ایران پرس: در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، روز چهاردهم تیرماه (5 ژوئیه) به عنوان روز قلم نامگذاری شده است.

توجه به قلم در سرزمین ایران، پیشینه‌ای دیرینه دارد. سده‌ها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهم‌ترین جشن‌های ایران باستان بوده که آیین‌های مخصوصی داشته و یکی از آن‌ها پاسداشت قلم بوده است. 

امروز چهاردهم تیرماه در ایران به عنوان «روز قلم» نام‌گذاری شده است، روزی برای اهالی قلم؛ برای نویسندگان، مترجمان، منتقدان، پژوهشگران و ....

پیشینه نام‌گذاری امروز به سال 1381 برمی‌گردد که اعضای «انجمن قلم ایران» تصمیم گرفتند روزی را که ریشه در فرهنگ و تاریخ ملی ایران دارد، برای بزرگداشت نویسندگان اختصاص دهند.

نخستین دلیل این نامگذاری این است که جشن تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی، در ایران رواج یافت و دلیل دوم، روز سیاره عطارد یا همان تیر است که به عنوان کاتب ستارگان شناخته می‌شود.

در تقویم پیشینیان به غیر از ماه‌های سال، برای روزهای هر ماه نیز اسامی خاصی در نظر گرفته می‌شد که این نام‌ها تشابه زیادی به نام ماه‌های سال داشت. به همین خاطر در هرماه سال، یک‌بار نام آن ماه با نام یکی از روزهای ماه یکی می‌شد.

این یکی شدن اسم روز با اسم ماه، برای پیشینیان ارزش فراوانی داشت و چنین روزهایی را مقدس شمرده و آن را جشن می‌گرفتند.

برای مثال روز سیزدهم هر ماه را «تیر» می‌نامیدند و هروقت که به روز سیزدهم تیرماه می‌رسیدند، این روز را روز تیرگان می‌خواندند و آن را با مراسم‌ آیینی جشن می‌گرفتند. روایت‌های بسیاری درباره این روز وجود دارد. از جمله اینکه گفته می‌شود آرش‌ کمانگیر در همین روز (سیزدهم تیرماه) به قله دماوند رفت، تیر در چله کمان گذاشت و به سمت توران پرتاب کرد.

تیری که یک شبانه‌روز در راه بود تا در نهایت بر درخت گردویی نشست و مرز ایران و توران را مشخص کرد.

یا اینکه گفته می‌شود در همین روز بود که هوشنگ، یکی از پادشاهان پیشدادی، کاتبان را به رسمیت شناخت و به مردم دنیا دستور داد تا در روز جشن لباس کاتبان را بپوشند و مقام آنان را عزیز دارند.

این نکته را «ابو ریحان بیرونی» دانشمند بزرگ ایرانی در کتاب «آثارالباقیه»، فصل نه و در توضیح عید تیرگان آورده است.

سیاره عُطارِد، به کاتب ستارگان معروف است. اینکه چرا عطارد را کاتب ستارگان می‌دانسته‌اند، به نام دیگر این سیاره برمی گردد. عطارد را در گذشته به نام «تیر» می‌شناخته‌اند و به همین خاطر روز تیرگان، یعنی همان شب سیزدهم تیرماه را به نام تیر (همان عطارد) می‌نامیدند.

عطارد در ادبیات فارسی و ادبیات عرب، «دبیر فلک» خوانده شده‌ است و نام اروپاییِ این سیاره، Mercury، از واژه‌ای لاتین گرفته شده که در مقابل نام یونانی «هرمس» است. خدایی که پیغام برنده برای خدایان دیگر، نگهدار بازرگانان و مسافران بوده است. مرکوری در ادبیات افسانه‌ای یونان و روم، خدای سخن روی و نویسندگی است.

سیاره عطارد، سریع‌ترین سیاره در منظومه شمسی است که هر 88 روز زمینی به دور خورشید می‌چرخد. شاید به همین دلیل هم بوده است که سیاره عطارد به نام سریعترین خدایان رومیان باستان نامگذاری شده است.

در اشعار فارسی هم با مثال‌های فراوانی روبرو می‌شویم که عطارد را کاتب، انشاکننده یا نویسنده سیارات دانسته‌اند.

از جمله بیتی از دیوان حافظ شیرازی شاعر نامدار قرن هشتم هجری:

ای که انشای عطارد، صفت شوکت توست

عقل کل، چاکر طغراکش دیوان تو باد

(کسی که کارش نگاشتن طغرا بر سر فرمان‌ها و نامه‌های پادشاه وقت بوده)

تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می گردد و با محدود ساختن به نظام های نوشتاری مدوّن، رقمی حدود شش هزار سال پیش را نشان می دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی از سوی کاوشگران علمی است، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان پذیر نبوده است.

می توان نوشتن را مهمترین داشته بشر دانست که تمدن‌های کهن را به امروز منتقل کرده است. باهمین استدلال ناطق بودن را به صحبت کردن نباید محدود کرد، توانایی اندیشیدن و استفاده از کلمات به عنوان نشانه و نیز در کنار هم آوردن آن، بخش های مهمی از ناطق بودن  است.

زبان را می توان مهم ترین اختراع بشر دانست و بعد از آن خط و عدد و نوشتار هستند، ولی آنچه ما از تاریخ بشر می دانیم، در نوشتار و تصویر است که از فهم و شعور انسان حکایت می کند.

