به گفته سازمان بهداشت جهانی (WHO)، آمار مبتلایان به افسردگی در سطح جهان، در دهۀ گذشته، تقریباً 20 درصد افزایش یافته است و سبب شده این بیماری، با توجه به تأثیر آن در گرایش به خودکشی، به یکی از علل اصلی ازکار افتادگی در جهان تبدیل شود.
هرسال حدود 800 هزار نفر در جهان خودکشی می کنند، یعنی در هر چهار ثانیه یک خودکشی در جهان اتفاق می افتد.
افسردگی چیست؟
افسردگی (Depression)، جزو اختلالات خلقی طبقه بندی شده است. افسردگی با احساس فقدان، خشم، غم و اندوه همراه است که باعث مختل شدن فعالیت های روزمره فرد می شود.
در تعریف خلق نیز باید گفت، احساس درونی نافذ و پایداری است که در آن درک و نگرش فرد نسبت به خود، دیگران و در کل نسبت به محیط اطراف عمیقا تحت تاثیر قرار می گیرد.
در مطالعات اخیر مشخص شده است که اختلال افسردگی عمده، در بین تمامی اختلالات روانپزشکی، بیشترین شیوع را در کل دوران زندگی افراد دارد. افراد به روش های مختلفی افسردگی را تجربه می کنند. افسردگی ممکن است در کار روزانه شما مشکل ایجاد کند و میزان بهره وری شما را کاهش دهد. همچنین می تواند بر روابط و برخی از حالت های جسمی شما تاثیر گذارد.
بیماری ورم مفاصل، بیماری های قلبی و عروقی، سرطان، دیابت و ام اس بیماری هایی هستند که می توانند بر اثر افسردگی بدتر شوند.
به این نکته توجه داشته باشید که گاهی اوقات داشتن غم و اندوه و یا احساس کمبود، بخشی عادی از زندگی است. همه افراد در زندگی، درگیر اتفاقات غم انگیز و ناراحت کننده می شوند. ولی اگر به طور مرتب احساس بدبختی و ناامیدی دارید، ممکن است دچار افسردگی شده باشید.
افسردگی یه اختلال جدی محسوب می شود و می تواند بدون پیگیری و درمان صحیح، تشدید شود. افرادی که به طور آگاهانه اقدام به درمان می کنند و پیگیری های لازم را انجام می دهند، در طی چند هفته شاهد بهبودی علائم و حالات خود می شوند.
علائم افسردگی
به طور کلی افسردگی می تواند علائم مختلفی را ایجاد کند که این علامت ها در زنان، مردان و کودکان متفاوت است.
این علائم شامل احساس غم و اندوه، کاهش انرژی و احساس خستگی، تغییر در اشتها و وزن، کم خوابی یا پر خوابی، نا امیدی، احساس پوچی و بی فایدگی، بی انگیزه بودن، تحریک پذیری، بدبینی، احساس گناه، کاهش میل جنسی، ناتوانی در تصمیم گیری و افکار خودکشی است.
البته باید به این نکته نیز توجه شود که این اختلال در اثر بیماری دیگری (مانند دیابت، انواع آلرژی ها، بیماری های عفونی، هپاتیت، سرطان و مشکلات تیروئید) ایجاد نشده باشد و یا ناشی از واکنش به مرگ عزیزان نباشد.
یک نکته مهم در تشخیص اختلال افسردگی این است که شدت این علایم باید به اندازه ای باشد که روی عملکرد شغلی فرد تاثیر نامطلوبی به جای گذاشته باشد.
باید برای تشخیص این اختلال، سنجش انجام شود که چرخه تغییر روحیه فرد چه مدت زمانی است و چند روز دوام دارد. علایم جسمی نشان دهنده این است که افسردگی فراتر از ذهن فرد است و فقط باعث بر هم زدن و مشکل در افکار فرد نمی شود و اثراتی گسترده تر دارد.
علایم افسردگی در کودکان
علایم افسردگی در کودکان کمی متفاوت تر از نشانه های افسردگی در بزرگسالان است. افسردگی در کودکان با علائمی چون تحریک پذیری که با عصبانیت، نوسانات خلقی و روحی و گریه زیاد خود را نشان می دهد و همچنین احساس بی کفایتی بروز می یابد. به عنوان مثال کودک احساس می کند که نمی تواند کاری را درست انجام دهد.
