به گزارش ایران پرس به نقل از خبرگزاری فارس، مادر شهید حسن جنگجو که 34 سال انتظار کشیده بود دیگر تاب دوری فرزند را نداشت و ساعاتی پس از تشییع فرزند شهیدش دار فانی را وداع گفت.
خواهر شهید جنگجو در حاشیه مراسم تشییع این شهید در گفتوگو با فارس در خصوص انتظار 34 ساله مادر خود اظهار کرد، مادرم به این معتقد بود که فرزندش را در راه خدا داده و از این رو آرامش داشت اما همیشه چشمانتظار بازگشت حسن بود.
وی ادامه داد، وقتی مادرم در بخش ICU بود و خبر بازگشت پیکر حسن را به او دادم چشمانش را فقط باز و بسته کرد.
شهید حسن جنگجو، «شهید فهمیده» آذربایجان
بر اساس این گزارش، امروز شهید حسن جنگجو، «شهید فهمیده» آذربایجان، بعد از 34 سال در حالی در دستان مردم ولایتمدار و شهیدپرور تبریز تشییع شد که مادرش در بیمارستان بود.
یکی از ماندگارترین صحنههای دفاع مقدس مربوط به بسیجی نوجوانی که هنوز محاسنش روی صورتش سبز نشده، اسلحه M1 همقدش در دست دارد و با چهرهای مصمم در گل و لای به پیش میرود.
این عکس از بهترین و ماندگارترین عکسهای دفاع مقدس است که برای هر نسلی تداعیکننده دفاعی جانانه با کمترین امکانات و سختترین وضعیت محیطی است.
این عکس در سال 59 و روزهای نخست جنگ ایران و عراق توسط «آلفرد یعقوبزاده» از عکاسان جنگ، گرفته شده است.
شهید جنگجو در تبریز و در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود.
وی دوران شیرین کودکی را در محیط ساده خانواده سپری کرد و در روز 29 بهمن 56 انقلاب اسلامی ایران فصل جدیدی در زندگی وی آغاز شد.
با آغاز جنگ تحمیلی او و چند تن از دوستان مسجدیاش عازم دزفول شدند و بعد از طی دوره آموزشی، عزم جبهه های نبرد حق علیه باطل را کرد.
این در حالی بود که مسؤولان جبهه و جنگ به علت کوچک بودن جثه و قد وی از اعزام او به خط مقدم خودداری کردند اما او این آتش اشتیاق را تاب نیاورد و حضور در خط مقدم را بر اقامت در تبریز ترجیح داد و دوباره با اصرار بسیار وارد گروه شهید چمران شد.
بین او و شهید چمران علاقهای متقابل وجود داشت.
در موقع شهادت شهید چمران در مرخصی بود که به محض شنیدن این خبر مجدداً به جبهه برگشت.
تنها پیامش به خانواده اطاعت از امام امت و ولایت فقیه و حضور در تمام صحنهها بود.
حسن در عملیات «فتحالمبین» و «مسلم بن عقیل» شرکت فعال داشت و در عملیات «مسلم بن عقیل» از ناحیه صورت و در عملیات «والفجر 4» از ناحیه پا و برخی دیگر قسمتهای بدن شدیداً زخمی شد و هنوز کاملاً بهبود نیافته بود که باز هم عازم جبهه شد.
در موقع اعزام از او خواستند تا خوب شدن پایش صبر کند اما او چنین فریاد برآورد: «پای برهنه با دشمن خواهم جنگید.»
در آخرین وداعش به خانواده گفت: «این بار شهید خواهم شد.»
خداحافظی کرد و رفت و در عملیات پیروزمندانه خیبر شرکت کرد و همچنان که گفته بود بنا به اظهار همسنگران خود پابرهنه در جزایر مجنون گام نهاد و جنگید و به ندای سرور شهیدان، امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) لبیک گفت و در بستری از خون غلتید و از جام شهادت سیراب شد.116/111
بیشتر بخوانید:
سالگرد شهید رئیسعلی دلواری، یاداور روزهای ایستادگی در مقابل استعمار/ ویدئو
شهید حججی؛ الگویی برای محور مقاومت