تنها چند روز پس از انتخاب «میشل عون» به عنوان رئیس جمهوری لبنان، سعد حریری در نوامبر 2016 به عنوان نخست وزیر لبنان معرفی شد.
نخست وزیر لبنان پس از تنها یک سال در حالی از سمت خود استعفا داد که طی یک سال گذشته این کشور روند باثبات و البته کم سابقه ای را طی می کرد و دولت حریری نیز کارنامه مثبتی داشته است.
از جمله این روند باثبات میتوان به تصویب قانون انتخابات، تصویب لایحه بودجه لبنان پس از 12 سال و پرداخت حقوق و مزایای معوقه یک دهه گذشته کارمندان دولت و همچنین تعیین ماه می 2018 برای برگزاری انتخابات پارلمانی لبنان اشاره کرد.
بنابراین، بر خلاف آنچه که سعد حریری در بیانیه استعفاء خود عنوان و همانگونه که «سید حسن نصرالله» روز یکشنبه (5 نوامبر) تاکید کرد، دلایل این استعفاء را نباید در درون لبنان بلکه باید در عربستان سعودی بررسی کرد.
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی که روز یکشنبه در واکنش به استعفا سعد حریری انجام داد، ضمن اشاره به همزمانی استعفا نخست وزیر لبنان با برکناری شاهزادههای سعودی، تأکید کرد که «استعفای حریری تصمیم عربستان بوده که بر وی دیکته شده است. استعفای حریری به تصمیم و خواسته شخص وی انجام نگرفت.»
در همین حال، «سمدار بیری»، تحلیلگر مسائل عربی روزنامه یدیعوت آحرونوت نیز روز یکشنبه (5 نوامبر) در تحلیلی نوشت:
«استعفای حریری برای مطلعین از حوادث منطقه دور انتظار نبود زیرا وزیر مشاور امور خلیج فارس سعودی سه شنبه گذشته در صفحه توییتر خود نوشت باید ایران را مهار کرد و در آینده نزدیک اتفاقاتی خواهد افتاد. سعودیها تنها کسانی بودند که از خبر استعفای حریری غافلگیر نشدند. انتخاب ریاض توسط حریری برای اعلام استعفا نیز اتفاقی نبوده است بلکه نشاندهنده آن است که سعودیها برای وی به مثابه پناهگاه هستند.»
سوال مهم این است که چرا عربستان سعودی نخست وزیر لبنان را برای استعفاء تحت فشار قرار داده است؟
نخستین پاسخ به این سوال، مربوط به رقابت عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه است. خاورمیانه کنونی دارای سه قدرت منطقه ای و به عبارتی قدرت منطقه ای سه ضلعی است: جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه.
ترکیه در تحولات جهان عرب به گونه ای همسو با یکی از این دو بازیگر حرکت کرد. ترکیه در بحران سوریه در ابتدا با عربستان سعودی در یک جبهه قرار گرفت و براندازی بشار اسد از قدرت را پیگیری کرد، اما طی یک سال اخیر چرخش داشته و شکاف خود با جمهوری اسلامی ایران را در این بحران کاهش داده است.
در عین حال، ترکیه در تنش میان کشورهای عربی و قطر جانب قطر را گرفته و عملاً در مقابل عربستان سعودی قرار گرفت.
ترکیه در تنش میان کردستان و دولت عراق نیز موضع مشترکی با جمهوری اسلامی ایران در حمایت از دولت بغداد داشته است.
عربستان و جمهوری اسلامی ایران، اما، رسماً در مقابل هم قرار گرفتند؛ به نحوی که ریاض روابط دیپلماتیک خود با تهران را از ژانویه 2016 تاکنون قطع کرده است.
ایجاد بی ثباتی؛ الگوی رفتاری ریاض برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه
دیدگاه غالب در تحولات خاورمیانه این است که بحران های کنونی جنگ نیابتی ریاض با تهران است.
