روزنامه اتریشی "استاندارد" در مطلبی به چالش ها و مشکلات پیش روی عربستان سعودی در سال 2017 پرداخته و نوشت: عربستان سعودی در دوره ای بین وضعیت تغییر و سقوط قرار دارد.
مسائل مالی، یک شکست سیاسی در سوریه و شکست نظامی دیگری در یمن آل سعود را در وضعیت بحرانی قرار داده است.
مسئله سوریه، آینده دولت فلسطینی و سال جدید تحت ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا و پیامد آن برای توافق هسته ای با ایران بیشترین موضوعات مورد بررسی کارشناسان مسائل خاورمیانه در آستانه تغییر سال میلادی نبودند، بلکه مسئله عربستان سعودی موضوعی بود که بیشتر کارشناسان به آن پرداخته و در اغلب موارد در تجزیه و تحلیل آن ها یک پیچ و تاب کاملا منفی به چشم می خورد.
یکی از کارشناسان مدرسه اقتصاد لندن مقاله ای با عنوان" 2017 سال بحران موجودیت برای عربستان" را به چاپ رسانده است.
"بروس ریدل"، مشاور سابق دولت آمریکا نیز با نگاهی به سال گذشته از سالی که عربستان سعودی خواهان فراموش کردن آن است سخن به میان آورده است.
"جیمز ام دورسی"، از وبلاگ نویسان غربی نیز در مقاله ای با طرح این پرسش که آیا 2016 سال سختی برای عربستان سعودی بود این کشور را در انتظار سال 2017 و وقایع آن ارزیابی کرد.
در ادامه این مطلب این پرسش مطرح شده است که چه اتفاقی رخ داده است؟ چطور این اتفاق افتاده که عربستان سعودی ناگهان از منطقه راحت سیاسی که علی رغم انتقادهای زیادی که به آن وارد است نقل مکان داده است.
دو دلیل متفاوت وجود دارد که بر اساس آن می توان چشم اندازه یک آینده منفی برای عربستان سعودی را استدلال کرد. اولین آن نسبتا ساده است؛ آل سعود دیگر قادر نیست رعیت خود را آرام نگه دارد چرا که پول کافی ندارد تا مناسبات سنتی خود برای حفظ قدرت را تامین مالی کند. قیمت نفت در زمان قابل پیش بینی به اندازه ای بر نمی گردد که عربستان بتواند همزمان امتیازات برای مردم و افزایش هزینه ها را پوشش دهد.
در سال 2011 که در برخی کشورهای عربی ناآرامی ها و شورش هایی آغاز شد، ملک عبدالله پادشاه قبلی عربستان به روش معمول خود به این مسئله واکنش نشان داده و با برخی اقدامات اجتماعی و هدایای مالی مردم را آرام کرد.
تزلزل آل سعود زیر فشار بحران مالی
ملک سلمان نیز بعد از مرگ ملک عبدالله، پادشاه قبلی عربستان در ژانویه دو سال پیش با هدایای مالی موجبات شادی و آرامش رعیت خود را فراهم می کرد. اما از پاییز سال 2016 بسیاری از کارکنان دولت که حامیان این سیستم پادشاهی هستند برای اولین بار متحمل ضرو و زیان های واقعی شدند.
دولت عربستان در این شرایط مجبور به قرض گرفتن پول شده است. حقوق ها ثابت باقی مانده است. برخی پاداش ها و مزایای اجتماعی برای شهروندان حذف شده است. علاوه بر این هزینه هایی از جمله هزینه برق و بنزین افزایش پیدا کرده است. شهروندان عربستانی حالا باید ناگهان برای چیزی پول پرداخت کنند که سابق آن را نعمتی خدادادی می دانستند.
