ایران پرس: فردا (سه شنبه) آخرین روز از ماه صفر است، دو ماه است که عاشقان اهل بیت در عزای بزرگترین و عزیزترین خلایق خدا به سوگ نشسته اند.

هر سال، محرم را با غم حسین (ع) آغاز می کنیم و تا عاشورای حسین (ع) و یارانش در رثای مردانگی و انسانیت، ناله می کنیم، روضه می خوانیم و اشک می ریزیم، اما این غم در دل عاشقان حسین (ع) مستدام است تا آن را در «اربعین» به کربلا برسانند و با امام شهیدشان و امام زمانشان مهدی موعود (عج) در بیستم ماه صفر تجدید عهد کنند.

محرم و صفر برای دوستاران اهل بیت ماه های سنگینی است. ماه هایی که با شهادت حسین (ع) آغاز می شود و با رحلت پیامبر خدا (ص) و شهادت امام حسن (ع) ادامه می یابد و بالاخره با شهادت هشتمین امام شیعیان به پایان می رسد.

علی بن موسی بن جعفر (ع) هشتمین امام شیعیان در یازدهم ذی القعده سال 148 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. او را ابوالحسن، صابر، فاضل و عالم آل محمد نیز خوانده اند اما از مشهور ترین القاب او «رضا» است.

بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)

خداوند خود او را «رضا» خوانده است چرا که نزد خداوند بسیار پسندیده بود و حتی دشمنان نیز به این امر اذعان داشتند. امام رضا (ع) همواره با فقرا و زیر دستان مهربان و بخشنده بودند.

ایشان با خدمتکاران خود بر سر یک سفره می نشستند و وقتی دیگران به خاطر این رفتار به ایشان اعتراض می کردند می فرمودند: "همانا پروردگار ما تبارک وتعالی یکی است، پدر و مادر ما یکی است و برتری ما به یدیگر به اعمال ماست."

او بسیار اهل نماز و روزه و تحجد بود و همواره در قنوت نمازش این دعا را می خواند: "رَبِّ اِغفِر و اِرحَم و تَجاوَز عَمَّا تَعلَم اِنَّکَ اَنتَ الاَعَّزِ الاَجَّل الاَکرَم."

علی ابن موسی (ع) بعد از پدرش به مدت بیست سال امامت امت اسلام را بر عهده داشت و این مدت، همزمان بود با خلافت سه خلیفه عباسی، هارون، محمد امین و مأمون.

هارون الرشید بر شیعیان بسیار سخت می گرفت، او امام شیعیان، موسی بن جعفر (ع) را دوبار زندانی کرد و در نهایت او را به شهادت رساند، اما وقتی مأمون به خلافت رسید برای در امان بودن از شورش علویان تصمیم گرفت بر خلاف رویه پیشینیان خود، به طریقی با شیعیان از در صلح درآید و بدین ترتیب احتمال شورش ایشان را دفع کند.

او تصمیم گرفت امام شیعیان علی بن موسی الرضا (ع) را به ولیعهدی خود برگزیند تا هم دفع خطر از حکومت خود کند و هم به لطایف الحیلی او را طالب دنیا جلوه داده و از عزت و احترام او نزد مردم کم کند.

امام رضا (ع) هفده سال از دوران امامت خود را در مدینه سپری کرد و سه سال آخر عمر خود را به اجبار مأمون عباسی در خراسان زندگی کرد. زمانی که مأموران مأمون نزد امام در مدینه آمدند تا ایشان را به مرو (خراسان کنونی) ببرند، امام از پذیرش درخواست ایشان امتناع کرد، اما مأموران مأمون اصرار داشتند که این کار انجام شود.

هنگامی که امام مجبور به پذیرش خواست ایشان شد، برای وداع با قبر پیامبر خدا (ص) وارد مسجد شد، چندین مرتبه از مسجد بیرون آمد و دوباره بازگشت در حالی که سخت می گریست و به اطرافیانش می گفت؛ من از جوار جدم بیرون می شوم و در غربت می میرم و در کنار هارون دفن می شوم. 

امام، هنگام خروج از مدینه به خانواده خود فرمودند که بر من گریه کنید به گونه ای که صدای شما را بشنوم. ایشان قصد داشتند بدین شیوه نارضایتی خود از این سفر را به گوش همگان برسانند تا مردم و دوستاداران ایشان بدانند که بالاجبار به این سفر برده می شوند.

پس از استقرار امام در مرو، مأمون قاصدی به خانه امام رضا (ع) فرستاد و به وی پیغام داد که من می‌خواهم خودم را از خلافت خلع کنم و آن را به تو بسپارم! ولی امام در پاسخ مأمون گفت: "اگر حکومت حق توست، نمی‌تـوانی به فرد دیگری ببخشی و اگر متعلق به تو نیست، شایستگی بخشـش آن را نـداری" این پاسخ امام (ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سوال برد.

پس از آن، مأمون ولایتعهدی را به امام رضا (ع) پیشنهاد داد که باز هم با مخالفت شدید امام مواجه شد. در این هنگام مأمون زبان به تهدید گشود و امام مجبور شد پیشنهاد او را بپذیرد اما برای این کار نیز شرایطی تعیین کرد. امام شرط کرد در عزل و نصبها دخالت نداشته باشد، فتوا ندهد، قضاوت نکند و دخالتی در امور دولتی نداشته باشد. مأمون شرایط امام را پذیرفت اما امام با این شروط در حقیقت از مشروعیت بخشیدن به حکومت مأمون خود داری کرد و بدین ترتیب مأمون به مقصود خود نرسید.

وقتی مأمون نتوانست از حضور امام برای مشروعیت بخشی به حکومت خود استفاده کند، تصمیم گرفت با برگزاری جلسات علمی و به شکست کشاندن امام در بحثهای علمی و فقهی، تصور عامه مردم درباره علم الهی ائمه اهل بیت (ع) را از بین ببرد و از عزت و احترام ایشان در نگاه مردم کم کند اما هیچ عالمی با آن حضرت روبه رو نشد جز آن که به فضل و برتری علمی او اقرار کرد.

کم کم همین جلسات برای مأمون مایه دردسر شد و او دانست که به هیچ طریقی نمی تواند بر امام (ع) غلبه کند لذا تصمیم به قتل او گرفت اما ابا داشت از اینکه او را قاتل امام بدانند لذا انگور یا اناری آغشته به سم را آماده کرد و آن را به امام خورانید و امام رضا (ع) در اثر همین سم به شهادت رسید.

این واقعه سالها پیش، توسط ائمه اطهار (ع) پیش بینی شده بود؛ از امام علی (ع) روایت است: "به زودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان از روی ستم و جور به زهر کشته می شود، اسم او اسم من، و اسم پدرش اسم موسی بن عمران است بدانید هر کس او را در غربتش زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد..."

 از پدر بزرگوار امام رضا (ع) نیز درباره شهادت ایشان با سم شبیه همین روایت را نقل کرده اند.

بنا بر قول مشهور، امام رضا (ع) در آخرین روز ماه صفر سال 203 هجری قمری در طوس به شهادت رسید، فرزندش و امام بعد از ایشان، جواد الائمه (ع)، بر بالین ایشان حاضر شد، او را غسل داد، جسم مطهرش را در کفن پوشانید و بر او نماز گزارد. آنگاه مأمون بدون اینکه متوجه حضور فرزند ایشان شود، بر بالین امام حاضر شد و همانطور که امام پیش بینی کرده بود، ایشان را در مقبره هارون به خاک سپردند. 

117

 

بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)
بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)