتی ساده تر، به دلیل «روش های تجاری ناعادلانه» مجازات کنند.
در حال حاضر، دولت چین تهدید تجاری آمریکا را به عنوان تلاشی مستمر برای نادیده گرفتن حق چین برای برخوردار بودن از سیاست خارجی صلح آمیزاستقلال و عدم وابستگی، در نظر می گیرد.
از آنجا که انتقاد پکن از واشنگتن باعث محبوبیت سیاسی چین می شود، دونالد ترامپ، خیال ندارد تا قبل از انتخابات میان دوره ای در ماه نوامبر، از فشار تعرفه های تجاری بر پکن، بکاهد.
به احتمال زیاد، جنگ تجاری، اوضاع اقتصاد و بازارهای جهانی را وخیم تر خواهد کرد.
با اینکه به نظر می رسد چین از آمریکا فرمانبرداری نمی کند و خواهان استقلال خود است، اما پکن با تهدید های واشنگتن همواره حالت تدافعی خود را حفظ کرده است. این امر گویای این واقعیت است که اختلاف تجاری، به نوعی جنگ نامتقارن میان چین و آمریکا است.
چین چندین دهه است که به عنوان تامین کننده اصلی کالاهای مصرفی در بازارهای آمریکا ایفای نقش کرده است، جایی که مصرف کنندگان، خریداران تنها انتخاب باقی مانده بوده اند.
بنابراین، جنگ تجاری میان آمریکا و چین، به منزله جنگ بین تامین کنندگان و مصرف کنندگان می باشد.
برای مصرف کنندگان آمریکایی، تعرفه های بیشتر به معنای یک بار افزایش در هزینه های کالاهای وارداتی است که دراقتصاد پر درآمد آمریکا، بهای ناچیزی برای آن پرداخت می کنند، اما برای تامین کنندگان چینی، افزایش تعرفه ها می تواند بسیار دردناک و تضعیف کننده باشد چرا که ورشکستگی، تعطیلی کارخانه ها، بیکاری و در نهایت، کاهش درآمد را شامل می شود.
تاکتیک های فشار ترامپ، باعث خشم بسیاری از چینی ها شده است
برخی از آنها پیشنهاد می کنند که چین باید ارزش پول خود را کاهش دهد تا از تاثیر تعرفه های گمرکی بیشتر، جلوگیری شود. برخی دیگر پیشنهاد می کنند چین نیز برای مقابله اقتصادی با آمریکا، باید اوراق قرضه خزانه داری آمریکا را به فروش برساند.
از نظر نویسنده این امر بیش از آنکه باعث رشد اقتصاد چین شود، ضرر و زیان بیشتری به بار خواهد آورد.
پائین نگه داشتن ارزش پول در زمان عدم ثبات اقتصادی، یک بازی خطرناک است.
هر گونه کاهش چشمگیر یوان چینی که با نام «رنمینبی» نیز شناخته می شود، می تواند به هراس ناشی از سقوط بازار (فروش یک جا و ارزان) منجر شود، چرخه معیوبی که فراتر از کنترل دولت است.
از طرفی، فروش اوراق قرضه خزانه داری آمریکا نیز پیشنهادی است که به خودی خود شکست خورده است و عوض نتایج بهتر، تنها مشکلات را بیشتر می کند.
بازار اوراق قرضه خزانه داری آمریکا گسترده بوده و از قابلیت نقد شوندگی بالایی برخوردار است که ارزش بازار سهام ایستاده آن، 21 تریلیون دلار می باشد.
نرخ دامپینگ چین (حذف رقبا با پایین آوردن قیمت کالا برای رقابت دربازار) با 1/2 تریلیون دلار در اوراق قرضه خزانه داری آمریکا ممکن است هرگز به رشد فزاینده محصولات کشاورزی و تولیدات صنعتی آمریکا نینجامد.
در صورتی که دولت چین بخواهد اوراق قرضه خزانه داری آمریکا را به فروش برساند، فدرال رزرو (یا به معنای «ذخیره فدرال» نام رسمی بانک مرکزی آمریکا) می تواند یک خریدار ثابت برای آن باشد. علاوه بر این، برای چین چندین جایگزین وجود دارد که می تواند حجم ذخایر دلاری خود را گسترش دهد.
آلمان و ژاپن اوراق قرضه خود را با بهره صفر به فروش می رسانند و به نظر می رسد فروش اوراق قرضه خزانه داری آمریکا برای خرید این اسناد، خیلی قابل درک نیست.
(اوراق قرضه با بهره صفر: دارندگان این نوع اوراق قرضه هیچ پولى بهعنوان بهره دریافت نمىکنند؛ به همین دلیل، این نوع اوراق قرضه بهصورت تنزیلى و به قیمتى کمتر از ارزش اسمى آنها فروخته مىشوند.)
بنابراین، پکن تنها چند حربه واقعی در اختیار دارد که بتواند با آمریکا مقابله کند.
چین چه کاری باید انجام دهد؟
به عبارت ساده، باید تاکتیک های فشار ترامپ را نادیده بگیرد و بر ساز و کار تنظیم سیاست داخلی تمرکز کند.