در حالی که مهمترین راهبرد منطقه ای تهران حفظ ثبات و امنیت در خاورمیانه و مخالفت با مداخله قدرتهای فرامنطقهای در امور این منطقه است، مهمترین راهبرد عربستان سعودی مقابله با نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران است.
الگوی رفتاری که ریاض برای محقق کردن این راهبرد در پیش گرفته، ایجاد بی ثباتی، ناامنی و خشونت در مناطق نفوذ منطقه جمهوری اسلامی ایران است.
ریاض توانایی مقابله مستقیم با جمهوری اسلامی ایران را در خود نمی بیند.
از این رو، متحدان تهران در خاورمیانه را هدف قرار داده است.
سوریه، عراق، حزبالله لبنان و جنبش انصارالله یمن را می توان مهمترین متحدان منطقهای جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد.
1) عربستان سعودی در گام نخست سوریه را هدف قرار داد، اما با گذشت 7 سال نظام سوریه بدون تغییر باقی مانده است و روند زوال تروریست ها نیز تسریع شده است.
2) عربستان در گام دوم عراق را هدف قرار داد و ضمن تلاش برای شدت بخشیدن به واگرایی های سیاسی در درون عراق، حمایت از تروریسم داعشی در عراق را پیگیری کرد، اما فتوای تاریخی مرجعیت عراق در لزوم تشکیل «بسیج مردمی» و نقش برجستهای که «حشد الشعبی» در مبارزه با تروریسم ایفا کرد، پایان تروریسم داعشی در عراق را پس از سه سال رقم زد.
حمایت پنهانی از الگوی رفتاری تجزیه طلبانه منطقه کردستان نیز نتیجهای برای ریاض نداشته است.
3) گام سوم ریاض حمله به یمن در مارس 2015 بود.
اگرچه ارزش راهبردی جنبش انصارالله یمن برای ایران قابل مقایسه با ارزش حزب الله لبنان نیست، اما میان جمهوری اسلامی و جنبش انصارالله همسویی هویتی مذهبی وجود دارد.
جنگ علیه یمن با هدف به حاشیه راندن انصارالله نیز نه تنها نتیجه مطلوب عربستان سعودی را در پی نداشته است بلکه ریاض در باتلاق یمن گرفتار شده است.
اکنون عربستان در گام چهارم سیاست منطقه ای ضد ایرانی خود، نوک حملاتش را به سمت حزب الله لبنان متمرکز کرده است.
عربستان سعودی با هدف قرار دادن متحدان منطقه ای جمهوری اسلامی ایران سعی دارد تهران را تحت فشار قرار دهد و از برتری منطقه ای آن جلوگیری کند.
با شکست عربستان در بحران سوریه، نشانه گرفتن حزب الله نیز بیشتر شده است؛ به نحوی که «ثامر السبهان»، وزیر مشاور سعودی در امور خلیج فارس از تشکیل ائتلاف بین المللی علیه حزبالله لبنان خبر داد و حزب الله را «حزب الشیطان» نامید.
مثلث اسرائیل، آمریکا و عربستان در مقابل ایران
اسرائیل و آمریکا نیز در این مسیر با عربستان سعودی همسو هستند.
به عبارت دیگر؛ مثلث عربستان، اسرائیل و آمریکا در دور تازه ای از تاکتیک سیاستشان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان را مورد هدف قرار دادند و ریاض با فشار بر سعد حریری برای استعفاء، حریری را نیز به این مثلث افزوده است.
از همین رو، سعد حریری در حالی که نمایندگان جریان 8 مارس وابسته به حزبالله بخشی از اعضای کابینه وی هستند، در بیانیه پس از استعفاء خود حزبالله لبنان را نیز به همراه جمهوری اسلامی ایران مورد حمله کلامی خود قرار داد.
دومین دلیل عربستان برای تحت فشار قرار دادن سعد حریری جهت استعفاء، نارضایتی عربستان سعودی از عملکرد دولت سعد حریری در سیاست منطقهای به خصوص بحران سوریه است.
