نخست وزیر رژیم صهیونیستی با جعل تاریخ سعی کرد مردم ایران و نظام سیاسی حاکم بر این کشور را دشمن یهودی ها معرفی کند اما به راستی، حقایق تاریخی در مورد نگاه ایرانیان به پیروان ادیان الهی از جمله دین یهود چگونه است؟
کوروش؛ منجی بنی اسرائیل
به شهادت اسناد معتبر تاریخی، نام ایرانیان و قوم بنی اسراییل به اقدام جسورانه کوروش، سرسلسله شاهنشاهی هخامنشی گره خورده است. کوروش که بنیانگذار اولین امپراتوری تاریخ بشر به شمار می آید، در سال 539 پیش از میلاد، شهر بابل در بین النهرین را فتح کرد.
در جریان فتح بابل، کوروش فرمانی را صادر کرد که بعدها به نخستین منشور حقوق بشر شهرت یافت.
در این فرمان که در زمان خود بی همتا بود، پادشاه ایرانی، سپاهیان خود را از کشتار غیر نظامیان و توهین به خدایان مناطق فتح شده بازداشت در حالی که در آن دوران، کشتار ملت های شکست خورده و بی احترامی به خدایان آنان، عملی مرسوم و مقبول شناخته می شد با این حال، کوروش به عنوان نماینده پارسیان ترجیح داد؛ برخلاف رسوم معمول، با ساکنان شهر فتح شده با مهربانی رفتار کند.
در این میان، فقط بابلیان نبودند که از مداراجویی پارسیان بهره مند شدند، بلکه قوم بین اسراییل از قرن ها بردگی و اسارت رهایی یافتند. ب
دین ترتیب کوروش، شاه پارسیان در تاریخ به منجی بنی اسراییل شهرت یافت.
جشن پوریم
در تاریخ یهودیان روایتی وجود دارد که دوباره میان ایرانیان و پیروان این دین الهی پیوند می زند. بر اساس این روایت که در «کتاب استر» ذکر شده است، یهودیان از توطئه کشتار توسط وزیر اعظم پادشاهی ایرانی رهایی یافتند و به همین مناسبت، جشن پوریم را برگزار می کنند.
داستان استر از جایی آغاز می شود که دست سرنوشت، این دختر یهودی و یتیم را به دربار شاه ایرانی می کشاند و وی را در جایگاه رفیع ملکه می نشاند.
استر که تبار یهودی خود را از شاه ایرانی پنهان کرده بود، از توطئه وزیر اعظم به نام هامان برای کشتار یهودیان خبردار می شود و با به خطر انداختن جان خود، پادشاه را از این توطئه مطلع می سازد.
پادشاه که دل به این ملکه زیبا رو دوخته بود، توطئه وزیر اعظم را خنثی می کند و اجازه نمی دهد یهودیان قتل عام شوند.
گفته می شود به تلافی این توطئه، یهودیان اجازه می یابند که دشمنانشان را از دم تیغ بگذرانند. بدین ترتیب با اجازه پادشاه ایرانی، به جای کشتار یهودیان، دشمنان یهودیان مجازات شدند.
البته در مورد صحت تاریخی داستان روایت شده در کتاب استر تردیدهایی وجود دارد.
برخی اصالت کتاب را رد کرده اند و برخی نیز داستان زندگی استر را زاده تخیلات نویسنده کتاب دانسته اند با این حال، حتی در صورت صحت تمامی یا بخشی از این کتاب که پس از تورات ، کتاب آسمانی یهودیان، مقدس ترین متن برای پیروان دین یهودی به شمار می آید، باز این ایرانیان بودند که اجازه ندادند یهودیان قتل عام شوند.
اخشورش، پادشاه ایرانی که گفته می شود شاید خشایارشا هخامنشی بوده باشد، بر وسوسه کشتار یهودیان غلبه می کند و اجازه نمی دهد پیروان این دین به قتل برسند؛ رویدادی که بعدها بارها و بارها در تاریخ اروپا تکرار شد.
