ایران پرس: نوروز جشن بزرگ ایرانیان از روزگار کهن تا به امروز، و بزرگ‌ترین و نمایان‌ترین جشن مخصوص فرا رسیدن بهار در جهان به شمار می‌رود.

اقوام مازندرانی و کتولی از مهمترین گروه هایی هستند که در شمال و شمال شرق ایران زندگی می کنند و فرهنگ و آداب رسوم بسیار نزدیک به یکدیگری دارند و تنها لهجه های متفاوتی در گویش آنها دیده می شود.

بوی خوش رسیدن بهار و نوروز باستانی، یک ماه پیش از رسیدن آن در حال و هوا و زندگی مردم شهر و روستا جریان دارد. نوروز خوان ها خوش خبری رسیدن بهار را چند هفته پیش از رسیدن نوروز در کوچه و خیابان ها نوید می دهند.  نوروز خوانی را می توان به عنوان یکی از آیین‌های  سنتی ایرانی‌ها در استقبال از فصل بهار و سال نو دانست.

نوروزخوان‌های مازندرانی معمولاً در ماه اسفند آیین نوروز خوانی را با شور و شوق خاصی آغاز می‌ کنند. آنها به خصوص در گذشته همواره یک چوب در دست و یک کوله بر پشتشان داشتند و کوچه به کوچه محله‌های شهر و روستای خود را با خواندن اشعاری آهنگین به گویش مازندرانی می‌ گشتند و نوید آمدن فصل بهار و سال نو را به مردم شهر خود می‌ دادند. مردم محلی هم به رسم شادباش به نوروزخوان‌ها شیرینی تعارف می‌ کردند و مژدگانی می‌ دادند.

در سال‌های اخیر نوروزخوانی بیشتر به صورت نمادین در مناطق روستایی و شهری شمال ایران اجرا می‌شود. آیین نوروز خوانی در واقع نوعی آوازخوانی بهارانه است و نوروز خوان‌ها از اشعار شاد با مضمون رویش و سرسبزی در این مراسم سنتی استفاده می‌کنند.

نوروزخوانی مازندرانی

طبق مستندات تاریخی موجود قدمت مراسم نوروز خوانی به پیش از اسلام و در زمان ظهور زرتشت برمی‌ گردد. در کتاب‌های تاریخی و در شهرهای مختلف ایران از این مراسم با نام‌ های امام‌ خوانی، ساونگ خوانی، بهارخوانی، نوروزنامه و تعزیه بهاری هم یاد کرده‌اند. 

نوروز خوان‌ها در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های شهرها و روستاها می‌ گردند و با خواندن اشعار آهنگین، فرا رسیدن نوروز و آغاز فصل بهار را به ساکنین مناطق مختلف شهر و روستای خود نوید می‌ دهند و از مردم محلی مژدگانی دریافت می‌ کنند. 

نوروز خوان های قوم کتول در استان گلستان نیز مراسم استقبال از نوروز را بیشتر در روستاهای این منطقه اجرا می کنند. کتولی ها با ساز مخصوص خودشان یعنی سه تار و یا گاهی تنها با هم کلامی مردم اجرا می شود. آنها برای مردم آرزوی سال خوب می کنند و برای بهبود بیماران دعا می کنند.

نوروزخوانی کتولی

سنت تعیین شُگون برای سال جدید

یکی از رسوم بسیار زیبای نوروزی که بیشتر در میان اقوام مازندرانی دیده می شود سنت تعیین شُگون برای سال جدید است. یعنی کسی که اولین نفر پس از تحویل سال قدم به خانه می گذارد و برای آن خانواده در سال جدید به اصطلاح خوش قدم خواهد بود. در برخی مناطق مازندران این رسم را «مارمِه یا مادر مِه» می گویند.

بر اساس این رسم سنتی و قدیمی که به اعتقاد مازندرانی ها، «مادرمه» آیینی مرتبط با نوروز است که از دقایقی قبل از تحویل سال نو، شخصی که مورد قبول خانواده از لحاظ خوش یُمنی است در بیرون از منزل با سینی ای که در داخل آن یک جلد کلام الله قرآن مجید، آب و سبزه قرار دارد منتظر لحظه تحویل سال می ایستد، آن شخص اولین فردی است که وارد خانه می شود و بر درگاه منزل و یا کنج خانه، آب می ریزد و سایر اعضای خانه به رسم مژدگانی، عیدی در سینی قرار می دهند.