ناامیدی، غم و اندوه شدید، مشکل در مدرسه یا خودداری از رفتن به مدرسه، کاهش عملکرد در مدرسه و افت تحصیلی، مشکل در تمرکز، دوری از دوستان و خواهر و برادر، افکار خودکشی، مشکل در خواب یا پر خوابی بیش از حد، کاهش انرژی، مشکلات گوارشی، تغییر در اشتها و کاهش وزن یا افزایش آن نیز از علایم افسردگی در کودکان محسوب می شود.
این علایم باید تقریباً هر روز و دست کم در طی دو هفته مستمر دیده شود تا بتوان تشخیص افسردگی در کودک را داد.
علت به وجود آمدن افسردگی
در مورد علت به وجود آمدن افسردگی باید گفت که در افراد بر حسب سن، جنس و شرایط بیولوژیک آنها متفاوت است. شایع ترین علل افسردگی شامل سابقه خانوادگی یا ژنتیک، تروما یا آسیب در دوران کودکی و ساختار مغز است.
اگر سابقه خانوادگی افسردگی و یا دیگر اختلالات خلقی وجود داشته باشد، فرد بیشتر در معرض ابتلاء به افسردگی است. تروما یا آسیب در دوران کودکی نیز به این صورت است که برخی از وقایع بر نحوه واکنش بدن به ترس و شرایط پر استرس اثر می گذارد.
تجربه اتفاقی تلخ یا وحشتناک می تواند در آینده باعث بروز افسردگی شود. یکی دیگر از علل شایع افسردگی به ساختار مغز بر می گردد.
فعالیت کم لوب فرونتال* در مغز می تواند خطر ابتلاء به افسردگی را افزایش دهد. با این حال هنوز مشخص نیست که این اتفاق بعد از شروع علایم افسردگی و یا پیش از آن رخ می دهد.
داشتن برخی از مشکلات جسمی چون بیماری مزمن (مانند سرطان، ام اس، مشکلات تیروئید)، بی خوابی، درد مزمن (مانند میگرن، درد های مفصلی)، اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD)، داشتن سابقه استفاده از مواد مخدر و الکل، مصرف برخی از داروها و کمبودهای ویتامین در بدن (مثل ب 12) نیز می تواند فرد را در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دهد. گاهی نیز ممکن است هرگز علل افسردگی در افراد مشخص نشود.
پس از شناخت علل افسردگی در ادامه به انواع افسردگی می پردازیم:
با توجه به شدت علائم، افسردگی می تواند به دسته بندی های متفاوتی تقسیم شود.
برخی افراد افسردگی را خفیف و موقتی تجربه می کنند، در حالی که برخی دیگر اختلال افسردگی شدید و مداوم را تجربه می کنند.
اختلالات افسردگی به اختلال افسردگی عمده یا ماژور، اختلال افسردگی مداوم یا دیس تایمی، افسردگی مانیک یا اختلال دو قطبی، روانپریشانه یا سایکوتیک، افسردگی پریناتال یا پسا زایمان، افسردگی پیش از قاعدگی، افسردگی فصلی، افسردگی موقعیتی و افسردگی آتیپیک طبقه بندی می شود.
اختلال افسردگی عمده یا ماژور
اختلال افسردگی عمده یا ماژور(Major depression)، با احساس مداوم غم، نا امیدی و بی کفایتی مشخص می شود که به تنهایی و بدون پیگیری و درمان از بین نخواهد رفت. برای تشخیص اختلال افسردگی عمده دست کم باید پنج علامت از نه علامتی که برایتان بر می شمریم، حداقل به مدت دو هفته در فرد وجود داشته باشد.
داشتن خلق افسرده و غمگین در بیشتر ساعات روز، کم شدن علاقه به بیشتر فعالیت های روزانه، افزایش و یا کاهش چشمگیر وزن و کاهش اشتها، بی خوابی یا پر خوابی، بی قراری غیر طبیعی یا کاهش فعالیت جسمی، خستگی مفرط یا از دست دادن انرژی، احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه شدید، کاهش توانایی فکر کردن، تمرکز و یا تصمیم گیری، اندیشیدن مکرر به مرگ، یا داشتن فکر خودکشی با برنامه یا ابزاری خاص و یا اقدام به خودکشی، از این علائم محسوب می شوند.