حتی با ورود دین اسلام به سرزمین پارس نیز این مدارا و تحمل دینی ایرانیان در برابر دیگر ادیان ابراهیمی ادامه یافت.
پس از این که حضرت محمد(ص) پیامبر گرامی اسلام وارد شهر مدینه شد و نخستین حکومت اسلامی تاریخ را بنیان گذاشت، یهودیان اطراف شهر با مسلمانان قراردادهایی منعقد کردند که به آنان اجازه می داد به تجارت ادامه دهند و بر اساس تعالیم دینی خود، عبادت کنند.
این الگوی رفتاری در قرون بعدی کم و بیش ادامه یافت تا جایی که برخلاف تاریخ خونبار اروپا هیچگاه در سرزمین های اسلامی یهودی کشی شکل نگرفت.
ایرانیان و ادیان الهی
به گواهی تاریخ، ایرانیان مسلمان در پذیرش و مدارا با پیروان ادیان الهی کارنامه درخشانی دارند.
یکی از نمونه های این رفتارها، دعوت شاه عباس از شاهان مقتدر سلسله صفویه از ارامنه برای زندگی در اصفهان، پایتخت باشکوه ایرانیان در قرن شانزدهم بود.
در آن زمان، مسیحیان ارمنی در ارمنستان که بخشی از قلمرو ایران به شمار می آمد، زندگی می کردند.
این گروه به دلیل رفت و آمد با اروپائیان با علوم جدید آشنایی داشتند و صنعتگران متبحری شناخته می شدند.
شاه عباس بدون توجه به این که ارامنه پیرو دینی غیر از دین اسلام بودند، آنان را به اصفهان دعوت کرد و کارهای مهمی را در ساخت و ساز پایتخت به آنان محول کرد.
ارامنه در مرکز سرزمین ایران گرامی داشته شدند و سر منشا خدماتی در این کشور شدند. دیگر فرق و مذاهب دین مسیحیت هم از این مدارا ورزی ایرانیان مسلمان بهره مند شدند.
آنان اجازه یافتند کلیساهای خود را داشته باشند و در امور شخصی بر اساس تعالیم خود رفتار کنند. همین وضعیت نیز برای یهودیان وجود داشته است.
یهودیان ایرانی نیز کنیسه های خود را در طول تاریخ داشته اند و برخی از آنان به مدارج عالی علمی، فرهنگی و اقتصادی رسیدند.
در جریان انقلاب مشروطیت در ابتدای قرن گذشته، ایرانیان مسیحی و یهودی همچون ایرانیان مسلمان دارای نماینده در مجلس شورای ملی شدند.
این در حالی بود که در دیگر سرزمین های اسلامی که همچنان تحت استعمار اروپا قرار داشتند، مسیحیان یا یهودیان عمدتا حتی اجازه نداشتند کلیسا یا کنیسه دایر کنند.
اروپا با یهودیان چه کرد؟
نیمه اول قرن بیستم در اروپا، دوران تاریکی برای یهودیان بود. در آن زمان، یهودی ستیزی به اوج خود رسیده بود.
تاریخ دو هزار ساله روابط مسیحیان و یهودیان همواره خونین و پر آشوب بوده است. مسیحیان برای قرن ها، یهودیان را مسبب به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح (ع) قلمداد می کردند. همچنین ثروت و دارایی یهودیان همواره مورد طمع و حسادت اشراف و شاهان مسیحی اروپایی قرار داشته است.
اشراف و شاهان مسیحی که اغلب بابت دریافت قرض از یهودیان به این گروه بدهکار بودند، برای فرار از دیون خود، دائم بر فضای یهودی ستیزی می افزودند.
مردم عوام نیز به پیروی از شاهان و برخی مقامات کلیسا، آزار و اذیت یهودیان را در اروپا جاری و ساری می کردند.
