ایران پرس- ترور شهید «محسن فخری‌زاده»، مصداق تغییر ماهیت فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران از بعد اقتصادی به امنیتی بود.

4 ترور طی 3 سال؛ بازگشت دشمنان به ترور

دشمنان منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران که در دستیابی به اهداف منطقه‌ای خود ناکام ماندند، بار دیگر به راهبرد ترور روی آوردند. اسرائیل و عربستان سعودی با حمایت آمریکا اوج خصومت را در سال‌های اخیر علیه ایران نشان دادند. 

تنها طی 3 سال 4 عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور انجام شده است. عملیات تروریستی در حرم امام خمینی (ره) و در مجلس شورای اسلامی در 6 ژوئن 2017 که 17 شهید داشته است، نخستین عملیات ترور در دوره ترامپ بود. دومین عملیات تروریستی حین رژه نظامی در اهواز در 21 سپتامبر 2018 بود که 24 شهید داشته است.

سومین مورد، عملیات ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی بود که در روز سوم ژانویه 2020 در خارج از کشور و در داخل خاک عراق انجام شده است. عملیات ترور دکتر محسن فخری‌زاده چهارمین عملیاتی بود که در دماوند استان تهران در روز 27 نوامبر 2020 انجام شد. به‌عبارت‌دیگر، از سال 2017 به بعد جمهوری اسلامی ایران هر ساله با یک عملیات ترور مواجه شده است.

تفاوت ترور تهران و اهواز با ترور دو مقام عالی رتبه کشور

بااین‌حال، جنس دو عملیات نخست با دو عملیات ترور شهید سلیمانی و شهید فخری‌زاده متفاوت است. عملیات ترور در تهران و اهواز با هدف انتقال ناامنی از منطقه غرب آسیا به داخل ایران انجام شد، موضوعی که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی نیز پیش از انجام این دو عملیات به آن اشاره کرده بود.

ترور شهید سلیمانی و شهید فخری‌زاده زمانی انجام گرفت که فشار حداکثری اقتصادی از سوی دولت دونالد ترامپ در آمریکا به اهداف مورد نظر به‌خصوص فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و تقابل مردم با نظام و نهایتاً براندازی جمهوری اسلامی ایران منجر نشده است. ناامیدی آمریکا و نایبانش از این موضوع سبب تغییر ماهیت فشار حداکثری از بعد «اقتصادی» به بعد «امنیتی» شد که عملیات ترور سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی و دکتر محسن فخری‌زاده سمبل این فشار حداکثری امنیتی است.

اهداف تغییر فشار حداکثری اقتصادی به امنیتی

یکی از اهداف در این راهبرد، عصبانی کردن مقامات جمهوری اسلامی ایران و وادار کردن آن به اقدام متقابل و ایجاد یک جنگ اعم از جنگ محدود یا تمام‌عیار است. ترور دکتر فخری‌زاده در شرایطی رخ داد که پیش از آن آمریکا بمب‌افکن‌های «بی 52» را در منطقه غرب آسیا مستقر کرد، ارتش رژیم صهیونیستی به حالت آماده‌باش در آمد و محمد بن سلمان نیز در شهر جدید نئوم میزبان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا بود و گویا طراحی ترور نیز در این نشست انجام شده است.

جمهوری اسلامی ایران به‌خصوص پس از ترور سردار سپهبد سلیمانی نشان داد هم از قدرت نظامی برای اقدام متقابل برخوردار است و هم بازیگری خردگرا است که در دام تحرکات جنگ‌طلبانه محور عبری/عربی/غربی گرفتار نمی‌شود. اکنون این محور آشوب‌طلب منطقه‌ای که تصور می‌کرد با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توان فشار همه‌جانبه به ایران برای 4 سال دیگر را خواهد داشت، با شکست ترامپ رویکردهای امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران را در اولویت قرار داده و سرعت بخشیده است.

بر این اساس، هدف دیگر در این راهبرد این است که همه پل‌های بازگشت به دیپلماسی در دوره «پساترامپ» و در موضوعات مربوط به ایران تخریب شود. «کارل بیلت»، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «دور از ذهن نیست که این ترور هدفمند تلاشی برای جلوگیری از بازگشت تیم بایدن به فرایند دیپلماتیک با ایران و برگشتن به برجام بوده باشد.»

اقدام متقابل؛ حق قانونی ایران

جمهوری اسلامی ایران واکنش به جنایت ترور دکتر فخری‌زاده را حق قانونی خود می‌داند و حتی از جنگ احتمالی نیز هراسی ندارد. بااین‌حال، خردگرایی و عقلانیت واقع‌گرایانه جمهوری اسلامی ایران در 4 دهه گذشته نشان داد از جنگ که سبب آشوب در منطقه می‌شود، استقبال نمی‌کند و با «صبر سیاسی و امنیتی» به تهدیدها به موقع پاسخ قاطعی می‌دهد.//114

نویسنده: سید رضی عمادی