ایران پرس- رهبران اروپایی که متوجه تغییر عملکرد آمریکا در صحنه بین‌المللی شده‌اند، اکنون باید "پلن B" یا طرحی جایگزین را به اجرا بگذارند تا با استفاده از آن بتوانند بدون همراهی واشنگتن، از عهده چالش‌های جهانی برآیند.

"ولفگنگ ایشینگر" Wolfgang Ischinger درمطلبی که در روزنامه "نیویورک تایمز" منتشر شد، دراین خصوص نوشت: دو هفته گذشته برای آن دسته از کشورهای اروپایی که هنوز گمان می‌کنند، اروپا نباید از آمریکا جدا شود، بسیار سخت بوده است. "دونالد ترامپ" رئیس جمهور آمریکا نشست اخیر سران ناتو در بروکسل را آشفته کرد؛ میزبانش در بریتانیا را به شدت از خود رنجاند و از اتحادیه اروپا به عنوان دشمن آمریکا یاد کرد و "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه را رقیبی خوب خواند.

اعضای اتحادیه اروپا همواره در چندین ماه گذشته درخصوص سخنان و اظهارات ترامپ نگران بوده‌اند؛ اما همواره از سوی مسئولان مختلف حکومت آمریکا از آنها خواسته شده بود که به توییت‌های رئیس جمهوری این کشور توجهی نکنند؛ بلکه عملکرد دولت واشنگتن را مدنظر قرار داده و به برنامه «کنترل و توازن» آن اعتماد کنند.

دادن این اطمینان از سوی مسئولان آمریکایی پیامی را به همراه دارد و آن پیام این است که اعضای ارشد کابینه دولت آمریکا همچون وزیر دفاع این کشور، همچنان به «نظم بین المللی لیبرال» و هم پیمانی و مشارکت آمریکا با دیگر کشورها و سازمان‌ها پایبند بوده و به این موضوع قائلند که نظامیان آمریکایی هنوز می توانند امنیت اروپا را تضمین کنند.

در روابط بین الملل اما تنها عملکرد مهم نیست؛ بلکه سخنان و گفته ها و به ویژه گفته های رئیس جمهور آمریکا، مهم هستند. واقعیت این است که اعتقادات ترامپ با اصول و مبنای «استراتژی بزرگ غرب» که از اواسط دهه 1940 بنا نهاده شد، در تضاد است.

ترامپ معتقد است که هم پیمانان اروپایی آمریکا در بسیاری از موارد از جمله هزینه‌های دفاعی و نظامی اختصاص داده شده به ناتو، از این کشور سوء استفاده می کنند. وی در عین حال نسبت به رهبران برخی کشورها همچون کره شمالی و روسیه با کُرنش رفتار می کند، و در مقابل، رهبرانی همچون "آنگلا مرکل" صدراعظم آلمان و "جاستین ترودو" نخست وزیر کانادا را از خود می رنجاند. در واقع، ترامپ معرف مخالفت کامل با «بین المللی گرایی لیبرال» است.

این رفتار رئیس جمهوری آمریکا، پیامی غم انگیز برای اروپا در بر دارد، و آن اینکه رفتار آمریکا در سطح بین الملل در حالی تغییر کرده است که اروپا خود را برای این تغییر آماده نکرده است.

دونالد ترامپ طی روزهای یازدهم و دوازدهم ماه ژوئیه، در حالی در نشست ناتو حاضر شد که این نشست نتیجه خوبی در بر داشت. شرکت کنندگان در این نشست توافق کردند تا با اختصاص دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود به هزینه های نظامی تا سال 2024، این سازمان را هرچه بیشتر تقویت کنند.

ترامپ قبل ازحضور در نشست ناتو، با اشاره به غفلت برخی از کشورهای عضو ناتو برای رسیدن به حد نصاب هزینه‌های نظامی از پیش تعیین شده، حمله به متحدان اروپایی خود را تشدید کرد و گفت که اتحادیه اروپا از آمریکا سوءاستفاده می‌کند و بودجه‌ای که واشنگتن به ناتو اختصاص می‌دهد بیشتر به خود آنها (اتحادیه اروپا) کمک می‌کند تا به آمریکا. همزمان با این اظهارات، "دونالد توسک" رئیس شورای اروپا، در پیام صریحی به دونالد ترامپ هشدار داد که قدر متحدان خود را بداند زیرا آمریکا متحدان زیادی ندارد.

دونالد توسک

 

این در حالی است که ترامپ از رهبران کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) خواسته است که چهار درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه های نظامی بکنند.

درحالی که هزینه های نظامی اعضای اروپایی ناتو از زمان مشخصی به بعد افزایش یافته است، اما بازهم می توان گفت که شکایت ترامپ در این زمینه از برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان چندان نیز بی مورد نبوده است. همچنین باید گفت که گفته های ترامپ در خصوص عدم توازن تجاری نیز تا حدودی درست است.

