مارکوس پُتسِل که از امروز کار خود را به طور رسمی در ساختمان واقع در چهارراه استانبول تهران آغاز می کند، با این محل غریبه نیست، خود و همسرش به عنوان دو دیپلمات، سابقه فعالیت در ایران را دارند چنانکه وی خود از سال 2000 تا 2004 میلادی رایزن اقتصادی سفارت آلمان در تهران بود و همسرش دایکه پُتسل نیز در فاصله سالهای 2002 تا 2004 مسئولیت رایزنی مطبوعاتی این سفارتخانه را برعهده داشت.
پُتسل دانشجوی آکادمی وزارت خارجه آلمان در شهر بُن در فاصله سالهای 1993 تا 1995، کارشناس بنیاد علم و سیاست در برلین و مشاور شخصی فرانک والتر اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان بود، شخصی که اکنون رییس جمهور آلمان است و پیشتر دو بار در سمت وزیر خارجه از جمله در زمان گفتگوهای هسته ای 5+1 با ایران مسئولیت داشت.
از جمله سوابق مارکوس پُتسل، آشنایی با مسائل افغانستان نیز هست، وی از سال 2014 تا 2016 سفیر آلمان در این کشور بود، در بنیاد علم و سیاست برلین هم روی موضوع ایران و افغانستان متمرکز بود و کتابی با عنوان "ایران و غرب؛ فرصت هایی برای اقدام مشترک در افغانستان" را تالیف کرد.
وی همچنین در فاصله سالهای 2017 تا 2021 یعنی زمان فرار اشرف غنی از افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان، نماینده ویژه آلمان در امور افغانستان و پاکستان بود و وقتی سفارت این کشور در کابل تخلیه شد از طرف هایکو ماس وزیر خارجه وقت، برای اعزام به قطر و مذاکراه با طالبان ماموریت یافت.
پُتسل از ژوئن 2022 مسئولیت معاونت ویژه سیاسی سازمان ملل در امور افغانستان را هم برعهده گرفت.
حالا با اقدام وزارت امور خارجه آلمان در اعزام دیپلماتی با سابقه و سرشناس به تهران، آن هم در حالی که روابط سیاسی دو کشور در شرایط تیره قرار گرفته است، می توان این احتمال قوی را مطرح کرد که آلمان، در صدد تنش زدایی و ایجاد پلی برای گفتگو میان ایران با خود و با اتحادیه اروپاست.
روابطی که به سه دلیل مهم به تیرگی گراییده است.
یک موضوع هسته ای ایران و خروج آمریکا از برجام که باعث شد تا تروییکای اروپایی شامل آلمان، انگلیس و فرانسه نیز تعهدات خود را در قبال این معاهده انجام ندهند.
دو مواضع رادیکال سیاسیون آلمان در قبال حوادث ایران در شهریور 1401 و حمایت از از اغتشاشات در کشو که فشار و نفوذ اپوزیسیون ایرانی در ساختار حاکمیت آلمان در اتخاذ این مواضع بی اثر نبوده است. این در حالیست که دبیر کل دو حزب از سه حزب حاضر در دولت ائتلافی این کشور در حال حاضر از ایرانیان مهاجر و اپوزیسیون ضد ایرانی هستند.
سه دلیل تیرگی روابط میان ایران و آلمان نیز حمایت بی چون و چرای سیاسی و نظامی ژرمن ها از رژیم صهیونیستی است به طوریکه دولت آلمان دکترین سیاسی خود را تامین امنیت بی چون و چرای این رژیم می خواند و با فشار محافل صهیونیستی، گروههای مقاومت اسلامی حماس و پیش از آن حزب الله لبنان را جزو فهرست گروههای تروریست قرار داده است.
این در حالیست که با اوج گیری جنایات صهیونیست ها در غزه، مردم آلمان به تدریج به صف مخالفان سیاستهای دولتشان در حمایت از اسراییل پیوسته اند و تازه ترین نظر سنجی نشان می دهد که 70 درصد مردم با هر گونه حمایت آلمان از تنش میان اسراییل با ایران یا حزب الله مخالفند.
اما از سوی دیگر آلمان به طور سنتی بزرگترین شریک اقتصادی ایران در اروپا به شمار می رود و می تواند زمینه مساعدی برای سرمایه گذاری تاجران این کشور باشد. به ویژه در شرایطی که بعد از جنگ روسیه و اوکراین، جریان گاز سرشار و ارزان روسیه به روی این کشور بسته و باعث شد تا اقتصاد آلمان زیر بار سنگین بدهی ها و تورم ناشی از گرانی قیمت انرژی از دوران اوج خود به عنوان قدرت چهارم اقتصادی جهان فاصله بگیرد.
همچنین دولتمردان آلمانی به اهمیت جایگاه ایران در منطقه واقفند و ایران را عامل مهم در ثبات منطقه و ضامن امنیت انرژی در غرب آسیا می دانند.
در این شرایط مارکوس پُتسل به عنوان دیپلماتی مجرب و آشنا به پیچیدگی های سیاست در این منطقه به تهران اعزام شده است.
آیا او نیز مانند سلف خود یعنی هانس اودو موتسل، به دلیل مواضع رادیکال کشورش در قبال ایران، چشم فرو بستن روی اقدامات تروریستی صهیونیست ها و حمایت از جنایات آنان در غزه، مجبور خواهد شد به عنوان دیپلماتی پر مراجعه به وزارت خارجه و مواجهه با سوالات بسیار تبدیل شود ، یا تجربه اش از شناخت مسائل منطقه و احتمال تغییر رویکرد کشورش و در پیش گرفتن مواضع منطقی در قبال ایران، او را به دیپلماتی برای احیای روابط دیرینه میان دو کشور تبدیل خواهد کرد.
نویسنده: امیر شجاعی