این علایم باید تقریباً همه روزه در فرد دیده شود و نشانه اول و دوم یعنی داشتن خلق افسرده و کاهش علاقه و لذت حتما باید در جمع پنج نشانه ای که فرد تجربه می کند وجود داشته باشد.
افزون بر داشتن این علائم باید حداقل سه مورد از مواردی که برخواهیم شمرد نیز تا حد قابل ملاحظه ای وجود داشته باشد:
افزایش احساس خود مهم بینی، کم شدن زمان استراحت و خواب در شبانه روز، پرگویی و صحبت بیش از اندازه، ابراز نقطه نظرهای متفاوت و پراکنده، نداشتن تمرکز و پرت شدن حواس به سادگی، پرتحرکی و افزایش فعالیت های بدنی، پرداختن بیش از اندازه به فعالیت های لذت بخش و پر خطر از این علائم هستند.
اختلال افسردگی مداوم یا دیس تایمی
اختلال افسردگی مداوم یا دیس تایمی (Persistent depression)، اختلالی خفیف اما مزمن است. برای تشخیص این اختلال، علائم باید حداقل دو سال ادامه داشته باشد.
این افسردگی می تواند بیشتر از افسردگی عمده، زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد زیرا این دوره برای مدت طولانی تری ادامه دارد. شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان است و سیر مزمن تری دارد.
شروع آن بی سرو صدا است و بروز آن اغلب در افرادیست که مدت طولانی را تحت فشارهای روانی بوده اند و یا فقدان های ناگهانی را تجربه کرده اند.
معمولا عوارض آن در پایان روز شدت می گیرد و عموما در سنین 20 تا 35 سالگی شروع می شود. البنه نوعی از این اختلال زود آغاز بوده و می تواند در سنین قبل از 21 سالگی بروز پیدا کند.
با بروز حداقل دو مورد از علایمی که به آن خواهیم پرداخت به همراه افسردگی می تواند احتمال این اختلال وجود داشته باشد. کم اشتهایی یا پرخوری، بی خوابی یا پر خوابی، کمبود انرژی یا خستگی، کاهش اعتماد به نفس، ضعف در تمرکز یا دشواری در تصمیم گیری و احساس نا امیدی از این علائم هستند.
در طی این دوره دو ساله اختلال که در مورد کودکان و نوجوانان این دوره یک ساله است، فرد هرگز نباید بیش از دو ماه فارغ از این علایم باشد. این علایم نباید ناشی از اثرات جسمی مستقیم یکی از مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر یا داروهای طبی) یا یکی از بیماری های طبی عمومی (مثلا کم کاری تیروئید) باشد. این علایم باید باعث ایجاد رنج و ناراحتی چشمگیری در فرد بشود به طوری که کارکردهای اجتماعی، شغلی و… فرد را به نحو قابل توجهی تحت تاثیر قرار بدهد.
افسردگی مانیک یا اختلال دو قطبی
افسردگی مانیک یا اختلال دو قطبی (Manic depression)، شامل دوره های شیدایی یا هیپومانیا (جایی که فرد احساس می کند بسیار خوشحال است)، همراه با علائم افسردگی است.
افسردگی مانیک نامی قدیمی برای اختلال دو قطبی است. برای این که اختلال دو قطبی در فرد تشخیص داده شود، باید یک قسمت از شیدایی را تجربه کند که هفت روز طول بکشد. ممکن است که حالت افسردگی را قبل یا بعد از قسمت شیدایی تجربه کند.
چرخه حالات افسردگی و مانیک باید به شکل مستمر ادامه داشته باشد. حالت افسردگی علائمی مانند افسردگی عمده را دارد. علائم حالت مانیک شامل انرژی بالا، کاهش خواب، تحریک پذیری، هجوم سریع افکار و گفتار، خود بزرگ بینی، افزایش اعتماد به نفس، رفتار غیرمعمول، ریسک پذیر و خود مخرب و احساس سرخوشی است. در موارد شدید، این اختلال می توانند توهم را همراه داشته باشد.
