اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل» در گزارشی با عنوان پیش بینی جهان در سال 2017، مهمترین مسائلی که آمریکا با آن مواجه خواهد شد را منتشر کرده است. در بخشی از این گزارش، «آنتونی کوردسمن» (Anthony Cordesman) مهمترین تهدیدات و چالش های پیش روی آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا را بررسی کرده است.
کوردسمن که در حال حاضر عضو ارشد مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل آمریکاست، یکی از برجستهترین تحلیلگران آمریکا در حوزه خاورمیانه به شمار میآید. وی پیش از این به عنوان دستیار امنیت ملی سناتور جمهوریخواه، جان مککین و همچنین دستیار معاون وزارت دفاع آمریکا فعالیت کرده است.
وی در این گزارش نوشته است: دولت ترامپ با گستره وسیعی از چالش های مهم در خاورمیانه مواجه می شود. برخی از این چالش ها باید به سرعت مورد توجه قرار گیرند و برخی دیگر در سالها یا دهه های آینده. در این راستا دو چیز کاملا روشن است: اول اینکه گزینه سیاسی آسان یا خوب برای آمریکا وجود ندارد و دوم راهی برای اجتناب از تهدیدات جدی نیز وجود ندارد.
برخی از این تهدیدات کاملا روشن هستند. این تهدیدات نتیجه منطقی رشد داعش و افراط گرایان اسلامی؛ میراث باقیمانده از اشغال عراق توسط آمریکا؛ تهدیداتی که از طرف ایران و رقابت تسلیحاتی در منطقه تحمیل می شود؛ بازیگران جدید در منطقه مانند روسیه و ترکیه؛ و چالش های مختلفی که در نتیجه جنگ در عراق، سوریه، لیبی و یمن افزایش پیدا می کنند.
در خلال سالهای اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ، و احتمالا بلافاصله پس از آغاز به کار دولت آمریکا، واشینگتن باید با حداقل 12 چالش اصلی در خاورمیانه و شمال آفریقا کنار بیاید:
- آمریکا باید همکاری های راهبردی با متحدان عرب خود را بازسازی نماید. آمریکا اکنون روابط نظامی و ضد تروریستی خوبی با همپیمانان عرب خود دارد، اما آنها عمیقا از تعهد آمریکا، روابط آمریکا با ایران و همچنین عملکرد قاطع و موثر آمریکا در مسائل مختلف منطقه ای، بی اعتماد هستند. همپیمانان عرب آمریکا همچنین باید با این واقعیت کنار بیایند که کاهش 50 درصدی درآمدهای صادرات نفت، توانایی آنها برای تجهیز و نوسازی نیروهای نظامی و مواجهه با تروریست ها و جنبش های افراطی را به شدت کاهش داده است. یکی از مهمترین مسائل این خواهد بود که آیا باید تضمین های امنیتی را به آنها ارائه کرد. مساله دیگر این است که راه هایی پیدا کرد تا توانمندی های نظامی آمریکا بازآرایی شده و همچنین تلاش های همپیمانان آمریکا در منطقه موثرتر و کم هزینه تر شود.
- آمریکا باید در مورد میزان تعهد خود به دفاع از کشورهای حوزه خلیج (فارس) در مقابل ایران و طیف وسیعی از چالش های مرتبط با ایران تصمیم گیری کند. این چالش ها عبارتند از: ابهامات پیرامون اقدامات هسته ای ایران و برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)؛ گسترش نفوذ راهبردی ایران در لبنان، سوریه و عراق؛ تلاش ایران برای نفوذ در میان شیعیان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و بحرین؛ و توسعه مداوم توان موشکی ایران.
- آمریکا باید تلاش های ضدتروریستی خود را برای مقابله با بقایای داعش و تهدیدات بسیار متنوع دیگر از جانب افراط گرایان اسلامی در منطقه بازآرایی کند. تمام نیروهایی که انقلاب های سیاسی عظیم را در جهان عرب در سال 2011 به وجود آوردند، هنوز هم وجود دارند و یا به شکل بدتری رشد کرده اند. اگر داعش خلافت و تسلط بر سرزمین هایش در عراق، سوریه و لیبی را از دست بدهد، آمریکا و متحدان عربش در منطقه همچنان با چالش های فراوانی از جانب افراط گرایان اسلامی مواجه خواهند بود که با دسته بندی ها و اختلافات عمیق قبیله ای، فرقه ای و نژادی عمل می کنند. بدون شک آمریکا و اروپا در آینده نیز هدف حملات تروریستی قرار خواهند گرفت، اما مهمترین تهدید در خاورمیانه و شمال آفریقا و بقیه جهان اسلام خواهد بود. آمریکا همچنان باید بر روی همکاری نزدیک با متحدان عرب خود تمرکز کند و در عین حال از اقدامات تحریک کننده مسلمانان در منطقه و جهان اجتناب ورزد.
