ایران پرس: سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهوری کشورمان، دوشنبه گذشته (۲۲ خرداد ۱۴۰۲)، با هدف تقویت همکاری سیاسی، تجاری، صنعتی و علمی میان ایران و سه بازیگر مهم آمریکای لاتین، یعنی ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا، در سفری پنج روزه عازم این منطقه شد.

در این سفر مجموعاً ۳۵ سند تفاهم و توافق‌نامه با این سه کشور در حوزه‌های مختلف اعم از انرژی، صنعت، معدن، پالایشگاه و بهداشت به امضاء رسید و محورهای اصلی این سفر در ابتدا صدور خدمات فنی مهندسی، دوم صادرات محصولات دانش بنیان، سوم تامین مواد اولیه با قیمت مناسب و چهارم ایجاد بازارهای جدید بود.

رئیس جمهوری کشورمان درباره این اسناد همکاری گفت: "در صنعت تراکتور سازی و خودروسازی در ونزوئلا سرمایه گذاری داشتیم ولی حدود ۹ سال تعطیل و نیمه تعطیل بودند که در راستای احیای کارخانجات در داخل این کارخانجات فعال و احیا شدند. همچنین در خصوص مواد معدنی ذخایر خوبی در آمریکای لاتین موجود است، در حوزه کار دانش بنیان ۵ قرارداد دانش بنیان با بخش خصوصی به ارزش ۹۰‌میلیون دلار منعقد شد."

وی همچنین استقلال طلبی، آزادی خواهی و عدالت­خواهی را از اشتراکات گفتمانی این کشورها با انقلاب اسلامی ایران دانست و افزود: "در تاریخ آمریکای لاتین کشورهایی هستند که چند دهه مبارزه را با نظم کنونی ناعادلانه در جهان در کارنامه خود دارند."

سالهاست رؤسای جمهوری و مقامات ایرانی غالباً در «صدر هیئتی بلندپایه» به آمریکای لاتین سفر می­کنند و در بسیاری از اوقات دستاورد آنان از سفر متمرکز بر امضای تفاهم­نامه، توافق نامه، سند همکاری، دیدارهای دوجانبه و نهایتاً گفتگوها و سخنرانی­‌هایی با محوریت اصلی «تأکید بر اشتراکات و ظرفیت­های همکاری و انتقاد از اقدامات نظام سلطه» بوده است.

حال این پرسش در ذهن ایجاد می‌­شود که این تعداد از سفرها و اقدامات و این جنس سخنان چه تأثیراتی در واقعیت روابط و مناسبات فی­مابین ایران و آمریکای لاتین داشته­ است؟

واقع­گرایی، خلاء بزرگ رویکرد سیاست خارجی ایران در قبال آمریکای لاتین

با وجود تمامی اقدامات و سخنان مطرح شده از سوی مجموعه دولت­های نهم و دهم، شاهد آن بودیم که طی دهه اخیر با روی کار آمدن دولت یازدهم که در حوزه سیاست خارجی بیشتر متمرکز بر تعامل با قدرت­های اقتصادی بزرگ دنیا بود و همچنین عواملی از قبیل تحریم‌­های نفتی ایران و ونزوئلا، کاهش قیمت جهانی نفت، تهدیدات امنیتی در خاورمیانه و اقدامات خصمانه دولت آمریکا علیه ایران، ونزوئلا و کوبا در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، بسیاری از طرح‌­های اقتصادی همکاری بین ایران و آمریکای لاتین به حالت تعلیق در آمد یا ناتمام ماند.

برای نمونه می­‌توان از تعطیلی دفتر شرکت ملی نفت ایران در بولیوی، توقف فعالیت‌های نفتی مشترک شرکت پتروپارس با ونزوئلا، تأخیرهای متعدد سرمایه‌گذاران ونزوئلایی در طرح ساخت پتروشیمی ونیران و... نام برد. تحولات به گونه‌ای پیش رفت که در مقطعی روابط با برخی از کشورهای آمریکای لاتین به پایین ترین سطح خود نیز رسید.

از طرف دیگر، تغییر و تحول دائمی سیاسی در کشورهای این منطقه و عدم پایبندی به تعهدات، موجب می‌شود توافقات حاصل شده دائماً در حال دگرگونی باشد؛ موضوعی که بر کندی روند فعالیت‌های مشترک با کشورهای آمریکای لاتین می‌افزاید.

بر اساس تجربیات دو دهه اخیر و همانطور که در این نوشتار مشاهده شد، رویکرد «آرمان‌­گرایانه» در تعامل با منطقه آمریکای لاتین نه در گذشته و نه در دوره فعلی موفق نبوده است.

به بیان دیگر، شاید مشکل اساسی سیاست خارجی و راهبرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه مذکور، تمرکز بر «آنچه باید باشد» قبل از درک «آنچه هست» خلاصه شود.

