9 سال پس از خودسوزی بوعزیزی، اکنون این سوال مطرح است که جهان عرب در چه وضعیتی قرار دارد؟
پس از خودسوزی بوعزیزی، «زین العابدین بن علی» در تونس، «حسنی مبارک» در مصر، «معمر قذافی» در لیبی و «علی عبدالله صالح» در یمن به ترتیب از قدرت برکنار شدند. از این چهار نفر تنها حسنی مبارک زنده است.
قذافی در سال 2011 و در جریان جنگ داخلی، عبدالله صالح در سال 2018 و در یک عملیات انفجاری و بن علی نیز سپتامبر 2019 بر اثر بیماری در عربستان درگذشت.
انقلاب مردم مصر با کودتای نظامیان در سال 2013 و به قدرت رسیدن «عبدالفتاح السیسی» در سال 2014 عملاً با شکست مواجه شد. انقلاب لیبی نیز با درگیریهای داخلی و شکل گیری دولتهای چندگانه به انحراف کشیده شد. انقلاب مردم تونس تنها نمونه موفق انقلابهای مردمی عربی است.
انقلاب مردم یمن نیز با جنگ ائتلاف سعودی علیه این کشور در سال 2015 وارد مسیر متفاوتی شد، اما این انقلاب دچار انحراف نشده است.
در واقع، 9 سال پس از قیام مردم یمن علیه رژیم دیکتاتوری این کشور، یمن شاهد چند تغییر مهم است:
اولین تغییر این است که انصارالله و متحدانش در صنعا، پایتخت یمن دولت نجات ملی تشکیل داده و به عنوان سازمان یافته ترین گروه سیاسی در یمن مطرح است و جایگاه آن نیز از سوی قدرتهای بیرونی به خصوص عربستان سعودی پذیرفته شده است.
دومین تغییر این است که در اثر حمله ائتلاف سعودی علیه یمن، انسجام و وحدت ملی این کشور از بین رفته و عملاً یمن به لحاظ سیاسی شاهد دولت های چندگانه و به لحاظ جغرافیایی شاهد از بین رفتن یکپارچگی تمامیت ارضی خود است.
علاوه بر این، جهان عرب به خصوص در منطقه خلیج فارس شاهد شدت گرفتن تعارض و اختلافها است.
«محمود سریع القلم» استاد دانشگاه در این خصوص عنوان می کند: "ناسیونالیسم عربی به جای اینکه سبب افزایش همکاریها شود به افزایش رقابت و تعارض میان کشورهای عربی منجر شده است."
نمونه این تعارض و رقابت تنشهای درونی عربی میان قطر و چهار کشور عربستان، بحرین، امارات و مصر است که بازنده این تنش نیز قدرت مدعی جهان عرب یعنی عربستان سعودی بود.
در آخرین تحول در این خصوص، در حالی که «سلمان بن عبدالعزیز»، پادشاه عربستان، رسما از شیخ تمیم، امیر قطر برای شرکت در نشست ریاض که 10 دسامبر برگزار شد، دعوت کرد، امیر قطر از حضور در این نشست خودداری کرد و نخست وزیر این کشور را به ریاض فرستاد.
سومین موضوع مهم این است که 9 سال پس از آغاز قیامهای عربی، موقعیت محور مقاومت در منطقه تقویت شده، به نحوی که «بریان کاتز» تحلیلگر آمریکایی عنوان می کند: "محور مقاومت دیگر یک محور نیست بلکه به اتحاد ارتقا پیدا کرده و قدرت بازدارندگی این محور نیز افزایش زیادی داشته است."
همزمان با این موضوع، موقعیت عربستان سعودی به عنوان «رهبر ضد انقلابهای عربی» دچار تزلزل و تضعیف شده است چرا که سیاستهای جنگ طلبانه و نگاه بالا به پائین «محمد بن سلمان» به دیگر کشورهای عربی سبب مقاومت این کشورها در مقابل ریاض شده است.
بنابراین، می توان گفت 9 سال پس از آغاز قیام عربی، عربستان سعودی باید برای بهبود جایگاه منطقهای خود و ممانعت از شکستهای بیشتر منطقه ای تلاش کند.
جهان عرب نیز شاهد شدت گرفتن نابسامانی سیاسی، هرج و مرج و سست شدن پایههای قدرت رهبران اقتدارگرا است.
نویسنده: سیدرضی عمادی
141/116