اوایل دسامبر سال گذشته روزنامه "نیویورک تایمز" در مقاله ای طولانی این پرسش را مطرح کرد که آیا موج سیاست های ریاضتی در عربستان همچنین برای خاندان سلطنتی نیز مانند شهروندان معمولی اعتبار دارد. نویسنده این مطلب این طور پاسخ داد که شاهزاده های سعوی همچنان ریالی صرفه جویی نکرده و در سطح بین المللی خرج های زیادی می کنند. اما همزمان خاندان سلطنتی وسعتی را به دست می آورد که دیگر قابل تحمل نخواهد بود.
در حالی که اطلاعات رسمی از حدود 5 هزار نفر عضو در خاندان سلطنتی خبر می دهد، اما ارزیابی های دقیق از حدود 12 تا 15 هزار شاهزاده زن و مرد در این خاندان سخن گفته اند. طبیعتا همه این شاهزاده ها حقوق و مزایای برابری را دریافت نمی کنند اما بهر حال پرداختی ها به آن ها مبلغی میلیاردی است که البته در عموم و آشکارا صحبتی درباره آن نمی شود.
این وضعیت یک چالش برای عربستان سعودی است: اگر پادشاه عربستان پرداخت های خود به شاهزاده ها را متوقف کند وحدت خاندان سلطنتی را به خطر انداخته و پایه های قدرت خود را تضعیف می کند و اگر سیاست های ریاضتی را تنها علیه شهروندان معمولی اعمال کند با خطر وفوع ناآرامی ها از طرف مردم و رعیت روبرو می شود.
وقتی آل سعود دست به دامن دشمن اسلام میشوند
برخی تحلیلگران این مسئله را بزرگترین خطر برای پایداری عربستان می دانند که مسائل مالی، اعتقاد اعراب ساکن عربستان به خاندان سلطنتی را متزلزل کند.
نویسنده در ادامه این مطلب نگاهی به عواقب سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه پراخته و نوشت: در اصل نتیجه سیاست خارجی عربستان سعودی در سال های اخیر تیره و تار به نظر می رسد.
این یک تناقض است که نگهبانان اماکن مقدس اسلامی در عربستان سعودی به بهبود شرایط با روی کار آمدن "دونالد ترامپ"، رئیس جمهور جدید آمریکا که دشمن اسلام است امیدوارند؛ چرا که ترامپ حداقل در دشمنی با ایران با آن ها اشتراک دارد.
تحولات حلب سمبل شکست آل سعود در سوریه
آخرین دور رویارویی های بزرگ هژمونیک در منطقه بین عربستان سعودی و ایران فعلا به نفع تهران رقم می خورد. به نوشته یک نویسنده غربی، تحولات در حلب به عنوان سمبل شکست عربستان سعودی که سقوط دولت بشار اسد را آرزو می کرد دیده می شود و اسد برنده است چرا که روسیه و ایران در کنار او قرار دارند.
عربستان در این پروژه خود که سوریه را به نفع اعراب سنی بازسازی کند شدیدا شکست خورده است؛ به گونه ای که رئیس جمهور مصر که بدون کمک های عربستان سعودی امروز در این جایگاه قرار نداشت سیاستی متفاوت با حامی خود (آل سعود) را در قبال سوریه در پیش گرفته و این یک تحقیر دردناک برای ریاض است.
در یمن نیز که در آن عربستان سعودی از مارس سال 2015 ائتلافی نظامی را علیه حوثی ها تشکیل داده است شرایط برای آل سعود خیلی بهتر از سوریه نیست. این جنگ که عربستان در باتلاق آن گیر کرده و هیچ راه حل سیاسی برای آن وجود ندارد نه تنها هزینه مالی زیادی دارد، بلکه در اصل انتقادات زیادی را متوجه عربستان کرده است. این انتقاد به آل سعود وارد است که جنگی را به راه انداخته بدون اینکه مراعات حال خونریزی غیر نظامیان را کند.
نویسنده در ادامه همچنین انتقاداتی که اخیرا از طرف آمریکا به جنگ یمن وارد شده است را نیز بار دیگری بر دوش های عربستان دانسته و به بدتر شدن مناسبات بین واشنگتن-ریاض در دوران ریاست جمهوری اوباما اشاره کرد.