در دوران قرون وسطا، بسیاری از یهودیان در دستگاه انگیزاسیون کلیسا زنده زنده در آتش سوختند و اموالشان توقیف شد.
نمایشنامه «تاجر ونیزی» نوشته ویلیام شکسپیر توصیف کاملی از این رابطه خصمانه میان مسیحیان و یهودیان اروپا را ترسیم کرده است.
این دشمنی ها با اوج گیری جنبش های ملی گرایانه در قرن نوزدهم شدت گرفت و در جریان سلطه تفکرات فاشیستی در نیمه اول قرن بیستم کشتار سازماندهی شده یهودیان را رقم زد.
ایران؛ میزبان یهودیان جنگ زده
در آن روزگار هراسناک که جنگ جهانی دوم اروپا را در نوریده بود، ایران به عنوان کشوری اسلامی در منطقه غرب آسیا به مامنی برای یهودیان جان به در برده از کشتارهای هولناک دول مسیحی اروپا بدل شد.
در آن سال ها، ایرانیان خود در اثر اشغال کشور توسط دول اروپایی، در فقر و قحطی و بیماری های واگیر دار دست وپا می زدند.
با این حال، ایران با روی گشاده آوارگان جنگی از جمله هزاران یهودی لهستانی را پذیرا گشت.
مردم ایران همانگونه که اجدادشان در دوران پیش و پس از اسلام با پیروان ادیان ابراهیمی به مهربانی رفتار کردند، اجازه ندادند گروهی انسان صرفا به دلیل اعتقادات دینی شان توسط دولت های متخاصم اروپایی قتل عام شوند.
این رفتار انسانی ایرانی ها با آوارگان مسیحی و یهودی، سبب شد بعد از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا، بسیاری از این افراد برای همیشه در ایران بمانند و به کشورهایشان باز نگردند.
البته متاسفانه بروز جریان انحرافی در درون دین یهود تحت عنوان صهیونیسم بر این رابطه دوستانه میان ایرانیان مسلمان و پیروان واقعی حضرت موسی (ع) سایه افکند.
ایران و صهیونیست های اشغالگر
ایرانیان حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 مخالف اشغال سرزمین فلسطینیان توسط صهیونیست ها بودند که یهودیان جان به در برده از جنگ جهانی دوم را به خارج از مرزهای اروپا کوچ می داد.
از دید مردم ایران، فلسطین از آنِ ساکنان اصلی آن یعنی مسلمانان، مسیحیان و یهودیانی است که برای قرن ها به طور مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زندگی کرده اند.
این که تاوان جنایات هولناک دول اروپایی علیه یهودیان این قاره را مردم فلسطین، چه اعراب، چه مسیحیان و چه یهودیان پس دهند، مورد اعتراض ایرانیان بوده و هست.
به هر حال نباید فراموش کرد که چند ده هزار ایرانی یهودی کنیسه ها، مدارس و انجمن های مخصوص خود را دارند و از یک کرسی در مجلس شورای اسلامی تیز برخوردار هستند.
برخلاف ادعاهای کذب نخست وزیر اسراییل، ایرانیان در طول تاریخ همواره رابطه دوستانه با یهودیان داشته اند.
به گواه تاریخ، ایران حداقل سه بار، یک بار در زمان کوروش، یک بار بر اساس روایت کتاب استر و یک بار هم در دوران جنگ جهانی دوم به نجات یهودیان شتافت.
از این رو، جعل تاریخ توسط بنیامین نتانیاهو مبنی بر این که ایرانیان 2500 سال پیش قصد داشتند یهودیان را قتل عام کنند و نظام سیاسی کنونی بر ایران نیز در پی چنین افکاری است، فقط به تمسخر بیشتر نخست وزیر اسراییل خواهد انجامید.
امیرعلی ابوالفتح