"مجتبی فردوسی پور"، سفیر جمهوری اسلامی ایران در اردن، در مصاحبه با شورای راهبردی روابط خارجی گفت: حلب در شش سال بحران سوریه همیشه برای گروه های مسلح حکم پایتخت مستقل را داشته که با «اقتدار میدانی» توسط دولت سوریه روند حل سیاسی بحران دراین کشور روشن تر خواهد شد.

آزادسازی حلب سوریه و تاثیر آن بر جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران و جبهه مقاومت در ابعاد سیاسی و منطقه ای را چگونه ارزیابی می کنید؟

آزادسازی حلب را باید در یک رویکرد کلان بنگریم، جنگ حلب در واقع خلاصه همه روندهای کشمکش بین المللی، منطقه ای و داخلی بر سر مساله سوریه است.  حلب به لحاظ موقعیت ژئو استراتژیکی و ژئوپلتیکی که دارد و در میان رود فرات و دریای مدیترانه واقع شده حائز اهمیت بسیاری است، همچنین این استان همواره از موقعیت برتر ژئو اکونومیکی هم برخوردار بوده و هست،  لذا در طول تاریخ از آن به عنوان «پایتخت تجاری و اقتصادی و فرهنگی سوریه» یاد می شود. این اهمیت ویژه در طول شش سال جنگ داخلی سوریه همیشه برای گروه های مسلح مخالف دولت حکم «پایتخت مستقل» را بازی می کرده است. بر این اساس آزادی کامل آن نه به مفهوم پایان بحران سوریه بلکه به مثابه تثبیت گام بلند سیادت، حاکمیت مطلق، وحدت اراضی و بازیافت قدرت دولت مرکزی می باشد که در این صورت روند حل و فصل سیاسی بحران را نیز بر حسب اقتدار میدان روشن تر می سازد.

چرخش ترکیه در سیاست خارجی خود به طور خاص در مساله سوریه و حضور این کشور در جمع ایران و روسیه را ناشی از چه عواملی می دانید؟

اصولا سیاست خارجی کشورها تحت تاثیر دو عامل عمده شکل می گیرند که اینها شامل محیط ذهنی که همان ارزش ها و تصورات سیاستگذاران است و محیط عینی که در دو بخش محیط داخلی و محیط های منطقه ای و بین المللی می باشد، است. طبیعی است که ترکیه نیز از این قاعده مستثنی نباشد، لذا شرایط داخلی این کشور از یکسو، به انضمام ورود استراتژیک روسیه به همراه ائتلاف آن در عرصه تحولات سوریه، تثبیت موقعیت دولت مرکزی سوریه و نگرش متفاوت امریکا به عنوان متحد ترکیه به عنصر کردی در سوریه را می توان به عنوان عوامل مهم چرخش تاکتیکی آنکارا دانست. لذا اگر تاکتیک را به عنوان متغیر سیاست خارجی بدانیم چه بسا در پایداری تعهدات بر پایه تناسب منافع ملی دستخوش تغیر گردد، اما آنچه که در مولفه های توافق سه جانبه مهم است، تعهد و الزام مشترک به عامل ثبات، امنیت و یکپارچگی سوریه و پیشبرد این عنصر از طرق سیاسی و نه نظامی خواهد بود که در این صورت باید گفت که امنیت فراگیر و منطقه ای به عنوان وجه مشترک توافق مزبور رجحان می یابد.

نظر شما درباره چرایی گسترش موج افراط گرایی و خشونت در منطقه و دیگر کشورهای فرا منطقه ای چون اروپا و آمریکا چیست؟ 

در بررسی عوامل موج افراط گرایی عناصر سیاسی، قومی، فرهنگی مذهبی و عوامل ذی مدخل در تعریف تروریسم را می توان در شکل گیری و گسترش افراط گرایی و اعمال خشونت یاد کرد. به طور مثال تروریسم قدیم از ویرانی خشونت بار برای دست یابی به هدف سیاسی استفاده می کرد، حال آنکه در تروریسم و افراط گرایی جدید ویرانی خود یک هدف است. بازه زمانی گزینه اول را دوران جنگ سرد بر می شمارند و بازه زمانی مفهوم دوم را پس از حوادث یازدهم سپتامبر می خوانند که غرب بنیادگرایی و رادیکالیسم اسلامی را در منطقه خاورمیانه به عنوان مهمترین عامل رشد تروریسم بر می شمرد.  لذا راهکار آن را در دموکراسی و نزاع با حاکمیت های دیکتاتوری و اقتدارگرا پی جویی می کند که تجربه چندان موفقی نیز نبوده است، چرا که در برخی کشورهای دموکراتیک امروزین، تروریسم و افراط گرایی فزونی یافته است. هر چند که خاورمیانه عربی از تجربه ناسیونالیسم برای ورود به مرحله ملت _ دولت سازی نتوانسته به خوبی بهره برداری کند. ضمن آنکه رواج نابرابری، فقر، بی سوادی و دیکتاتوری برخی دول منطقه مزبور در رواج موج افراط گرایی موثر بوده است. البته در این میان نباید از موفقیت حاکمیت اسلام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران غافل بود چراکه خوف غرب از تسری آن به سایر کشورها سبب شکست استعمار نو می شود از این رو چه بسا برای تفکیک سیاست و دین بهترین راه حل دین زدایی به روش گسترش افراط گرایی دینی باشد.

