ایران پرس: نوزدهم رمضان سال 40 هجری، بشریت شاهد مظلومیت و اوج بندگی برترین انسان عصر پس از پیامبر بود.

نوزدهم رمضان سال 40 هجری، بشریت شاهد مظلومیت و اوج بندگی برترین انسان عصر پس از پیامبر بود. آن روز «ابن ملجم مرادی» حضرت علی (ع) را با ضربه شمشیرزهرآلود مجروح کرد بگونه ای که سه روز بعد در 21 ماه رمضان، منجر به شهادت جانسوز این بزرگمرد جهان بشریت شد.

او خود از فاجعه ای که آفرید چنین می گوید: "سحرگاه علی (ع) وارد مسجد شد و پس از آنکه با خدای خویش راز و نیاز کرد، راه پشت ‏بام مسجد را در پیش گرفت و با ندای بلند، آواز اذان سر داد، آن‏گاه با صدای محبت‏ آمیزش مرا برای نماز بیدار کرد و سپس، در محراب به نماز ایستاد؛ لحظات سخت و سنگینی بود، همین که علی (ع) سر از سجده برداشت، بلافاصله شمشیرم را بالای سر بردم و با تمام قوا آن را فرود آوردم و درست بر جایی زدم که «عمر و بن عبدود» در جنگ خندق بر سر او ضربه زده بود. این ضربت تا سجده ‏گاهش را شکافت و خون فواره زد، ولی علی (ع) فقط ندا در داد: به خدای کعبه رستگار شدم."

محراب مسجد کوفه، محل ضربت خوردن حضرت علی (ع)

همه مورخین معتقدند، علی (ع) در محراب عبادت خویش قربانی عدالتش گردید. او  از شدت حق‌خواهی و اتکای به اصول عدالت اجتماعی، پس از تحمل 25 سال سکوت براى حفظ نهال نوپاى اسلام، چاره ای جز پذیرش حکومت نیافت و این مسئولیت را بر خود تحمیل کرد.

از دیدگاه امام علی (ع)، عدالت در رأس ارزش‏‌های اسلامی قرار دارد و مهمترین رکن سیاست است. در نخستین روزی که قدرت را در جهان پهناور اسلام در دست گرفت، به صراحت و صادقانه، سیاست خود را چنین اعلام کرد: "انگیزه من از حکومت، احیای دین و برقراری قسط و عدل در جامعه است. روش من همان سیره رسول اکرم (ص) خواهد بود و در این امر با احدی مُماشات نمی کنم."

هنگامی که على‏ (ع) حکومت اسلامى را تشکیل داد، حدود الهى را اقامه کرد، با انحرافات جنگید، به مستمندان و فقرا رسیدگى نمود، حقّ مظلومان را ‏ستاند و در تقسیم عادلانه بیت ‏المال کوشش نمود.

امام علی (ع) فرمود: "به جان خودم سوگند در مبارزه با مخالفان حق و کسانی که در گمراهی غوطه می خورند، درنگ و سستی نمی کنم ... به خدا سوگند که پهلوی باطل را بشکافم و حق را از آن بیرون بیاورم." (خ 104 نهج البلاغه)

امام علی (ع) نه تنها پاسخ مثبتی به سهم‌خواهی‌های کسانی که در گسترش اسلام نقش داشتند نداد، بلکه بین آنها و مردم عادی تفاوتی قائل نبود و بیت‌المال را به طور مساوی اختصاص می داد.

علی (ع) می فرمود: "مردم!... من یکی از افراد شما هستم، نفع من نفع شما و ضرر من ضرر شما است. من شما را به راه و روش پیغمبرتان می‌برم و دستوری را در میان شما اجرا می‌کنم که بدان مأمورم، آگاه باشید هر کس زمینی را که به کسی تیول داده است و هر مالی از مال خدا را که بخشیده است به بیت‌المال برمی‌گردد... چه بدون شک، در عدل گشایشی است، کسی که از حق به تنگ آید، ستم ، بیش‌تر او را در تنگنا قرار خواهد داد..."

اندیشمندان، عدالت اجتماعی امام علی (ع) را از دو جهت بی‌نظیر می دانند:

نخست اینکه دیدگاه او از عدالت اجتماعی با ایمان او منطبق و همسان است.

دوم اینکه او از معدود متفکرانی بود که به این دیدگاه جنبه‌ عملی داد و به عنوان رئیس یک حکومت و یک جامعه وسیع چند ملیتی، نظریات عدالت اجتماعی را در اسلام جامه‌ی عمل پوشانید.

هنگامی که برادرش عقیل سهم اندکی از بیت المال طلب کرد، با گداخته آتشی که در دستش گذاشت، عقوبت دست اندازی به بیت المال را یاد آور شد.

آن حضرت «ابوالاسود دؤلی» از یاران مورد اعتماد خود را، برای قضاوت منصوب کرد؛ اما در همان نخستین روزهای تصدی، وی را از مدیریت معزول داشت.

ابوالاسود با ناراحتی تمام به محضر امام شتافت و گفت: "یا امیرالمؤمنین! چه عاملی سبب برکناری من از منصب قضاوت گردید؟ من نه خیانت کرده ام و نه متهم به خیانت شده ام!"

