روزنامه «اوراسیا فیوچر» در یادداشتی به قلم «اندرو کوریبکو» نوشت: دولت آمریکا اخیرا «استراتژی جدید ملی خود در مبارزه با تروریسم» را رونمایی کرده است و در حالی که بیشتر گزارشهای خبری درخصوص این سند راهنمای سیاستگذاری بر اثبات ادعاهای آمریکا درخصوص ایران تاکید داشتند، اما دلایل زیادی وجود دارد که ثابت میکند این شاهدان باید توجه خود را بر پاکستان متمرکز کنند.
بدون خلاصه کردن کل استراتژی و تمرکز صرف بر موضوع پاکستان، آمریکا به طور ویژه از گروههای «تحریک (جنبش) طالبان پاکستان»، «لشکر طیبه» و «بابار خالسا اینترنشنال» و ساکنان «سیک» مناطق پنجاب هند نام میبرد.
آمریکا پیشتر ادعا کرده بود که همه این گروهها به طریقی به پاکستان مربوط می شوند؛ به این ترتیب که این کشور یا قربانی این گروه ها واقع شده و یا از آنها حمایت می کند. این توصیف در واقع نوعی ابهام به همراه داشته و در رابطه با استراتژی ملی مقابله با تروریسم آمریکا می توان گفت که ضرب المثل «فیل در اتاق» برای پاکستان به کار گرفته شده و صدق می کند.
مشارکت استراتژیک هند و آمریکا
در این استراتژی از هند تنها دوبار و آن هم در ارتباط با حملات گروه «بابار خالسا اینترنشنال» به غیرنظامیان این کشور نام برده شده است؛ اما در آن بخش از این سند که به توضیح در خصوص نیت و تصمیم آمریکا برای مشارکت و همکاری با قربانیان تروریسم می پردازد، به شدت تاکید شده است که «مشارکت استراتژیک هند و آمریکا» در قالب و چارچوب مقابله با تروریسم شکل جدیدی به خود خواهد گرفت.
به همین ترتیب، آمریکا ممکن است افزایش روابط نظامی خود با هند را بر اساس مبارزه با تروریسم تعریف کند؛ به ویژه آن قسم از تروریسم که آمریکا و هند از آن به عنوان «شورش تروریستی تحت حمایت پاکستان» در منطقه کشمیر توصیف میکنند.
تدوین کنندگان «استراتژی ملی مبارزه با تروریسم» آمریکا در این سند تاکید کردهاند که آمریکا از تواناییهای هم پیمانان خارجی خود در مقابله با تروریسم حمایت خواهد کرد و در این میان، هند هم پیمان و شریک آمریکا در جنوب آسیا است که در مقابله با یکی از سه گروه تروریستی یاد شده در بالا می توان از آن کمک گرفت.
استراتژی ملی مبارزه با تروریسم
در واقع می توان گفت که آمریکا قصد دارد تا از «استراتژی ملی مبارزه با تروریسم» خود علیه پاکستان در ارتباط با پروژه «کریدور اقتصادی چین – پاکستان» و همچنین به عنوان ابزاری برای پیشبرد ریاست و رهبری خود در راستای برقراری آشتی در افغانستان استفاده کند.
حتی در صورت فرض محال که پاکستان درخصوص هر یک از این موارد و یا هر دوی آنها با آمریکا به توافق برسد، باز هم این احتمال وجود ندارد که اسلامآباد بتواند خود را از شر «جنگ ترکیبی» آمریکا نجات دهد، چرا که آمریکا نیاز دارد با سپر بلا قرار دادن پاکستان، این کشور را عامل شکست خود در افغانستان معرفی کند و از این بابت اطمینان به دست آورد که چین نمی تواند از «کریدور اقتصادی چین – پاکستان» به عنوان «میان بری تعیین کننده» برای دسترسی به آفریقا و غرب آسیا استفاده کند.
به این ترتیب، محتمل ترین سناریو این است که «استراتژی ملی مبارزه با تروریسم» آمریکا با هدف گسترش تاثیر اخبار جعلی آمریکا علیه پاکستان آماده شده است تا به این ترتیب، راه برای وضع تحریم های در نظر گرفته شده از سوی آمریکا علیه پاکستان (تحریم هایی که پروژه «کریدور اقتصادی چین – پاکستان» را هدف قرار می دهد) باز شود.
پروژه «کریدور اقتصادی چین – پاکستان»
هدف کلیتر از چنین اقدامی کاهش جاذبه بینالمللی این کریدور با ترساندن سرمایهگذاران خارجی و دور کردن آنها از این پروژه است.
این اقدام آمریکا همچنین میتواند به کل این پروژه صدمه وارد کند؛ به ویژه در صورتی که آمریکا تصمیم بگیرد بار دیگر از هواپیماهای بدون سرنشین خود برای مقابله با تروریسم در منطقه و در راستا و مسیر این پروژه استفاده کند.
هدف آمریکا از چنین اقدامی میتواند اثبات این موضوع باشد که انجام فعالیت اقتصادی مشترک با چین در قالب «کریدور اقتصادی چین – پاکستان» ممکن است خطرناک باشد.
پیش بینی میشود که این نتیجهگیری «مهندسی معکوس» که آمریکا از آن برای هدایت افکار عمومی جهان بهره میگیرد، آسیبهای مهمی به منافع آتی اقتصادی چین وارد کرده و به این ترتیب شانس پایان دادن به «جنگ تجاری» به نفع خود را افزایش می دهد.
به این ترتیب، به نظر میرسد که «استراتژی ملی مبارزه با تروریسم» آمریکا بیش از آنکه متوجه خاورمیانه و ایران باشد، پاکستان را نشانه گرفته است.
135/120
مترجم: زهره خزائی
بیشتر بخوانید:
سیاستهای خصمانه آمریکا، منشا اصلی مشکلات پاکستان/ تحلیل
پاکستان: آمریکا با زورگویی بهنتیجه نمیرسد
عمران خان و بی اعتمادی بین پاکستان و آمریکا
واکنش پاکستان به اظهارات رئیسجمهوری آمریکا/تحلیل