- آمریکا باید راهی برای ایجاد نتیجه ای پایدار و ماندگار در جنگ شهری سوریه پیدا کند. سوریه یکی از بدترین چالش هایی است که آمریکا با آن مواجه است. در حالی که می توان برخی از اقدامات سیاسی را انجام داد، اما بعید به نظر می رسد که هیچ شکلی از آتش بس یا حتی تقسیم سوریه بتواند این کشور را از درگیری های بعدی خلاص کند؛ مگر اینکه برخی راه حل های جامع تر بتواند مشکلات سوریه را حل کند؛ مشکلاتی چون حکومت اسد، رویکردهای افراط گرایی اسلامی در نیروهای شورشی، تنش بین کردها و عرب ها، و کاهش نقش قدرت های خارجی. نیمی از جمعیت سوریه اکنون یا آواره شده اند و یا به مناطقی دیگر در سوریه گریخته اند. بدون ایجاد امید به بازگشت به یک زندگی معمولی برای این مردم، ایجاد ثبات غیرممکن به نظر می رسد. همچنین باید بازسازی اقتصادی و توسعه در کشوری ایجاد شود که برای دهه ها قبل از بحران 2011 با نابرابری و عدم پیشرفت اقتصادی مواجه بود و میزان تولید ناخالص فعلی آن تنها 25 درصد و یا کمتر از میزان آن در سال 2011 است.
- آمریکا باید به عراق کمک کند تا راهی برای حل بحران های بعد از داعش و شکاف بین سنی ها و شیعیان و همچنین کردها و عرب ها پیدا کند. این تلاش های آمریکا نمی تواند جدای از تهدیداتی باشد که از جانب سوریه بی ثبات، و فشارهای متعارضی که از جانب ایران، ترکیه و برخی کشورهای عرب منطقه بر عراق تحمیل می شود. یک نظام فدرالی ممکن است مورد نیاز باشد، اما تقسیم عراق به مناطق کوچک، پذیرش قطعی بحران های آتی و رنج های انسانی است. همچنین عراق باید نیروهای امنیتی خود را به شکلی تقویت کند که بتواند در مقابل ایران بیاستد. ملت تقریبا ورشکسته عراق همچنین نیاز دارد که هم به سمت توسعه قدم بردارد و هم نوعی برابری اقتصادی برای اتحاد میان مناطق و قومیت های از هم گسیخته خود ایجاد کند.
- آمریکا باید راهکاری برای درگیری ها در یمن و هزینه های انسانی رو به افزایش آن و چالش هایی که بحران یمن برای ایجاد امنیت و ثبات پایدار در منطقه به وجود می آورد پیدا کند. یمن، همچون سوریه، یکی از مهارنشدنی ترین چالش هایی است که آمریکا با آن مواجه شده است. در کوتاه مدت، احتمال بسیار کمی برای پیروزی ائتلاف به رهبری عربستان وجود دارد. ائتلاف حوثی ها و علی عبدالله صالح، ذاتا ناپایدار است و القاعده نیز چالش رو به رشدی در مناطق سنی نشین به حساب می آید. یمن قبل از شروع جنگ داخلی با مشکلات اقتصادی ساختاری و شدیدی مواجه بود و اکنون کمبود غذا، آب و خدمات بهداشتی و درمانی اولیه، بحران انسانی را در این کشور رقم زده است. به نظر می رسد که انتخاب های پیش رو، ملت سازی (nation-building) در شرایط بسیار دشوار یا نوعی مهار با هزینه درد و رنج عظیم انسانی است.
- آمریکا باید با نقش روسیه در سوریه و گسترش نفوذ آن در منطقه مقابله کند. روشن نیست که آیا آمریکا قادر است راه حل موثری پیدا کند تا رشد نفوذ روسیه در سوریه را کاهش داده و یا تاثیر مداخلات روسیه در رشد استنباط منطقه ای از اهمیت راهبردی روسیه را محدود سازد. اگرچه آمریکا فرصت هایی در اختیار دارد تا نقش روسیه به عنوان تامین کننده تسلیحات و مشاوره نظامی برای دیگر کشورها را محدود سازد و باید خود را برای رویارویی با انتقال تجهیزات نظامی جدید روسی به ایران آماده کند. آمریکا همچنین می تواند از «تشدید فشار افقی» مانند فشار به روسیه در دیگر مناطق استفاده کند؛ همانند کاری که روسیه با آمریکا در سوریه انجام داد. در همین حال آمریکا باید به نقش منطقه ای چین نیز توجه داشته باشد؛ نقش این کشور به عنوان منبع دیگری برای تامین تسلیحات ایران و ایجاد پایگاه جدیدی در جیبوتی.