انتخاب شگون برای سال جدید در هر منطقه ای متفاوت است در برخی از شهرها شگون دائمی است مگر از دنیا برود و یا مشکلی پیش بیاید که نتواند شگون آن خانواده باشد و در برخی مناطق هم شگون هر سال تغییر می کند و به انتخاب خانواده تغییر می کند. به اعتقاد قدیمی ها، شگون خوب، سال خوبی را برای ساکنان منزل رقم می زند. بعضی اوقات فردی شگون یا مارمه گر چند خانواده می شود، بنابراین دیگر خانواده ها صبر می کنند تا او  به نوبت از خانه ای به خانه دیگر بیاید و برای آن خانواده آروزی سال خوب و پر برکتی داشته باشد.

از دیگر رسم های نوروزی در میان مازندرانی ها و مردم استان گلستان گرامی داشت درگذشتگان است.

در غروب آخرین پنجشنبه سال و پیش از آمدن نوروز، مازندرانی ها به رسم کهن و باستانی بر سر قبور درگذشتگان می روند. روزی که به نام «روز عَلفه» شناخته می شود. 

براساس باوری کهن پیش از آمدن بهار و در آخرین شب جمعه سال، ارواح درگذشتگان به زمین و به خانه‌هایشان فرود می‌آیند و مهمان فرزندان و خانواده هستند. اغلب ایرانیان باور دارند ارواح درگذشتگان در این روز به خانه و سامانه خود بازگشته و از بازماندگان خود انتظار خیرات، نذری و فاتحه خوانی دارند.

در بسیاری روستاهای ایران که هنوز آیین «علفه» را به شکل سنتی و آیینی خود مانند گذشتگان برگزار می‌کنند، افراد حاضر به مناسبت ورود این میهمانان بهشتی، علاوه بر آنکه خانه را تمیز و کدورت‌ها را رفع می‌ کنند، اسپند بر آتش می‌ گذارند و خوراکی‌های ویژه نذری می‌ پزند. چراغی را در حیاط تا صبح روشن می‌گذارند به این اعتقاد که روح درگذشتگان به راحتی خانه را پیدا کند.

اگر اولین سال درگذشت متوفی باشد بازماندگان سفره‌ای که معمولاَ از نوع ترمه است بر سر قبر تازه درگذشته انداخته و روی آن انواع خیرات قرار می‌دهند. اقوام، خویشان، دوستان و هر کسی که به نوعی با خانواده متوفی آشناست در غروب پنجشنبه آخر سال بر سر مزار حاضر شده تا به بازماندگان تسلیت مجدد بگوید.

در این بخش بخوانید از غذاهای مازندرانی ها و گلستانی ها در نوروز

یکی از غذاهای نوروزی که میان مردم کتول در گذشته بسیار رایج بوده و اکنون نیز در میان مردم کوهستان دیده می شود تهیه نان «بی بی نوروز» است. در بین مردم کتول رسم بوده، وقتی که می خواستند برای عید نوروز نان بپزند، به تعداد مردان خانه، نان بزرگ تر از معمول می پختند که به آن نان ها «نان بی بی نوروز» می گفتند.

نان های بی بی نوروز را تا روز آخر عید نمی خوردند و روز سیزدهم به دشت و صحرا می رفتند، آن نان ها را با خودشان می بردند و آنجا می خوردند و هر مقداری که از آن نان ها باقی می ماند، به رودخانه یا دشت می انداختند تا نصیب حیوانات شود و از آن ها بخورند. این رسم به نوعی هدیه دادن به طبیعت و موجودات آن بوده است.

سفره های نوروزی مازندرانی ها با چه  شیرینی هایی پر می شود

حلوای گردویی که در برخی شهرهای مازندران به آن «آغوزَ حِلوا» هم می گویند یکی از شیرینی های مخصوصی است که در این منطقه تهیه می شود. در تهیه این حلوا از گرودو، برنج، شکر و روغن استفاده می شود. در کل مردم خطه شمال حلوا را هم برای عزا و هم شادی می پزند. این رسم بهانه ای است برای دور هم بودن و کار گروهی.

از دیگر شیرینی های نوروزی می توان به «پشت زیک» که نوعی شیرینی کنجدی است اشاره کرد. شیرینی که با کنجد و شکر درست می شود و بسیار خوشمزه است. در تهیه این شیرینی شکر را در روی حرارت ملایم می گذراند بعد از آنکه رنگ آن تغییر کرد و کاراملی شد به آن کنجد و کمی کرده اضافه می کنند و و حرارت را خاموش می کنند و آن را بر روی سینی پهن می کنند و برش می زنند.