«نخست»، پکن باید سیاست طرف عرضه را به سمت مدیریت فعال طرف تقاضا، تغییر دهد.
(اقتصاد طرف عرضه یعنی رشد اقتصادی را به طور مؤثر با کاستن از موانع مردم برای تولید (عرضه ی) کالاها و خدمات و نیز سرمایهگذاری در سرمایه ایجاد کرد.)
نسخه «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین برای اصلاحات طرف عرضه، بر کاهش بدهی و خطرات کمتر در سیستم مالی چین تاکید دارد.
در حالی که چشم انداز اقدامات سیاسی چین، چشمگیر به نظر می رسد، اما این اصلاحات به نابودی مجموع تقاضا منجر شده است، چرا که رشد اعتباری کاهش یافته و فعالیت های بانکی تحت فشار قرار گرفته است.
انتظار می رود صادرات چین با موثر واقع شدن تعرفه های آمریکایی، تضعیف شود، و فشارهای ناشی از بی نظمی اقتصادی افزایش یابد.
پکن باید از طریق تسهیل سیاست پولی و مالی، مجددا بر تشویق افزایش تقاضای داخلی تمرکز کند.
چین هنوز یک کشور در حال توسعه است که تقاضا برای هزینه های زیربنایی بسیار زیاد است.
دولت چین باید شیوه حکومت داری خود را به گونه ای تنظیم نماید که بتواند به سرعت با هر گونه کاهش چشمگیر در طرف تقاضا، مقابله نماید و میزان صادرات را کاهش دهد.
«دوم»، پکن باید از سیاست مقابله به مثل با آمریکا اجتناب نماید. صادرات چین در مقایسه با واردات این کشور از آمریکا اختلاف زیادی دارد، که این امر باعث شده تا روابط تجاری آمریکا و چین غیر متعادل شود، لذا بی معنی است که چین بخواهد تلاش کند تا سیاست مقابله به مثل تعرفه در برابر تعرفه را با آمریکا عملی سازد.
واردات چین از آمریکا، یا مواد خام است یا محصولاتی است که قیمت ناچیزی دارد و یا اینکه هیچ ارتباطی با میزان تقاضا ندارد. به این ترتیب، اعمال تعرفه ها بر این محصولات تنها باعث بالا رفتن هزینه های واردات می شود و سود صفر درصدی برای اقتصاد چین دارد.
چین نیاز دارد تا دانه روغنی سویا را صرف نظر از قیمت و تولید کنندگان آمریکایی، از برزیل وارد کند که برایش کم هزینه تر و کارآمد تر باشد. اما این جایگزینی محصولات زراعی آمریکا با محصولات برزیلی، برای چین هزینه زیادی دارد.
در چنین شرایط دو قطبی، اعمال تعرفه بر واردات هواپیمای بوئینگ از آمریکا تنها تضمین می کند که چین در سفارش ایرباس اروپا باید هزینه بیشتری بپردازد.
چین سالانه میلیاردها دلار برای واردات دستگاه های پزشکی ساخت آمریکا (شرکت «جی ای» بزرگترین صادر کننده تجهیزات پزشکی در زمینه تکنولوژی پیشرفته) هزینه می کند، صرف نظر از اینکه تعرفه ها اعمال شوند یا خیر، این محصولات را نمی توان جایگزین کرد.
در پیش گرفتن سیاست مقابله مثل، ممکن است باعث شود تا خشم چینی های ناامید کمی فروکش کند، اما با گذشت زمان، هزینه های اقتصادی هر گونه دستاورد سیاسی کوتاه مدت را بی اهمیت جلوه خواهد داد.
در نهایت، قدرتمندترین سلاح چین در مقابل سیاست حمایت گرایانه ترامپ، بازار داخلی در حال رشد آن است.
سرمایه و کسب و کارهای جهانی جذب مکان هایی می شوند که رشد اقتصادی داشته و قوانین آن شفاف و قابل اجرا باشد.
ترامپ مالیات ها را کاهش داده و رونق اقتصادی را مهندسی کرده است و هدف سیاست «اول آمریکا» او بازگشت کسب و کار و سرمایه به آمریکا بوده است.
برای برنده شدن در چنین بازی طولانی مدت، چین باید سیاست عرضه را در مقیاسی بزرگ بازسازی نماید که تنها تمرکزش بر آزادسازی مالی، کاهش مالیات ها، تمرکززدایی و خصوصی سازی باشد.
اقتصاد چین باید برای سرمایه گذاری خارجی شفاف تر، بازتر و جذاب تر باشد.
اگر چین این مسیر را طی کند، ممکن است ترامپ خواهان معامله با «شی جین پینگ» باشد.
مترجم: بهارک آجیل چی
139/116
بیشتر بخوانید:
جنگ تجاری جدید چین و امریکا؛ پاسخ پکن به تعرفه 25 ...
آغاز جنگ تجاری آمریکا و چین؛ بزرگترین جنگ تجاری در ...
جنگ تجاری آمریکا با چین آغاز شد+ ویدئو
تبعات وخیم جنگ تجاری آمریکا با جهان/تحلیل | ایران پرس