- آمریکا باید روابط خود را با ترکیه ی «اردوغان» بعد از کودتا بازسازی کند. ترکیه ای که روابطش با آمریکا و اروپا پیوسته استبدادی تر شده است و به طور فعالی در سوریه و عراق دخالت می کند. ترکیه به طور مداوم تصویری چون یک رژیم سرکوبگر و تفرقه برانگیز از خود ارائه کرده است که می تواند این کشور را در میان اقدامات امنیتی و درگیری های شدید و طولانی با کردهای خود گرفتار کند. ترکیه در همین حال تلاش می کند با دخالت در سوریه و عراق با اقلیت های کرد و ترکمان ارتباط برقرار کند. ترکیه در بهترین حالت، یک شریک راهبردی دشوار و یک «کارت رام نشدنی» (wild card) برای دولت ترامپ به شمار می آید.
- آمریکا باید به مصر کمک کند تا بتواند امنیت را برقرار کند، اما در عین حال با احیای اقتصادی و توسعه، سطح فعلی سرکوب و اقدامات شدید امنیتی را کاهش دهد. مصر بزرگترین کشور عرب متحد آمریکا و شریک امنیتی کلیدی آن باقی خواهد ماند که حقوق ترانزیتی حیاتی برای تحرکات هوایی آمریکا و همچنین در کانال سوئز فراهم کرده است. آمریکا نیاز دارد که به مصر در ایجاد امنیت و همچنین در جنگ علیه افراط گرایی در صحرای سینا کمک کند. آمریکا همچنین باید از نفوذ خود استفاده کند تا مطمئن شود که مصر بر روی مشکلات اقتصادی خود کار کرده و محدودیت مناسبی در اقدامات ضد تروریستی و رفتار با سازمان های غیردولتی و مخالفان مشروع ایجاد می کند. یک شکاف دیگر، تنها اوضاع را برای هر دو کشور بدتر خواهد کرد و آمریکا نمی تواند فقط با کمک های امنیتی منافع خود و مصر را تامین کند.
- آمریکا باید به متحدان دیگر همچون اردن، مغرب و تونس کمک کند تا امنیت و ثبات را در کشورهای خود ایجاد کنند. آمریکا نمی تواند تنها بر روی کشورهایی تمرکز کند که اکنون دچار مشکل شده اند. آمریکا باید به دیگر متحدان منطقه ای خود کمک کند تا مانع از بروز انقلاب های سیاسی شوند و با اصلاحات و پیشرفت های اقتصادی، ساختارهای امنیتی موثری را ایجاد نمایند.
- آمریکا باید توافقنامه های جدید امنیتی با اسرائیل را به طور کامل اجرا کند، اما باید تصمیم بگیرد که می خواهد راه حل دو کشور دنبال کند یا نه. بعید به نظر می رسد که پیشرفت چشم گیری در فرایند صلح چه از جانب اسرائیل و چه فلسطینی ها حاصل شود. اگر چه سیاست های اسرائیل و شهرک سازی شرایطی را بر روی زمین ایجاد کرده است که دست یابی به راه حال دو کشور را غیرممکن می سازد. نادیده گرفتن مساله فسلطین و اسرائیل یا تلاش های سمبلیک کافی نخواهد بود. آمریکا همچنین باید به دیگر نگرانی های امنیتی اسرائیل توجه کند: سوریه بعد از داعش و تهدیدهایی که موشک های ایران و ارتباط با حزب الله تحمیل می کند.
- آمریکا باید بر روی محاسبات خود درخصوص اهمیت راهبردی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بازنگری کند. منطقه ای که وابستگی آمریکا برای واردات نفت کمتر شده و در عوض به طور مداوم وابستگی اش به ثبات و رشد اقتصاد جهانی و انتقال ایمن نفت و گاز این منطقه به اروپا و آسیا بیشتر می شود. آمریکا به یک ارزیابی و تحلیل جامع نیاز دارد تا سیاست ها و برداشت هایی را به روز کند که بر پایه وابستگی متفاوت آمریکا به جریان صادرات نفت خلیج فارس بنا شده اند.
فهرست این چالش ها می تواند در هر زمانی دلهره آور باشد، اما آمریکا در کنار چالش های خارجی از جمله روسیه، اروپا، جنگ افغانستان، چین و مسائل امنیتی آسیا، با مسائل داخلی متعددی نیز مواجه است. کاملا واضح است که نمی توان پیش بینی کرد که در چه زمانی، کدام چالش در یکی از این مناطق به وجود خواهد آمد.
خوشبختانه یا متاسفانه، دولت ترامپ فهرستی از مشکلات پیچیده ای را به ارث برده است که مجبور است به طور همزمان با آنها مواجه شود؛ مشکلاتی که خطرات آشکاری در پی دارد. هیچ نقطه ای در خاورمیانه و شمال آفریقا وجود ندارد که آمریکا بتواند در آنجا انفعالی عمل کند و یا برداشت سنتی از اقدامات فوری آمریکا در گذشته جواب دهد: پیدا کردن راه حل هایی که ساده، سریع و اشتباه هستند.