حال و هوای نوروز در شهرهای مختلف استان گیلان

حال و هوای نوروز در رشت و شهرهای مختلف استان گیلان بسیار متفاوت است. منطقه ای سرسبز که در بهار سرسبزتر از پیش می شود و بوی خوش نوروز از گوشه گوشه آن به مشام می رسد. گیلانی ها از اقوام ایرانی تبار هستند که پیشینه تاریخی بسیار کهنی دارند. آنها بیشتر در جنوب غربی دریای مازندران در شمال ایران زندگی می کنند، منطقه ای که به آن گیلان می گویند. 

گیلانی ها با شیوه های مختلفی به استقبال از بهار و نوروز می روند. این تنوع درخوشامد گویی، نشان از قدمت و ارزشمندی نوروز در این منطقه دارد. یکی از آیین های استقبال در گیلان «نوروز خوانی» است. مردان و زبان با ساز و دهل و لباس های رنگی در کوچه و خیابان  به استقبال از نوروز می روند و نوید رسیدن نوروز را می دهند.

بیشتر شعرهای نوروزخوانی گیلانی ها و تالشی ها در ستایش خداوند و توصیف بهار و نوروز است و بخشی دیگر درمدح و تکریم امامان شیعیان است. آواز و شعرهای نوروزخوانی گاهی نیز با داستان ها و روایات دینی درباره سرگذشت پیامبران ادامه پیدا می کند و با اشعاری با مضمون گرامی داشتن صاحب خانه پایان می گیرد و صاحب خانه نیز به نوروز خوان ها انعام و شیرینی می دهد. 

نوروزخوانی گیلکی

رسم «دیچن واچین» یا خانه تکانی

«دیچن واچین» از دیگر آیین های پیشوازی از نوروز در میان گیلانی ها است. آیینی که در آن همه چی تمیز و خوش بو می شود. از دیوارها و کف اتاق گرفته تا حیاط خانه و پنجره ها همه چی باید تمیز شود. 

از گذشته تا امروزه خانه های روستایی گیلان با الهام از طبیعت ساخته می شوند. مصالحی که در ساخت خانه های روستایی به کار گرفته می شود بیشتر از گل رُس و حصیر هستند.

زنان روستایی این خطه در ماه پایانی سال با تهیه گل رس کف خانه را تمیز می کنند و دیوارها را با گل های رنگارنگ محلی تزیین کرده و همچنین اشیای کهنه مانند کاسه ها و کوزه های گلی را شکسته و دور می اندازند و حصیرها را از نو می ساختند و پرچین‌های خانه‌های روستایی خود و نرده‌های روی ایوان را نیز رنگ می‌زنند. «دیچین واچین» را می‌توان مراسمی مترادف با خانه‌ تکانی عنوان کرد آیینی که در آن همه چی نو می شود.

آئین نمایشی «عَروس گُولی»

گیلان یکی از بهترین شهرهای ایران برای سفرهای نوروزی و پیش از نوروز است. مردم این منطقه بسیار شاد هستند و این را می توان از مراسم استقبال از نوروز دریافت. زمانی که بسیاری در حال خانه تکانی هستند، برخی دیگر از گیلانی ها با آئین های نمایشی چون «عَروس گُولی» به استقبال نوروز می روند.

عروس گوله یا عروس گلی، نمایشی است که در آن غول، پیربابو و نازخانم نقش اصلی را آن ایفا می‌کنند. پیربابو شخصی است که خودش را به شکل پیرمردی می‌آراید و غول مردی است که کلاهی از ساقه‌های خشک شالی بر سر می‌گذارد و نقش ناز خانم را هم یکی از جوانانی که لباس زنانه به تن دارد، اجرا می‌کند.

موضوع این نمایش میدانی شادی بخش، دعوای غول و پیربابو بر سر نازخانم است که به کشتی بین این دو می‌انجامد. غول مظهر سیاهی و زمستان و پیربابو، نماد باغبانی و ارزانی گر عروس گل به طبیعت و مردم است. در این کشتی، غول پیروز می‌‌شود و همراه نازخانم رقص‌ کنان بازی را به پایان می‌برد. 