با رویکردی آینده نگرانه، روند تحولات در  مناطق مختلف غرب آسیا را چگونه می بینید؟

 از آنجایی که تحولات مزبور به گسترش حاکمیت های مردم سالار منجر می شود می توان به آینده این تحولات خوشبین بود. لکن زخم های کهنه ناشی از حاکمیت های دیکتاتوری به عنوان تنها گزینه در برگیرنده وحدت ملی جوامع مزبور، امروزه به عامل تجزیه قومیت ها و طوائف بدل گردیده و یا اینکه ناامنی را برای سالیان متمادی نهادینه می سازد، که در هر دو صورت برای ثبات و امنیت منطقه ای مخاطره آمیز خواهد بود. برای درمان این ضعف سرعت بخشی به روند اصلاحات سیاسی با هدف تحکیم اعتماد و وحدت ملی حائز اهمیت می باشد.

آیا تروریست ها با خروج از سوریه و عراق به طور کامل از منطقه خارج خواهند شد؟ 

 تجربه نشان داده چنین رویکردی بسادگی و در کوتاه مدت محقق نمی شود، نوع سیاست های دوگانه غرب نیز در برخورد با تروریسم نشان داده است که از این عنصر در دو جهت تحکیم و تداوم حضور نظامی خود در منطقه و همچنین بوجود آوردن بازار مطمئن فروش تسلیحاتی در این کشورها بهره برداری می کند. مقام معظم رهبری هم چندی پیش، هشدار دادند که هدف غربی ها در مماشات با تروریسم در عراق و سوریه همانند اقدام بریتانیائی ها در قرار دادن مسئله کشمیر بسان استخوان لای زخم است تا هر وقت خواستند اعمال نفوذ کنند. ضمن اینکه هم اینک از گروه دیگری با تسمیه خوراسان در برخی محافل و نوشته ها یاد می شود که هدف از ان تلفیق نظامنامه سازمان دولت اسلامی داعش در شکل جدید آن است تا حوزه های ترکیه، شمال و شرق ایران، آسیای میانه و قفقاز تا روسیه را تحت تاثیر خود قرار دهد.

به نظر شما رویکرد کاخ سفید در دوره ترامپ نسبت به منطقه غرب آسیا چگونه خواهد بود؟ 

 پیروزی آقای ترامپ مرهون سیاستهای داخلی وی در زمان تبلیغات انتخاباتی است، اگر این مفروض درست باشد باید بگوئیم آقای ترامپ اولویت اولیه اش رسیدگی به وضعیت داخلی امریکاست. در این صورت تغییر چندانی در وضعیت خاورمیانه پدیدار نخواهد شد. چه بسا وضعیت در جبهه متحدین امریکایی در منطقه بدلیل برداشته شدن و یا کم شدن چتر حمایت های امنیتی و بعضا مالی از کشورهای خاورمیانه عربی، دستخوش التهابات سیاسی- امنیتی گردد. تنها اولویت خاورمیانه ای آقای ترامپ که اقدامات کنگره نیز پیش از صدارت وی در کاخ سفید آن را تایید می کند، تحکیم پایه های همبستگی با رژیم اسرئیل می باشد که این هم تنش در خاورمیانه را تشدید خواهد کرد. لذا خروجی چنین داده های معلوماتی اگر  از یکسو به موقعیت برتر روسیه در منطقه بینجامد و از سوی دیگر همگرایی منطقه ای را در غیاب عنصر غربی تقویت کند، می تواند به عنوان یک فرصت نگریسته شود.

دولت اردن در برابر تروریست ها تاکنون چه رویکردی داشته و تحلیل تان در خصوص حوادث تروریستی اخیر در اردن که منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای امنیتی آن کشور نیز شد، را بفرمایید؟

اردن از زمان تشکیل ائتلاف بین المللی علیه داعش به رهبری امریکا و تاسیس اتاق عملیات رسما با سازمان دولت اسلامی(داعش) وارد مبارزه شد. اوج این موضوع هم به اتش کشیده شدن خلبان اردنی در دو سال گذشته میباشد. لکن با گروههای مسلح دیگر بدلیل قرار گرفتن در جوار مرزهای این کشور در منطقه درعا در ارتباط می باشد. چنانکه اخیرا رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح اردن نیز در مصاحبه با شبکه بی. بی. سی این موضوع را اعلام داشت. حادثه اخیر تروریستی استان جنوبی اردن (کرک) از آن جهت که عوامل اقدام کننده از عشایر این کشور بودند، حائز اهمیت می باشد. منابع امنیتی اردن همواره نسبت به وجود هسته های خوابیده تروریستی و همچنین بازگشت عوامل تروریستی موجود در سوریه و یا عراق به کشور هشدار داده اند.

مواضع «امان» را در منطقه و همچنین سطح روابط میان ایران و اردن در ابعاد سیاسی و اقتصادی چگونه است؟

 مواضع اردن در منطقه همواره تابعی از تحولات پیرامونی و جهان عرب بویژه شورای همکاری خلیج فارس بوده است. به عبارت دیگر این رویکرد را می توان تابعی از الزامات امنیتی و اقتصادی این کشور هم دانست. همین مسئله روابط دوجانبه با ایران را نیز متاثر ساخته و در حال حاضر از تحرک لازم و مطلوبی برخوردار نمی باشد. هر چند که مراودات تجاری و اقتصادی ایران و اردن در بخش خصوصی از رشد نسبتا خوبی ظرف دو سال اخیر برخوردار بوده که خود حاکی از وجود ظرفیت های بالای همکاری های اقتصادی و تجاری دو کشور است. 112/118