از جمله این ویژگی ها پیروزی احزاب و گروه هایی با گرایشات فاشیستی و نژادپرستانه است. این انتخابات دراستانه یکصدو پنجمین سالرزو صدور اعلامیه بالفور برگزارشد و اتفاقا انتخاب یک چنین تاریخی نمی تواند تصادفی باشد.
اعلامیه بالفور، یکی از بیانیههای ننگین تاریخ انگلستان و به عنوان پیشزمینه تاریخی برای ایجاد یک کشور ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین شناخته میشود.
قبلا تصور می شد که اعلامیه بالفور یک اقدام محض انگلیسی است، ولی بعدها مدارک رسمی ثابت کردند که اعلامیه بالفور به آمریکا عرضه شده و این کشور موافقت خود را با آن اعلام کرده بود. همچنین در سال 1918 میلادی فرانسه و ایتالیا نیز موافقت خود را با اعلامیه مزبور اعلام کردند و در سال 1919 هم آمریکا رسما با آن موافقت کرد، سپس در جریان کنفرانس سانرمو که در آوریل 1920 در شهر سانرمو، ایتالیا با حضور متحدان جنگ جهانی اول تشکیل شد، تصمیم گرفته شد که فلسطین به شرط اجرای بیانیه بالفور، در قیمومت انگلیس قرار گیرد، که این امر بیانگر هماهنگی بین قدرت های استعماری و برنامهریزی قبلی برای سرقت فلسطین از فلسطینیان به منظور حفظ منافع استعماری در منطقه است.
اعلامیه بالفور یکی از استعماری ترین اسناد بین المللی تاریخ است، زیرا به موجب آن یک دولت استعمارگر، سرزمین (فلسطین) را که مالک آن نبود، به نیابت از کسانی که مالکش بودند (فلسطینیان) به کسانی بخشید که اصلاً استحقاق آن را نداشتند (صهیونیست ها)، فاجعه ای که به نحو بی سابقه ای در تاریخ به اشغال یک سرزمین و آواره شدن یک ملت منجر گردید.
وعده بالفور به توافقنامه «سایکس- پیکو» در سال 1916 میلادی باز می گردد، توافقنامه ای که برای تسهیل و بسط دامنه سلطه انگلیس بر خاورمیانه این منطقه را به کشورهای کوچک و پراکنده مجزا ساخت.
اعلامیه بالفور نامهای بسیار کوتاه از وزیر خارجه وقت انگلیس در ۱۹۱۷ به یک شخصیت یهودی کشورش بود که ۳۱ سال بعد بر اساس آن منطقهای برای یهودیان در خاورمیانه اعلام وجود کرد.
این نامه تاریخی توسط آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا در تاریخ 2 نوامبر سال 1917، خطاب به والتر روتشیلد، سیاستمدار یهودیتبار و از شخصیتهای شناخته شده صهیونیزم نوشته و در آن به یهودیان وعده ایجاد "میهن ملی" در سرزمین فلسطین داده شده است. این درحالی است که ساکنان یهودی در فلسطینی در آن زمان تنها پنج درصد بودند.
وزیر امور خارجه وقت بریتانیا در سومین سال از جنگ جهانی اول نامهای خطاب به روچیلد، یکی از چهرههای معروف جنبش صهیونیسم نوشت و در آن وعده تخصیص «یک وطن برای یهودیان» داد. این نامه سپس به عنوان بیانیه بالفور شناخته شد و یکی از نقاط عطف در تاسیس دولت اسرائیل به شمار میرود.
هدف از صدور این بیانیه که در پی نامهنگاری متقابل بین بالفور و روتشیلد و پیشاپیش ورود آمریکا به جنگ جهانی شکل گرفت، جلب توجه لابی یهودی در داخل این کشور بود. کسانی همچون مارک سایکس (نماینده انگلیس) معتقد بودند که تخصیص فلسطین به یهود، باید تحت حمایت انگلیس صورت گیرد.
هنگامی که اعراب از اعلامیه بالفور اطلاع یافتند، تهدید کردند که با دولت عثمانی پیمان صلح جداگانه ای را منعقد خواهند کرد. انگلیسی ها بی درنگ به اعراب قول مساعد دادند و از نو وعده های خود را تکرار کردند، اما باز هم اعلامیه بالفور را پایه اصلی اقدامات خود درباره یهودی سازی فلسطین قرار دادند.
در پی صدور بیانیه بالفور که در چارچوب کمپین "اسکان مردم در میهن بدون ملت" نوشته شده است، مهاجرت عظیم یهودیان به سرزمینهای تاریخی فلسطین آغاز شد.
با برپایی این دولت تحت قیمومیت بریتانیا بین سالهای 1920-1940 مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین شتاب بیشتری گرفت و متعاقب جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن برای یهودیان اروپا این مهاجرت ابعاد تازهای یافت.
بیانیه بالفور پیامدهای درازمدت بسیاری داشته است. صدور این بیانیه باعث افزایش چشمگیر حمایت از صهیونیسم در میان یهودیان سراسر جهان شد. این بیانیه، یکی از عناصر مرکزی در سند مؤسس قیمومت بریتانیا بر فلسطین بود که سرزمین تحت این قیمومت بعدها تبدیل به سرزمینهای اشغالی شد. در نتیجه، بیانیهٔ بالفور یکی از علل اساسی منازعه فلسطین-رژیم صهیونیستی محسوب میشود.
با وجود تلاش فلسطینیان برای مقابله با مهاجرت یهودیان به سرزمینهای شان، پایان قیمومیت بر این سرزمین و خروج از آن، کشور اسرائیل در سال 1948 که فلسطینیان از آن به عنوان سال نکبت یاد میکنند- تاسیس شد.
با برقراری دولت اسرائیل با هدایت بیانیه بالفور در سرزمین تاریخی فلسطین اخراج فلسطینیها شدت بیشتری گرفت و خسارات مالی و جانی زیادی متحمل آنان شد که مجبور به ترک بیش از نیمی از سرزمین خود شدند. شبه نظامیان صهیونیستی در سال 1948 حدود یک میلیون مرد، زن و کودک را از میهن خود اخراج کردند.
بر این اساس بیانیه بالفور را می توان سراغاز بنیانگذاری یکی از نژادپرست ترین رژیم ها در جهان دانست که در طول بیش از یک قرن گذشته نه تنها باعث اوارگی و دربدری یکی از ملل کهن در تاریخ خاورمیانه شده بلکه این منطقه را وارد بی ثباتی و جنگ های پی در پی کرده و آن را از حق طبیعی خود یعنی رشد و توسعه پایدار محروم کرده است حال آن که خود انرژی و منابع طبیعی این منطقه به موتور محرکه جهان تبدیل شده است.
نویسنده: احمد کاظم زاده
112
بیشتر بخوانید:
بررسی پیامدهای حضور راستگرایان افراطی در کابینه نتانیاهو بر اراضی اشغالی
چرایی بازگشت نتانیاهو به قدرت
حماس: اظهارات تراس در حمایت از صهیونیسم ادامه جنایت اعلامیه بالفور است
بریتانیا و فلسطین؛ 103 سال پس از اعلامیه بالفور
تاکید پارلمان اردن بر لزوم اتحاد فلسطینیها در سالروز اعلامیه "بالفور"
اعلامیه بالفور لکه ننگی در تاریخ