چیدن سفره هفت سین

گیلانی ها مانند دیگر مردم ایران با تدارک سفره هفت سین ایرانی که مهترین نماد ایرانیان در نوروز است به استقبال سال نو می روند. آنها در آخرین ساعت های سال کهنه و در آستانه تحویل سال نو با آویزان کردن شاخه های شمشاد به در خانه و اتاق ها، سفره زیبا و رنگارنگ هفت سین را در اتاقی از خانه پهن می کنند. بانوان با سلیقه شمالی با قرار دادن  قرآن بر سر سفره و چیدن شیرینی های محلی و تخم مرغ های رنگین، آب و آینه، اسپند و سمنو به نیت برکت و رزق وروزی بر روی آن و نیز روشن کردن شمع ویا چراغ به نشانه روشنایی به پیشواز سال نو می روند.

چند سالی است یا بهتر است بگوییم از سال  2015 میلادی رشت عنوان شهر خلاق خوراک یونسکو را دریافت کرده است. ارائه بیش از 230 نوع خوراک شامل پیش غذا، غذای اصلی و دسر سبب شد که رشت در میان 34 شهر دنیا به عنوان شهر خلاق حوزه خوراک شناسی انتخاب شود.

این عنوانی که به شهر رشت داده اند باعث شده که مردم این منطقه یکی از متنوع ترین غذاهای نوروزی را داشته باشند. اگه در نوروز به استان گیلان سفر کنید می توانید از انواع غذاهای مردم گیلان لذت ببرید. کاله کباب، کپور آبه، باقلا قاتق، میرزا قاسمی، ترش تره  سیرقلیه، کباب ترش، اناربیج، واویشکا، شش انداز، ترش آش، گمج کباب و ماهی فیبیج برخی از غذاهای بومی گیلان هستند. 

رسم عیدی دادن تخم مرغ و مرغانه جنگ

در سفره هفت سین همه خانه های ایرانی، تخم مرغ دیده می شود. تخم مرغ اگر چه جزو سین های سفره هفت سین نیست اما یکی از ارکان مهم این سفره آیینی است. تخم مرغ نشان از باروری و رشد و زایش خوبی‌هاست. هنوز بین قدیمی‌های گیلان رسم است که برای تک‌ تک افرادی که برای دید و بازدید به خانه‌هایشان می‌آیند تخم‌ مرغ عیدی می‌ دهند.

گیلانی ها رسم دارند که تخم مرغ ها را با مواد طبیعی رنگ کنند آنها هنگام چیدن تخم‌ مرغ‌ها در دیگ، مقداری پوست پیاز یا برگ گیاهان و پوست میوه‌هایی خشک ‌شده‌ای مانند گردو و یا انار نیز در آن می‌ ریختند. گرم شدن آب باعث می‌شد تا پوست‌ها و برگ‌ها رنگ پس بدهند و تخم مرغ‌ها رنگی شوند.

در زبان گیلکی به تخم مرغ «مِرغانِه» می‌گویند. بعد از تحویل سال کودکانی که تخم مرغ‌های عیدی خود را می گرفتند در کوچه جمع می‌شدند و با رو کردن تخم مرغ‌های عیدی خود مبارز می‌طلبیدند که به این بازی «مرغانه جنگ» می‌گویند. بازی مرغانه جنگ دو نفره است.

هر یک از بازیگران تخم مرغی در دست می‌گیرند و روبه‌ روی هم می‌ایستند. یکی مهاجم می‌شود تا ضربه را وارد کند و دیگری هم نقش مدافع را بازی می‌کند. قبل از شروع بازی هر کدام سر تخم مرغ‌هایشان را چند بار به دندان پیشین خود می‌ کوبند تا از محکم و سخت بودن پوسته تخم مرغ مطمئن شوند. بعد شخص مدافع تخم مرغ را در مشت می‌ گیرد به طوری که فقط سر آن از میان مشتش بیرون بماند. در ادامه شخص مهاجم با ضربه نه چندان محکم تخم مرغش را روی تخم مرغ شخص مدافع می‌کوبد.

حال پوست تخم مرغ هر که در این مبارزه بشکند بازنده محسوب می‌شود و باید تخم مرغ شکسته را به شخص برنده تحویل بدهد. در گذشته صبح‌های اولین روز بهار بازی مرغانه‌ جنگ تماشایی و بسیار شلوغ و هیجان‌انگیز بود. گاه دیده می‌ شد بعضی افراد به دلیل برد زیاد کلی تخم مرغ نصیبشان می شد که سر آخر آنها را بین هم تقسیم می‌کردند و می‌ خوردند. این بازی هنوز در گوشه و کنار روستاهای گیلان رواج دارد.

موسیقی بهاری مازندرانی

117

بیشتر بخوانید:

همراه با رسوم زیبای ایرانیان در نوروز باستانی