اکنون ما صدای انسانها در هزاران سال پیش را نمی شناسیم، اما نوشته هایی داریم که از آنان به جا مانده است. پس آنچه تمدن بشر را به امروز منتقل کرده است، نوشتن بوده است.

نوشته و کتابت، کاری بسیار سخت و در عین حال ساده و سهل و ممتنع است، نوشتن در فرآیند اندیشیدن هم به کمک می آید. نوشتن درمانی، یکی از راه هایی است که ذهن و زندگی را نظم می دهد.

به عنوان مثال، یک نفر که کار خود را برای نوشتن آغاز می کند، اوایل کار شاید اضطراب ها و خشم های فروخورده دارد، اول از همه نقاط تاریک را می بیند و می نویسد، ابتدا مشکلات را می گوید و به طور ناخودآگاه، بازخوانی می کند.

در همین زمان است که می بینیم دست بر روی زخم ها گذاشته است. بتدریج در نوشته هایش، یک نقطه درخشان و پدیده ای یگانه پیدا می شود. نویسنده در این مرحله متولد می شود و اگر به استعداد و دانش و مهمتر از آن، پشتکار، مجهز باشد، می تواند در مسیر خود به جایگاه ارزشمندی دست یابد.

تاثیر پیدایش خط بر دوران زندگانی انسان

دانشمندان دوران زندگانى انسان را به دو دوره تقسیم کرده اند: دوران ما قبل تاریخ و دوران تاریخ؛ و تفاوت این دو دوره در اختراع خط است. از زمانى که بشر توانست خطى اختراع کند و چیزى بنویسد و آثار خود را براى نسل هاى بعد به یادگار بگذارد، دوران تاریخ شروع شد و قبل از آن، دوران ماقبل تاریخ است. 

بنابراین، پیدایش خط آن قدر مهم و سرنوشت ساز است که زندگى بشر را از گذشته متمایز کرده است. علاوه بر این، تمام تمدن‌هاى جوامع مختلف در سایه خط و قلم بوجود آمده و تمام علوم و دانش‌ها نیز از همین طریق از نسلى به نسل دیگر منتقل شده است. همان گونه که صنایع مختلف و اختراعات و اکتشافات و نوآوری ها، مرهون و مدیون قلم هستند.

نوشتن، فرایند فیزیکی زبان گفتاری است و انسان های اولیه این زبان را توسعه دادند. در حدود 35 هزار سال قبل از میلاد و در دوره کرو ماگنون (Cro-Magnon Man) نقاشی های درون غار به عنوان زبانی برای نوشتار مورد استفاده قرار گرفته که ظاهرا" مفاهیمی از زندگی روزمره را بیان می کرده است.

این تصاویر یک زبان را پیشنهاد می کنند، زیرا در برخی از موارد به نظر می رسد، رویدادی مانند شکار را به همراه حوادثی که رخ داده به تصویر کشیده اند به جای آنکه فقط اشکالی از حیوانات و مردم را نمایان کنند.

با این حال زبان نوشتاری تا زمانی که در سومر و جنوب بین النهرین و در حدود 3500 سال پیش به وجود آمد، وجود نداشت. این نوشتار اولین نوع خط نامیده شده و شامل کشیدن علامت هایی خاص در خاک رس و با استفاده از لبه تیز ابزارآلات بوده است.

در نهایت مطالعه تاریخ بدون امکان نوشتار کتبی آن غیرممکن است، زیرا که هیچ زمینه ای وجود نداشته تا شواهد فیزیکی را از گذشته باستان تفسیر نماید. اختراع خط و نوشتن باعث ثبت سوابق زندگی مردم و همچنین اولین گام ضروری در تاریخ کتبی یک فرهنگ یا تمدن است.

«سامرست موام» William Somerset Maugham نویسنده انگلیسی درباره نوشتن و نویسندگی، به نکته جالبی اشاره می کند که با نقل آن این گفتار پایان می یابد: 

"بیشتر مردم زندگی بسیار ملال انگیزی دارند و به همین جهت برای مدتی غرق شدن در دنیای خطر و ماجراهای خطرناک، برای آنها حکم خلاص شدن از یکنواختی زندگی را دارد. نمی توان پذیرفت که قصه و داستان قادر است درباره موضوعاتی که به منظور اداره کردن زندگی، آگاهی از آنها برای ما اهمیت دارد، اطلاعات موثقی به ما بدهد. کار نویسنده استدلال نیست، احساس کردن و به کار انداختن خیال و اختراع است. هدف شایسته نویسنده، تعلیم دادن نیست خشنود کردن است. نویسنده ها، زندگی گمنامی دارند. مردم چنان که در مورد ستارگان سینما می کنند، جمع نمی شوند تا وقتی آنها از منزل خود بیرون می آیند آنها را ببینند. ولی پاداش های مخصوص به خود را دارند.

از دوران های ماقبل تاریخ، انسان هایی که از نعمت استعداد خلاقه برخوردار بوده اند، برخاسته اند و با اثر هنری به زندگی طاقت فرسای بشر لطف و صفای بیشتری بخشیده اند. در تمامی اعصار، هنرمندان با ایجاد آثار هنری، به رضایت کامل مطلوب خود دست یافته اند. اگر نویسنده هم بتواند به چنین خوشنودی و رضایتی برسد ، قطعا برای خود و دیگران کار مفیدی انجام داده است."

نسرین مقدم

117