پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، استقلال اسکاتلند به تنها روزنه امید برای بسیاری از جوانان این کشور بدل شده است.

ایندیپندنت: جاشوا زیتسر Joshua Zitser در یادداشتی تحلیلی درباره استقلال اسکاتند و ارتباط آن با برگزیت نوشت:

با گذشت زمان به نظر می رسد، مردم اسکاتلند درباره عدم موافقت با استقلال این کشور، تغییر موضع داده اند.

زمانی که اسکاتلندی‌ها در14 سپتامبر 2014، رفراندوم استقلال خود را برگزار کردند، رهبران ملی گرا از این اتفاق به عنوان فرصتی بی‌همتا برای بریدن پیوند سیصد ساله بین اسکاتلند و انگلیس یاد کردند، اما مردم اسکاتلندی تبار انگلیس در این باره موضعی کاملا مخالف داشتند زیرا نمی خواستند شاهد تجزیه بریتانیا باشند و هر شخص یا نهادی که سردمدار این جدایی و در نهایت استقلال اسکاتلند بود، به چهره ای منفور و مغضوب  بدل می شد.

"نیکولا استورجن"، وزیر اول اسکاتلند نیز ازاین قاعده مستثنی نبود.

اما کمتر از دو سال پس از اینکه اسکاتلندی‌ها، ماندن در انگلیس را انتخاب کردند، روح جدایی، یک بار دیگر بر سبزه‌های خرمی که در سراسر جزیره انگلیس گسترده شده‌اند، نمایان شده است. این بار اما علت، رفراندومی است که طی آن، انگلیسی‌ها به ترک اتحادیه اروپا رای داده اند و البته ازآن مهم تر، عواقب این رفراندوم است.

رهبران ناسیونالیست اسکاتلندی، آن طور که گفته‌اند، یک بار دیگر برای جدایی اسکاتلند از بریتانیا تلاش می‌کنند تا بتوانند اسکاتلند را در اتحادیه اروپا حفظ کنند.

این رهبران، این بار گمان می‌کنند که پیروز خواهند شد.

سخنان استورجن در همایش اخیر حزب ملی اسکاتلند نیز موید همین مطلب است.

وی در این باره گفته است: "من قاطعانه اعلام می کنم، اسکاتلند قادر است درباره استقلال و جدایی از انگلیس به تجدید نظر بپردازد و در صورت ضرورت دفاع از منافع خود قبل از برگزیت، این تصمیم را عملی کند."

جو سیاسی حاکم در انگلیس نیز بر این تصمیم دامن می زند؛ پس از اتخاد تصمیم خروج از اتحادیه اروپا، جامعه بریتانیا با مسائل بسیاری دست به گریبان شده است، از جمله این مسائل و معضلات می توان به مواردی نظیر افزایش 42 درصدی جرائم مبتنی بر تعصبات نژادپرستی و مسائل و معضلاتی که پیش روی حزب کارگر بریتانیاست، اشاره کرد.

در عین حال، اعضای حزب محافظه کار، با سخنان و فعالیت ها و موضع گیری های خود نیز به نوعی، حس بدبینی را به اقشار مختلف جامعه از جمله جوانان القا می  کنند.

بنا بر این، دولت ترزا می، برای جوانان، چیزی جز آینده ای تاریک و مملو از انواغ دغدغه ها ونگرانی ها به ارمغان نیاورده است .  

بنابراین در صورت به رسمیت شناختن استقلال اسکاتلند به عنوان جامعه ای با عقاید لیبرال و فارغ از تعصب، می توان امیدوار به ساختن و طرح ریزی جامعه ای نو بنیاد بود که در آن، جوانان با امید بیشتر، فارغ از دغدغه ها و نگرانی هایی نظیر افزایش نرخ بیکاری و توزیع ناعادلانه ثروت در بین آحاد جامعه در جهت ساختن فردایی بهتر بکوشند.

فردایی که در آن، نشانی از خشم و نفرت نسبت به هموطنان و شهروندان بریتانیایی نیست.

از زمان رفراندوم 2014، حامیان استقلال اسکاتلند، پیروزی‌هایی در انتخابات کسب کرده اند. پیروزی چشمگیر حزب ملت اسکاتلندی، هم در انتخابات پارلمانی انگلیس 2015 و هم در انتخابات پارلمان اسکاتلند، نشان داد که اشتیاق استقلال چندان هم در بین مردم کم نشده است.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که اگر امروز بار دیگر رفراندوم استقلال در اسکاتلند برگزار شود، طرفداران استقلال پیروز خواهند شد.

گفتمان ضد اتحادیه اروپا که فضای سیاسی انگلیس را فرا گرفته است؛ به سختی می‌تواند فراتر از دیوار"هادریان" برود؛ دژی که بریتانیا را در زمان روم باستان به دو قسمت تقسیم کرده بود. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند؛ در حالی که کمپین ابقا در اتحادیه اروپا هر روز در اسکاتلند، قدرت می‌یابد، از آن طرف، کمپین خروج در انگلیس پیشرفت می‌کند.

این تفاوت، ریشه در اختلافات تاریخی و معاصر دارد.

اسکاتلند، مدت‌های مدیدی است که روابط نزدیکی با کشورهای اروپایی دارد تا آنجایی که سال‌ها پیش در جنگ علیه انگلستان با فرانسه متحد شد.

به عنوان شهروندان یک کشور کوچک، اسکاتلندی‌ها عضویت در یک جامعه اروپایی وسیع‌تر را قوت می‌دانند، در حالی که انگلیسی‌ها بیشتر قدرت‌های رقیب در مرکز اروپا را به چشم یک تهدید می‌بینند.