در نظریه رئالیسم، دولت­ها بزرگترین و اصلی‌­ترین بازیگران در صحنه بین­‌المللی هستند.

بر این اساس، دولت­ها با ارزیابی واقعیت­های موجود و حساب سود و زیان خود اقدام به تصمیم‌­گیری در حوزه روابط بین‌­الملل می‌­کنند.

از منظر واقع‌­گرایی، در کشورهای آمریکای لاتین اگرچه نظام «مصلحت­‌اندیشی» و «توجه به آرمان­ها» در تمامی دولت­ها مورد پذیرش است، لکن در همه حال «منفعت» حرف اصلی را در روابط خارجی کشورها می­زند، به گونه­ای که آرمان­ها و مصلحت­ها بر اساس منافع ملی تنظیم می­شوند.

در همین راستا، مفاهیمی همچون «برادری و دوستی» به معنای تام کلمه در روابط خارجی کشورها متأثر از همین منافع ملی است که تعریف می‌شود.

اینکه نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا، بارها و در جدی‌ترین مورد آن در 12 دی ماه 1401 «آمادگی خود جهت عادی­‌سازی روابط با آمریکا[2]» را اعلام کرد و در عین حال در حضور سید ابراهیم رئیسی از مقابله با نظام سلطه و همکاری ملت­های مستقل سخن بگوید، به هیچ عنوان نشان از سیاست دوگانه یا «یک بام و دو هوا» آنها نیست، بلکه نشانی از تعریف متفاوت ارجحیت منافع آن‌ها در سیاست خارجی است.

همچنین، مسئله دیگری که در فهم اشتراکات نظری بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین وجود دارد، درک غیر مشترک و بازتعریف نشده از مفاهیمی از قبیل «استقلال»، «انقلاب»، «آزادی» و «مقاومت» برای دو طرف است.

به بیان دیگر، اگرچه تمامی این مفاهیم از فطرت انسانی نشأت می‌­گیرند، اما به دلیل تفاوت در نوع جهان‌­بینی و تجارب مختلفی که ملت­های آمریکای لاتین با توجه به ژئوپلیتیک، تاریخ و فرهنگ خود در این رابطه داشته­اند، فهم آنها از واژه­‌های یادشده با آنچه در ذهن سیاستمداران و جامعه ما یا هر کشور دیگری می­گذرد ممکن است، تفاوت زیادی داشته باشد.

حتی معنای تحریم و مبارزه با ایالات متحده نیز در این منطقه کاملاً متفاوت از آن چیزی است که در جنوب غرب آسیا رواج دارد.

به عنوان مثال حضور گردشگران آمریکایی در کوبا، فعالیت شرکت‌های نفتی آمریکایی نظیر شِورون در ونزوئلا یا دعوت نیکاراگوئه از نظامیان آمریکایی برای تبادل اطلاعات و آمادگی نظامی[4]متفاوت از آن چیزی است که از مبارزه مردم این منطقه با آمریکای شمالی در ذهن ما نقش بسته است.

حفظ تعادل در سیاست خارجی

شاید هر از گاهی لازم باشد به یاد بیاوریم؛ منطقۀ آمریکای لاتین فقط شامل کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه نیست.

کم توجهی به دیگر کشورهای منطقه به مثابه عدم رعایت تعادل در سیاست خارجی در قبال آمریکای لاتین است.

هرچند سفر یا ایجاد ارتباط با سه کشور یاد شده به علت روابط شکل گرفته طی سال های اخیر، در نظر سهل الوصول تر بنماید، اما نگاه صرفاً ایدئولوژیک به این منطقه سبب می‌شود تا فرصت ارتباط سیاسی و رقابت اقتصادی با دیگر کشورها از دست برود.

از آنجا که متغیرهای مختلفی در روابط میان دولت‌ها تعیین کننده سطح ارتباط است، در این مجال به مقایسه کیفیت روابط رقبای منطقهای ایران نظیر ترکیه با کشورهای منطقۀ موصوف پرداخته نمی‌شود؛ لکن با عنایت به تجربه به دست آمده در سال‌های اخیر، بر ایجاد زیرساخت لازم جهت افزایش روابط با کشورهای دیگرِ این منطقه نظیر اروگوئه، شیلی و ... تاکید می‌گردد.

این کشورها معمولاً در رویکردهای خود نسبت به ایران موضع گیری سخت نداشته و رقیب ایران نیز به شمار نمی‌آیند.

در همین سفر اخیر دولت، مقامات ایرانی می توانستند 120 امین سالگرد روابط ایران و برزیل[5] را در این کشور سپری کنند و از نزدیک به مقامات برزیلی تبریک بگویند اما به دلایل مختلف، آمادگی لازم برای این موضوع وجود نداشت.