در حالی که لبنان از سال 2013 به بعد در سوریه سفیر نداشت و سفارت این کشور در دمشق توسط کاردار لبنان اداره میشد، اواخر اکتبر 2017 «سعد زخیا» به عنوان سفیر جدید این کشور در سوریه معرفی شد.
«سعد زخیا» یک روز قبل از استعفای سعد حریری از سمت نخست وزیری لبنان وارد دمشق شد و رسماً کار خود را آغاز کرد.
این اتفاق از یک سو به منزله به رسمیت شناختن نظام سوریه توسط دولت سعد حریری بود و از سوی دیگر به منزله تلاش لبنان برای تقویت روابط با سوریه محسوب می شود.
در همین راستا، حتی «حسین الحاج حسن»، وزیر صنعت و «غازی زعیتر»، وزیر کشاورزی لبنان در اوت 2017 به همراه دهها تاجر و فعال اقتصادی لبنانی برای شرکت در نمایشگاه بین المللی دمشق به سوریه سفر کردند.
این در حالی است که لبنان با شروع بحران سوریه، سیاست بیطرفی را اتخاذ کرد و اگرچه روابط آن با سوریه به طور کامل قطع نشد، اما روابط گرمی نیز نداشتند.
انتخاب سفیر جدید لبنان در سوریه به معنای پذیرش شرایط جدید سوریه یعنی موضع برتر نظام این کشور در تحولات داخلی آن بود.
این اتفاق، اما موضوعی نبود که مورد پذیرش عربستان سعودی باشد. با توجه به وابستگی زیادی که میان سعد حریری و حکومت سعودی به خصوص در حوزه اقتصادی وجود دارد، عربستان با نارضایتی از رویکرد جدید دولت لبنان، سعد حریری را برای استعفاء تحت فشار قرار داده است.
حریری نیز حفظ منافع شخصی به خصوص منافع اقتصادی خود را بر منافع ملی لبنان ارجحیت داده و عملاً با استعفای خود بازی در زمین ریاض را پذیرفته است.
با توجه به وضعیت منطقه ای و نارضایتی آل سعود از سیر تحولات است که سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان نیز در سخنان روز یکشنه (5 نوامبر) خود صریحاً عنوان کرد که دلیل استعفاء سعد حریری را باید در عربستان بررسی کرد نه لبنان.
به نظر می رسد، این اقدام عربستان سعودی در ارتباط مستقیم با اظهار نظر اخیر ولیعهد سعودی در خصوص مواجهه با جمهوری اسلامی ایران باشد.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی اخیراً اعلام کرده بود «آنچه در 30 سال گذشته اتفاق افتاده، عربستان سعودی نیست. آنچه در منطقه طی 30 سال گذشته اتفاق افتاده، خاورمیانه نیست. پس از انقلاب ایران در سال 1979، مردم میخواستند این مدل را در کشورهای مختلف کپی کنند، یکی از آنها عربستان سعودی است. ما نمیدانستیم چگونه با آن برخورد کنیم و این مشکل در سراسر جهان پخش میشود. اکنون زمان آن است که از شر آن خلاص شود.»
عربستان سعودی در عصر «سلمانیسم» نیز توان مواجهه مستقیم را با جمهوری اسلامی ایران ندارد و متحدان ایران در خاورمیانه به خصوص حزبالله لبنان را هدف قرار داده است. بازی عربستان در زمین آمریکا و اسرائیل، اما نه تنها اهداف آل سعود را تامین نخواهد کرد بلکه شکستهای آن در سوریه، عراق و یمن ثابت کرد که این بازی باز هم تقویت جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت.
ظاهراً بن سلمان جوان حاضر نیست درس دیپلماسی را از تاریخ بیاموزد.
نویسنده: سیدرضی عمادی
116/111
بیشتر بخوانید:
حزب الله لبنان: عربستان سعودی به دنبال ایجاد فتنه در لبنان است
تکرار ادعاهای عربستان و متحدانش علیه ایران