افسردگی روان پریشانه یا سایکوتیک
برخی از افراد مبتلا به افسردگی عمده نیز دوره های از دست دادن ارتباط با واقعیت را پشت سر می گذارند که به افسردگی روان پریشانه یا سایکوتیک (Depressive psychosis or psychotic depression)، معروف است که می تواند توهم و هذیان باشد. توهم وقتی است که فرد چیزهایی را می بیند که وجود خارجی ندارد، یا صداهایی می شنود که نیست، بو و مزه هایی را احساس می کند که واقعاً وجود ندارند. این افسردگی می تواند علائم جسمی را نیز به همراه داشته باشد.
افسردگی پریناتال یا پسازایمان
افسردگی پریناتال یا پسازایمان (Perinatal depression)، یکی دیگر از انواع افسردگی محسوب می شود که در دوران بارداری یا طی چهار هفته پس از زایمان رخ می دهد.
تغییرات هورمونی در دوران بارداری و زایمان می تواند باعث تغییراتی در مغز شود و به نوسانات خلقی منجر شود. کمبود خواب و ناراحتی جسمی که اغلب با تولد نوزاد اتفاق می افتد نیز باعث افزایش این اختلال می شود.
علائم افسردگی پریناتال می تواند به همان اندازه علائم افسردگی عمده باشد و شامل غمگینی، اضطراب، خشم یا عصبانیت، فرسودگی، نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک، مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد جدید و افکار آزار یا آسیب رساندن به کودک است.
زنانی که فاقد پشتیبانی هستند و یا قبل از آن دچار افسردگی شده اند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی پریناتال هستند، اما این افسردگی ممکن است برای هر کسی رخ دهد.
افسردگی فصلی
افسردگی فصلی (Seasonal depression)، که اختلال عاطفی فصلی نیز خوانده می شود از نظر بالینی به عنوان «اختلال افسردگی عمده با الگوی فصلی» شناخته می شود.
این افسردگی مربوط به فصول خاصی است. برای بیشتر افراد، این اتفاق در ماه های زمستان رخ می دهد. علائم این افسردگی اغلب در پاییز شروع می شوند، زیرا روزها کوتاه تر می شوند و در زمستان ادامه می یابند.
این علائم شامل افزایش نیاز به خواب، افزایش وزن، احساس غم، ناامیدی یا بی حوصلگی است. افسردگی فصلی ممکن است با پیشرفت فصل بدتر و منجر به افکار خودکشی شود. هنگامی که فصل بهار می رسد، این علائم بهبود می یابد.
این اختلال ممکن است مربوط به تغییر در ریتم های بدنی فرد در پاسخ به افزایش نور طبیعی باشد.
افسردگی موقعیتی
«افسردگی موقعیتی» (Situational depression)، به دلیل رویدادها یا موقعیت های خاص در فرد به وجود می آید. مرگ یک عزیز، بیماری جدی یا یک واقعه تهدید کننده زندگی، مشکلات مربوط به طلاق یا حضانت کودک، شکست در روابط عاطفی، بیکار بودن یا روبرو شدن با مشکلات جدی مالی و روبرو شدن با مشکلات گسترده قانونی، نمونه ای از این موقعیت هاست.
البته طبیعی است که حوادثی از این قبیل، احساس غم و اضطراب ایجاد کنند، اما افسردگی موقعیتی هنگامی اتفاق می افتد که این احساسات متناسب با رویداد تحریک آمیز باشد و در زندگی روزمره اختلال ایجاد نمایند.
افسردگی آتیپیک یا غیر معمول
افسردگی آتیپیک یا غیر معمول (Atypical depression)، به افسردگی اطلاق می شود که در پاسخ به وقایع مثبت داده می شود. علیرغم نام آن، افسردگی آتیپیک غیر معمول یا نادر نیست.
ابتلا به افسردگی غیر معمولی بسیار چالش برانگیز است زیرا فرد ممکن است از نظر دیگران (یا خودش) افسرده نباشد. علائم دیگر افسردگی آتیپیک می تواند شامل افزایش اشتها و افزایش وزن، تصویر بد از بدن، پرخوابی، بی خوابی، سنگینی در بازوها یا پاها که یک ساعت یا بیشتر در روز طول می کشد، احساس طرد و حساسیت به انتقاد و دردهای مختلف باشد.