این در حالی است که در فضای سیاسی کشور تصور غالب بر آن است که برزیل در کنار سه کشور دیگر از متحدان ایران به شمار می‌آید و به نوعی می‌توان با آسودگی خاطر از این ارتباط در فضای بین الملل بهره مند شد؟

علت این دیدگاه دقیقاً در همان نگاه ایدئولوژیک محور و ثابت به کل منطقۀ آمریکای لاتین نهفته است.

جریان خبری و رسانه‌ای با روی کار آمدن لولا داسیلوا در برزیل اینطور وانمود کرده که مانند دهه نخست قرن بیست و یکم، موج صورتی یا همان چپگراییِ ضد امپریالیسم به منطقه بازگشته است و ایران بار دیگر جای پای خود را در آنجا محکم خواهد دید.

حال آنکه به تغییرات شگرف احزاب چپ و جایگاه فعلی حامیان آن‌ها، به ویژه ونزوئلا، در آمریکای لاتین بی توجهی شده است.

این تغییرات در کشورهای دیگر نیز حادث شده است. در واقع تاریخ نشان می‌دهد که این منطقه در حال تغییر و تحول است و عدم شناخت اقتضائات آن، ما را نسبت به برنامه ریزی و اجرا با چالش مواجه می‌کند.

سهل انگاری در این موضوع و توجه به وزن بالای برزیل در سیاست و اقتصاد بین الملل، قادر است فرصت بی نظیر عضویت جمهوری اسلامی ایران در گروه بریکس (متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) را که با هوشمندی دستگاه سیاست خارجی به عنوان یک دستاورد مثال زدنی در حال وقوع است، متزلزل کند.

ایجاد زیرساخت­ها و پیش‌­نیازهای اساسی؛ گرچه دیر اما ضروری

در این نوشتار به دنبال نادیده ­گرفتن اقدامات پیشین و کنونی مسئولین در راستای تحکیم روابط بین کشورمان و منطقه آمریکای لاتین نبوده­ ایم، لکن معتقدیم اثربخشی این اقدامات پیش ­نیازهایی داشته که در گذشته کمتر به آن توجه شده است.

اگر بخواهیم به یک جمع‌­بندی در خصوص بحث حاضر برسیم، در این تاریخ و شاید خیلی قبل‌­تر از آن، باید اذعان می­کردیم که برای ایجاد نظم نوین جهانی و مقابله با ساختارهای نظام سلطه با تکیه به اشتراکات نظری و راهبردی با کشورهایی از قبیل ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه، بولیوی و...، جمهوری اسلامی ایران نیازمند ایجاد یک تحول اساسی در رویکرد نظری و عملیاتی خود به منطقۀ آمریکای لاتین است؛ تحولی که ما را به سمت «نگاه واقع‌­گرایانه در روابط خارجی» و «درک صحیح از واقعیت منطقه» سوق دهد.

بی‌تردید، رقم زدن چنین تحولی پیش‌­نیازهای انکارناپذیری خواهد داشت که در ادامه به مهم­ترین آنها اشاره می­کنیم:

  1. تهیه اسناد راهبردی تعامل با آمریکای لاتین برای بازه­های زمانی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت
  2. تشکیل کارگروه متخصص آمریکای لاتین به صورت مجزا، در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
  3. ایجاد اندیشکده­‌ها و پژوهشگاه­‌هایی که به طور تخصصی و دائمی تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه را رصد کنند و به طور منظم پیشنهادهای خود را به مسئولین ذی­ربط جهت اتخاذ تصمیمات راهبردی عرضه نمایند.
  4. مشاوره با کارشناسان امر در فضای دانشگاهی (برای نمونه، نخبگان فعلی و سابق دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و دانشکده روابط بین­الملل وزارت خارجه)
  5. تشکیل کارگروه بازرگانی و اقتصادی آمریکای لاتین در نهاد ریاست جمهوری، با هدف نظارت بر فعالیت کمیسیونهای مشترک و اجرای قراردادهای امضاء شده فی­مابین
  6. تلاش برای لغو روادید با کشورهای آمریکای لاتین در جهت تقویت کریدور تجاری و تحکیم روابط بین ایران و منطقه
  7. تلاش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به منظور ارتقاء سطح تحصیلات در حوزه آمریکای لاتین
  8. فعال سازی هدفمند دیپلماسی عمومی در قبال کشورهای منطقه هدف

 

سید امیرعباس موسوی- محمد استادولی

 


[1] بیانیه پایانی شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران، شهریورماه 1391

[2] https://www.mehrnews.com/news/5670912

[3] https://www.swissinfo.ch/spa/nicaragua-israel_nicaragua-saluda-a-israel-por-el-73-aniversario-de-su-independencia/46532998

[4] https://www.swissinfo.ch/spa/nicaragua-ejercito-nicaragua-autoriza-el-ingreso-de-militares-de-ee-uu---rusia-y-otros-8-paises/47138906

[5] https://irna.ir/xjMJmv