با این وجود، تشخیص اشتباه ترامپ در خصوص هدف تعیین شده با این استدلال که بیشتر بار هزینه های نظامی ناتو را آمریکا متحمل شده است، درخواست رهبران اروپایی  از رای دهندگان این کشورها برای افزایش هزینه های نظامی را مشکل تر می کند.

به این ترتیب، رفتارها و گفته‌های اخیر ترامپ این گمان را در بین هم پیمانان اروپایی آمریکا تقویت کرده است که وی به احتمال زیاد به جای پیشرو بودن در  ناتو، این سازمان را ترک خواهد کرد. در حقیقت، تهدیدهای ضمنی ترامپ را می توان حمله به بنیان ناتو یعنی ایده همبستگی و تعهد به امنیت یکدیگر تلقی کرد.

آمریکایی ها می گویند که ترامپ نمی تواند ناتو را بدون موافقت و تایید سنا ترک کند و در همین حال، هرگونه تردید درباره تعهد آمریکا به ناتو، قدرت بازدارندگی این سازمان را افزایش می دهد.

همین موارد است که سخنان ترامپ را تا این اندازه خطرناک جلوه می دهد. به این ترتیب ممکن است آمریکا چند میلیون دلار به هزینه های دفاعی اختصاص دهد، اما رئیس جمهوری این کشور در مقابل، اطمینانی که این دلارها باید تامین کنند را زیر سوال می برد.

این تردیدها در پی دیدار ترامپ با "ولادیمیر پوتین" در هلسینکی، هرچه بیشتر تقویت شد. ترامپ در این دیدار به دلیل عدم تایید گزارش های اطلاعاتی آمریکا مبنی بر دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا، در واقع به جامعه اطلاعاتی این کشور پشت پا زد.

در مجموع، به نظر می رسد ترامپ با عملکرد خود قصد اثبات این موضوع را دارد که آمریکا آماده است تا رهبری جهان را برای همیشه کنار بگذارد. در این میان، تماشای این وضعیت برای دوستان اروپایی آمریکا بسیار دردآور است.

کشورهای اروپایی در طول ریاست جمهوری ترامپ تلاش کردند تا همکاری نزدیک خود را با آمریکا حفظ کرده و در دولت وی نفوذ کنند؛ تا به این وسیله بتوانند منافع اروپا را حفظ کنند.

تلاش های اروپا اما نتیجه ای نداشت و ترامپ با ترک پیمان آب و هوایی پاریس و همچنین توافق نامه هسته ای ایران (برجام)، تلاش های اروپایی ها را نادیده گرفت و تعرفه های گمرکی را بر واردات برخی کالاها از اروپا اعمال کرد.

به این ترتیب، دیگر دلیلی باقی نمی ماند که کشورهای اروپایی، آمریکا را یک شریک قابل اعتماد برای خود بدانند. بر اساس آخرین نظرسنجی انجام شده از سوی ZDF، تنها 9 درصد از مردم آلمان، آمریکا را شریکی قابل اعتماد برای کشورشان به حساب می آورند.

در مقابل اما کشورهای اروپایی "پلن B" (طرح جایگزین) مناسبی برای پرداختن به این مشکل در دست ندارند.

به این ترتیب، اروپا باید در راستای تدوین این طرح جایگزین، رویکرد دوگانه ای را به اجرا بگذارد. اروپا باید آمادگی نظامی و همچنین ظرفیت تصمیم گیری خود را تقویت کرده و در عین حال این موضوع را به کاخ سفید ثابت کند که چنین کاری هزینه های بیشتری برای آمریکا در پی خواهد داشت.

اگرچه کشورهای اروپایی باید در عین حال برخی از نگرانی های ترامپ به عنوان مثال در خصوص هزینه های نظامی و دفاعی ناتو را مد نظر قرار دهند؛ اما در نهایت باید منافع خود را در نظر بگیرند.

همچنین ضروری است که اروپا، آمریکا را متقاعد کند که هم پیمانی میان دو طرف در نهایت به نفع آمریکا است و به این منظور اروپایی ها باید با کنگره آمریکا، فرمانداران، جامعه تجاری همچنین جامعه مدنی آمریکا تعامل بیشتری داشته باشند.

واقعیت اما این است که اروپا دیگر نمی تواند به قول ها و گفته های دولت آمریکا و سیستم دولت این کشور اعتماد کند.

اکنون زمان «کنترل و توازن» فرا رسیده است.

در واقع، امنیت نباید به موضوعی برای رقابت میان آمریکا و اروپا تبدیل شود. بسیاری از جوامع غربی در خصوص این موضوع دچار دودستگی شده اند که آیا نظم جهانی کنونی را که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد حفظ کنند؟ یا ملی گرایی قرن نوزدهم را جایگزین این نظم جهانی کنند.

مترجم: زهره خزایی

بیشتر بخوانید: 

تلاش ترامپ برای شکاف در اروپا؛ درخواست از مکرون برای خروج از اتحادیه اروپا

هشدار رئیس شورای اروپا درباره وخامت فزاینده روابط اروپا و آمریکا/ تحلیل

رئیس شورای روابط خارجی اروپا: حفظ استقلال اروپا در برابر آمریکا ممکن است

دونالد توسک