راه های تشخیص افسردگی
برای تشخیص اختلال افسردگی تنها یک آزمایش وجود ندارد. ولی پزشک متخصص براساس علائم و ارزیابی روان شناختی، می تواند اختلال را تشخیص دهد.
اغلب متخصص سؤالاتی در مورد خلق و خو، اشتها، الگوی خواب، سطح فعالیت و افکار از فرد خواهد پرسید. از آنجا که افسردگی می تواند به برخی مشکلات سلامتی ربط داشته باشد، ممکن است پزشک معاینه های جسمی چون آزمایش خون، تیروئید و MRI را توصیه کند.
داشتن مشکلات تیروئیدی و کمبود ویتامین D نیز در ایجاد افسردگی موثرند. یکی دیگر از راه های تشخیص سطح و نوع این بیماری استفاده از تست های افسردگی است.
به هر حال علائم افسردگی نباید نادیده گرفته شود. اگرعلائم روحی فرد بهبود نیافته و بدتر نیز شده، باید از متخصص کمک بخواهد.
افسردگی یک بیماری روانی جدی است و در صورت عدم درمان، عوارض خطرناکی چون افزایش وزن یا کاهش آن، درد جسمانی، سوء مصرف مواد، حملات هراس (پانیک)، مشکلات در رابطه، منزوی شدن و افکار خودکشی متوجه فرد می شود.
روش های درمان افسردگی
زندگی با داشتن علائم افسردگی دشوار است، اما درمان آن به بهبود کیفیت زندگی شما کمک می کند. احتمال دارد با یکی از روش های درمانی نتایج خوبی را شاهد باشید ولی گاهی نیاز به استفاده از ترکیبی از درمان هاست.
در 70 تا 80 درصد بیماران، دوره های افسردگی عمده قابل درمان است. برای درمان این اختلال باید داروها را به همراه مداخلات روان درمانی مورد استفاده قرار داد.
درمان نگهدارنده با داروهای ضد افسردگی حداقل به مدت پنج ماه به جلوگیری از عود بیماری کمک می کند. اگر فرد از افسردگی عمده رنج می برد و در برابر درمان، دارو و کمک به خود مقاومت کرده است، ممکن است تحریک مغناطیسی جمجمه (TMS) و درمان با شوک الکتریکی (ECT) ویا بستری شدن در بیمارستان، درمان مفیدی باشد.
برخی از درمان های افسردگی
برای مقابله با افسردگی روش های درمانی فردی نیز وجود دارد که بیمار با تغییر دادن و اصلاح سبک زندگی خود می تواند در روند بهبود خود بسیار موثر باشد.
ورزش می تواند تولید اندورفین بدن را افزایش دهد، اندورفین از همان هورمون هایی است که باعث بهبود روحیه فرد می شوند. بنابراین 30 دقیقه فعالیت بدنی در سه تا پنج روز در هفته توصیه می شود.
از مصرف مواد مخدر و الکل خودداری شود، زیرا ممکن است مصرف مواد در کوتاه مدت برای فرد احساس لذت ایجاد کند، اما در طولانی مدت، این مواد می توانند افسردگی و علائم اضطراب را بدتر کنند.
نه گفتن را یاد بگیرید. درگیری بیش از اندازه، اضطراب و علائم افسردگی را بدتر می کند. تعیین مرزها در زندگی حرفه ای و شخصی می تواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید.
همچنین با مراقبت از خود می توانید علائم افسردگی را بهبود ببخشید. این کار شامل خوابیدن کافی، داشتن رژیم غذایی سالم، دوری از افراد منفی و شرکت در فعالیت های لذت بخش است.
افزودن مکمل های امگا 3 به رژیم غذایی، ممکن است به کاهش علائم افسردگی کمک کند. این چربی های اساسی برای رشد عصبی و سلامت مغز مهم هستند.
ویتامین ها برای بسیاری از عملکردهای بدن مهم هستند. تحقیقات نشان می دهد که به ویژه دو ویتامین ویتامین B و ویتامین D، برای کاهش علائم افسردگی مفید هستند. ویتامین B-12 و B-6 برای سلامتی مغز بسیار حیاتی هستند.