امام فرمود: "تو راست می گویی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای، لکن به من گزارش دادند، هنگامی که شاکی و متهم نزد تو می آیند، تو صدای خود را بلندتر از آنها قرار می دهی! ممکن است صاحبان حق نتوانند به راحتی سخن بگویند و از خود دفاع کنند."

اینک نامه امام علی (ع) به مالک اشتر به عنوان بهترین سند دادگستری و مرجع عدالت پروری در طول تاریخ، توسط بسیاری از سازمان های بین المللی و اشخاص مورد توجه قرار گرفته است. 

این نامه که بارها مورد ارزیابی نخبگان جهان و اندیشمندان ادیان مختلف قرار گرفته و برجسته ترین کارشناسان سیاسی و اجتماعی سازمان ملل را شگفت زده کرده، مصداق بارز عدالت و قانون جامع حقوق بشر ارزیابی شده است.

اما چه شد که ولی خدا، این حاکم اندیشمند عادل و حق طلب با شمشیر کینه کشته شد و به شهادت رسید؟

درست است که ابن ملجم مرادی عامل به شهادت رساندن امام بود، اما عامل اصلی حذف امام از جامعه، یک «تفکر غلط» بود. تفکری که منحصر به دوران امام علی (ع) نبود.

بلکه هم در زمان پیامبر ریشه های آن به چشم می خورد و هم پس از امام علی (ع)، در مقاطع مختلف تاریخی متأسفانه نقش غیر قابل انکاری در منحرف نمودن بسیاری از جریانات اسلامی، حتی در دوران معاصر داشته است.

این تفکر خشک جاهلی همواره از شدت افراطی گری، چهره ای زشت و مطرود از دین را به نمایش گذاشته و بحران آفرین بوده است. در این تفکر انسان قادر به تمایز میان دوست و دشمن نیست، اولویت های جامعه اسلامی را تشخیص نمی دهد و به راحتی برچسب کفر بر دیگران می زند و آنها را از دایره اسلام خارج و کمر به حذف هر که غیر خود می بندد و در نهایت حماقت، معادلات سیاسی را به نفع دشمنان اسلام تغییر می دهد.

لذا، قاتل علی (ع) نماینده کوچکی از این تفکر و خطر بزرگ است که موجب آفرینش فاجعه‌ای به بزرگی ترور علی (ع) در محراب عبادت شد و این همان خطری است که همواره جوامع بشری را تهدید می‌کند. 

خطر جهالت این‌گونه افراد و جمعیت‌ها بیشتر از این ناحیه است که بین تعقل و تدین فاصله ایجاد می کنند. حال آنکه در فرهنگ علی (ع) علم و ایمان، عقل و دین همسوی با هم هستند و هیچ‌یک به تنهایی نمی تواند انسان را به سوی خوشبختی و کمال برساند. با جدایی هریک از این عوامل، جاهلان متعصب، ابزار و آلت دست زیرک‌ها قرار می‌گیرند و سد راه مصالح عالیه اسلامی واقع می‌شوند.

«ابن‌ابی‌الحدید» عالم اهل تسنن می‌گوید: "برای شناخت تفکرجاهلی و جمود فکری، به این نکته توجه کنید که قاتلان حضرت علی (ع) وقتی قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما می‌خواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شب های عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم.!!!"(مجموعه آثار، ج 21، ص93)

این همان تفکرتکفیری و داعشی است که اکنون پس از قرن ها، سر بر آورده و  دنیای اسلام از آن رنج می برد. شاید بتوان گفت تکفیری ها که ریشه در فرقه منحرف وهابیت دارند، صورت جدیدی از همان ابن ملجم هاست که امروز به بهانه های واهی، اکثریت مسلمانان جهان از سنی و شیعه را کافر می خوانند و دست به خون امت اسلام آغشته اند.

علی (ع) با آن همه فضایل انکارناشدنی اش در طول تاریخ بشر، توانست جریان نفاق و تحجر را برای همیشه در تاریخ بشر رسوا کند تا جایی که اکنون پس از 14 قرن، مسلمین ملاکی روشن برای شناخت حق از باطل در دست داشته باشند.

علی‌ (ع) در آخرین روزهای حیات از انسان‌ها خواست ماهیت‌ فناپذیر دنیا را عمیقاً درک‌ کنند و برای‌ رهایی‌ از تنگنای حیات‌ِ مادی‌ راهی برتر برگزینند. امام علی (ع) در عباراتى بسیار کوتاه و پر معنا، زندگى خود را درس عبرتی بزرگ دانسته و ‏فرمود: "من دیروز یار و همنشین شما بودم و امروز عبرتى براى شما هستم و فردا از شما جدا خواهم شد ... فردا که جاى خالى مرا ببینید، احساس مى‏ کنید که دنیا تا چه اندازه بى‏ اعتبار است." (خطبه 149)

و سرانجام، علی (ع) اولین مسلمان، یاور و وصی رسول خدا (ص)، اسوه بی بدیل شجاعت، مهر و عطوفت، حق خواهی و عدالت به شهادت رسید. عظمت او چنان بود که جبرییل در میان زمین و آسمان ندا داد: "سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد." (منتهی الآمال، ج1، ص 174)

117

بیشتر بخوانید:

سیاهپوش‌کردن حرم حضرت امیرالمومنین امام علی(ع) در آستانه شبهای قدر