برلین یکشنبه گذشته برگزار کننده کنفرانسی در خصوص لیبی بود. بحران لیبی و رویارویی دولت فائز السراج و نیروهای خلیفه حفتر، با مداخله روسیه و ترکیه اکنون به بحرانی بین المللی مبدل شده است.
روزنامه فرانسوی اوئست فرانسه در مقاله ای ضمن بررسی اجمالی اوضاع لیبی و مداخلات خارجی، سرنوشت این کشور را شکستی استراتژیک برای اروپایی ها دانست.
این نشریه فرانسوی نوشت: هشت سال از مداخله نظامی اروپا در لیبی می گذرد و اکنون اروپایی ها کانون تنش ها را پشت دروازه های قاره کهن می بینید. فرانسوی ها، انگلیسی ها در بحبوحه انقلاب های عربی در سال 2011، تصور می کردند سرنگون کردن رژیم معمر قذافی رئیس جمهوری لیبی، به بهانه محافظت از غیرنظامیان کار خوبی است. اما ادامه ماجرا چیزی جز فاجعه و جنگ داخلی نبود. اوضاع لیبی، امروز به یک موضوع ژئوپلیتیکی مهم تبدیل شده است.
اما چرا؟ برای این که هشت سال پس از مداخله نظامی اروپایی ها می گذرد و آن ها امروز فقط تماشاچیانی هستند که به تماشای بین المللی شدن مناقشات لیبی مشغولند. در داخل کشور، دو اردوگاه از زمان برگزاری انتخابات سال 2014 رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند.
در غرب لیبی و طربلس، دولت فائز السراج مستقر شده است. این دولت از سوی قطر و ترکیه حمایت می شود، اما در موضع ضعف قرار گرفته است. درشرق نیز نیروهای خلیفه حفتر و شبه نظامیان تحت امر وی مستقر هستند. این نیروها نیز از سوی مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، روسیه و فرانسه حمایت می شوند.
جالب است که در لیبیِ پس از جنگ داخلی، حکومتی در حال ساخت نیست. در این کشور اصلا حکومتی وجود ندارد. در دوران زمامداری سرهنگ قذافی که به مدت 42 سال بر کشور فرمانروایی می کرد، همه چیز به توانایی وی در ایجاد هماهنگی و عقد توافق بین اقوام و قبایل – که لیبی را به سه قسمت تقسیم کرده اند - گره خورده بود.
پس از سقوط معمر قذافی که فرانسه عامل آن بود، در لیبی هیچ ساختاری برای حکومت بر کشور به اندازه کافی قدرتمند نبود. شوک ناشی از جنگ بین شبه نظامیان در لیبی که بزرگترین ذخایر زیرزمینی در قاره آفریقا را در خود جای داده است، بسیار شدید بود. لیبی؛ کشوری که روزی مستعمره ایتالیا بود، به یک باره با فاجعه ای سراسری روبرو شد. لیبی جولانگاه شبکه های قاچاق انسان و قاچاق اسلحه مبدل شد. افراط گران فعال در منطقه ساحل (آفریقا) در جنوب لیبی و در نزدیکی مرز مشترک این کشور با نیجر و چاد پایگاه هایی ایجاد کردند.
رقابت های فرانسه – ایتالیا
ایتالیا از همان ابتدا به دلایل مختلف به ویژه به امید ادامه کار شرکت ایتالیایی ای ان آی ENI در سایت های نفتی، از حاکمان طرابلس حمایت می کردند. اما این امکان برای شرکت نفتی فرانسوی توتال وجود نداشت. فرانسه برای مدتی مردد بود. اما بعدها در پی خرید ناوهای فرانسوی میسترال Mistral توسط مصر و نزدیکی پاریس به قاهره تصمیم گرفت از اردوگاه حفتر حمایت کند. این ناوها قرار بود به روسیه فروخته شوند.
شاید 5 سال پیش فرانسه و ایتالیا در خصوص برخی مسایل، اهداف مشترکی را در لیبی دنبال می کردند اما در نهایت به رقیب یکدیگر مبدل شدند. فاجعه، لیبی را فرا گرفت و حفتر درماه آوریل سال 2019 به طرابلس حمله کرد. نه پاریس و نه رم، هیچ کدام به اندازه کافی برای جلوگیری از نبردها و یا عقد توافق بین طرفین تلاش نکردند.
ناتوانایی اروپایی ها در لیبی برای مدت زیادی از چشمان ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه که به طور جدی از حفتر حمایت می کند، پنهان نماند. البته رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه که از ذخایر گازی وسیع در مدیترانه شرقی بهره برداری می کند و به اعزام نیرو لیبی تصمیم گرفته است نیز این ناتوانی را مد نظر داشت. این مسئله اروپا را با خطر مواجه می کرد. چرا که اروپایی ها به رفتار مناسب ترکیه در قبال مسئله مهاجران نیازمند هستند. (ترکیه بیش از 3 میلیون مهاجر – عمدتا سوری – را در خاک خود نگاه داشته و مانع هجوم این پناهجویان به قاره اروپا شده است.)
مسکو و آنکارا در برابر چشمان اروپایی ها نیروهای شان را در لیبی مستقر کردند. شاید میانجی گری های آلمان و برگزاری کنفرانس برلین می توانست به عقد توافقی منجر شود. اما هرگز قادر نبود و نخواهد بود بر شکست استراتژیکی اروپایی ها که بی توجه به ریشه اصلی مشکل، بیش از حد روی مهار موج مهاجران متمرکز شده اند، تاثیری بگذارد.
مترجم: علیرضا فراهانی