هنگامی که سطح ویتامین B فرد کم است، ممکن است خطر ابتلا به افسردگی بیشتر باشد. ویتامین د، ویتامین آفتاب نیز خوانده می شود زیرا قرار گرفتن در معرض آفتاب آن را برای بدن فرد تأمین می کند. این ویتامین برای سلامتی مغز، قلب و استخوان بسیار مهم است. افرادی که افسرده هستند، احتمالا مبتلا به کمبود این ویتامین هستند.
حال این سوال مطرح می شود که آیا پیشگیری از افسردگی امکان پذیر است؟
پاسخ اینست که معمولاً افسردگی قابل پیشگیری نیست. تشخیص این که چه عواملی باعث ایجاد آن می شود نیز دشوار است. ولی اگر وقتی که علایم افسردگی را تجربه کردید، با تغییرات سبک زندگی و روش های درمانی مفید، برای جلوگیری از اتفاقات بعدی پیش رو آماده شوید.
ورزش منظم، خواب کافی، پیگیری درمان، کاهش استرس، روابط صمیمی با دیگران، کمتر وقت گذراندن در دنیای مجازی، کاهش کارها و درگیری های روزانه، دوری از افراد سمی و منفی، داشتن رژیم غذایی صحیح، داشتن وزن سالم، درمان بیماری های مزمن، دوری از مصرف داروهای غیر ضروری و دارای عوارض جانبی، جلوگیری از مصرف مواد مخدر و الکل، قطع مصرف سیگار تکنیک هایی هستند که با یادگیری و به کارگیری آن ها ممکن است به پیشگیری از این بیماری کمک کند.
لازم است بدانید که اختلال افسردگی در زنان درصد شیوع بیشتری نسبت به مردان دارد به طوری که میزان شیوع اختلال افسردگی عمده در زنان 10 تا 25 درصد و در مردان 5 تا 12 است.
شاید یکی از دلایل این میزان ابتلا در زنان اینست که زنان بیشتر در مورد ناراحتی خود صحبت می کنند و یا احساساتشان را بیشتر بروز می دهند. اغلب مردانی که دچار افسردگی می شوند برای کتمان بیماری درباره آن صحبت نمی کنند. به همین دلیل توصیه می شود مردان نیز در صورت دیدن علائم افسردگی در خود به متخصص مراجعه کنند.
افسردگی به عنوان یک چالش موقتی یا بلند مدت می تواند زندگی هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد و همواره نیز درمان باعث از بین رفتن کامل این بیماری نمی شود.
ولی اغلب علائم را کنترل می کند. مدیریت علائم افسردگی شامل یافتن ترکیب مناسب داروها و روش های درمانی است. بهترین حالت در درمان و کنترل بیماری افسردگی اینست که باید نسبت به علایم و حالات خود هوشیار و آگاه بوده و به تغییر در روحیات و خلق خود حساس باشیم.
در صورتی که در دوره زمانی از زندگی قرار داریم که در آن اتفاقی تلخ (مانند مرگ عزیز یا ترک رابطه) اتفاق افتاده است، آگاهانه از خود مراقبت کنیم و بدانیم گرفتن کمک حرفه ای در این دوره بسیار موثر و کمک کننده خواهد بود. نسبت به مراجعه برای درمان و پیگیری جلسات درمانی کوتاهی نکنید و با صبوری پیگیر بهبود اوضاع جسمی و روحی خود باشید. از نسبت دادن و برچسب زدن این بیماری به خود بدون دلیل نیز خودداری کنید.
* لب فرونتال (Frontal Lobes)، نزدیک به یک سوم مغز انسان را دربرگرفته و از طرفی دیرتر از قسمت های دیگر مغز به تکامل می رسد.
با توجه به حجم وسیع و سازوکارهای ارتباطی این قسمت از مغز به ویژه سیستم لیمبیک، هیپوکامپ، آمیگدال، هسته های قاعده ای، هیپوتالاموس، تالاموس، و لب گیجگاهی، گستره بسیاری از رفتارهای پیچیده انسان از جمله رفتارهای روانی - حرکتی، شناخت - حافظه به عبارتی کارکردهای هوش، حالت های عاطفی- هیجانی و شخصی را توضیح می دهد.
** هیپومانیا (Hypomania)، نوعی شیدایی شدید است.
لیدا مکتبی
117