محمد، پس از خوابی کوتاه، سر از زمین غار حرا برگرفت. هوا خنکایی لرزآور داشت. شب، گویی به نیمه خود رسیده بود. محمد، سر سوی بیرون چرخانید: در آسمان، هلال ماه، نور کم جان خویش را بر کوههای حرا و دشت گسترده جنوبی افشانده بود. اما مکه، طبیعت پیرامون آن و همه جهان، در خوابی ژرف غرقه بودند. سکوتی سنگین و غریب، هستی را یکسره در خود فرو پیچیده بود.
از هیچ سو، هیچ صدایی فراز نمی شد. گویی آن شب، همه زمین و زمان نیز با زندگان، در خواب شده بودند و نسیم، از جنبش باز مانده بود. محمد، پیشتر، نیمه شبهای بسیاری را با بیداری سپری ساخته بود. لیک، آن مایه سکوت و آرامش را، هرگز نه شنیده و نه احساس کرده بود.
پس، ناگاه، در آسمان، نوری درخشان، از جنسی غریب آشکار گشت، و همه افقِ نگاهِ محمد را پُر ساخت. آنگاه او، در جسم و جان خویش، جنبشی احساس کرد: لرزشی در تن. با احساس سبکی و زلالی و شفاف شدن. ناگاه آن توده نور در هم پیچید و از هم گشوده شد. پس، از میانه آن، موجودی بس باشکوه پدیدار گشت. آشنا می نمود: گویی همان بود که چندین بار، در رؤیا و بیداری بر محمد آشکار گشته بود. لیک ، اینک بس آشکارتر و روشن تر می نمود.
(جبرئیل): محمّد !
محمد، با لرزه ای آشکار در صدا: ب.. بله ؟
(جبرئیل): بخوان !
(محمد): من ...؟! چ ... چه بخوانم ؟!
(جبرئیل): نام خدایت را !
(محمد): چگونه بخوانم ؟
(جبرئیل): بخوان به نام پروردگارت که بیافرید .
محمّد، همنوا با آن موجود آسمانی، شروع به خواندن کرد.
(جبرئیل): ... آدمی را از لخته ای خون آفرید. بخوان؛ و پروردگار تو، ارجمندترین است. همو که به وسیله قلم آموزش داد. و آدمی را، آنچه که نمی دانست، آموخت...
در این هنگام، خداوند، کوه ها، صخره ها و سنگلاخ ها را به سخن آورد، به گونه ای که محمد به هر کدام می رسید، به او ادای احترام می کردند و می گفتند: "السلام علیک یا حبیبَ اللّه، السلام علیک یا ولی اللّه، السلام علیک یا رسولَ اللّه"
بیست و هفتم ماه رجب هر سال یادآور این تحول عظیم و نزول وحی الهی بر قلب مبارک رسول گرامی اسلام؛ حضرت محمد(ص) است که در سن چهل سالگی در کوه حرا واقع درشهر مقدس مکه اتفاق افتاد.
حضرت محمد(ص) زمانی ازجانب خداوند برای هدایت خلق برانگیخته شد که جهان در سراشیبی سقوط اخلاقی قرار گرفته بود وبه تعبیر قرآن در گمراهی آشکار بسر می برد.
آن حضرت به عنوان رحمت برای عالمیان و نجات دهنده جهانیان مبعوت شد ودرسایه کوشش و صبرطاقت فرسای خودعصر جاهلیت را به دست فراموشی سپرد و به جای آن عصرانسانیت، نور و علم ویکتاپرستی را بنیان نهاد.
بعثت، این بزرگترین و باشکوهترین لحظه تاریخ بشری، پیام آور خوبی نیکی و رهایی انسان از بند نادانی و کژی و ناراستی است وبه تعبیر حضرت فاطمه (س): "... خدای بزرگ تاریکی ها را به نور محمد روشن ساخت و دلها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده هایی را که بر دیده ها افتاده بود، به یکسو انداخت."
رسول خدا (ص) دین اسلام را بنا نهاد و قرآن مجید رابه عنوان عالی ترین وکامل ترین تعالیم به انسان معرفی نمود. بعثت پیامبر اکرم (ص) در27 رجب سال 13 قبل از هجرت؛ سرآغاز رهایی انسان از شرک، بی عدالتی، تبعیض، جهل و فساد شد تا او به سـوی توحید، معنویت، عدالت و کرامت حرکت کند.
حضرت محمد (ص) با نوایی دلنشین انسانها را مخاطب ساخت که: بیائید جز خدا را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او قرار ندهیم تا رستگار شویم. توحید، اوّلین هدف بعثت پیامبران الهی است. البتّه نه به این معنا که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است. توحید به معنای حاکمیّت الهی و دوری و نفی همه طاغوتها. توحید؛ یعنی تکیه نکردن به هیچ قدرتی جز قدرت و عظمت الله.
چنانکه خداوند فرمود: "وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛"
با دعوت معنوی و عمیق پیامبر، دیوارهای جهل و خرافات به سرعت فرو ریخت و مردم فوج فوج به اسلام گرویدند. حضرت محمد (ص) در طول 23 سال تبلیغ بی وقفه اسلام، رسالت خود را درحد اعلا و به شایستگی به انجام رساند. تا آنجا که خداوند در قرآن در آیه 21 سوره احزاب او را الگویی شایسته می داند و در شأن
وی می فرماید: "برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز قیامت دارند و خدا را بسیار یاد می کنند." بنابراین، هرکس می خواهد اسلام را به درستی بشناسد و به برنامه های آن عمل کند، باید به گفتار و کردار پیامبر اسلام روی آورد .
بی تردید، برانگیخته شدن پیامبر از میان مردم، نعمت بسیار بزرگی از سوی پروردگار عالم است. او کسی را برانگیخت که با اخلاق کریمانه و تعالیم عالی و نمونه خود، جهان را به سوی پاکی و زیبایی سوق داد.
قرآن کریم در آیه 2 سوره جمعه می فرماید: "او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنان را تزکیه می کند و به آنان کتاب ( قرآن ) و حکمت می آموزد ... ."
بنابراین هدف مهم دیگری که قرآن کریم برای بعثت رسول خاتم (ص) بر می شمرد، تزکیه و تربیت مردم برای پاک شدن آنها از جهالت و زشتیها / و شکوفا شدن استعدادهای متعالی انسانی است.
برخی می پندارند جهالت تنها منحصر به دوره ای از تاریخ بوده که آن را دوره جاهلیت نام نهاده اند و بشر آن را پشت سر گذاشته است اما واقعیت این است که هر زمان که انسان از مرز انسانیت دور شود و هوای نفس خود را پیروی کند، در دایره جهالت گرفتار می آید که در هر زمان به شکلی نوین جلوه می نماید.
هم اینک بحران های جهانی آیا جز نتیجه ددمنشی، خودخواهی و جهالت انسان کنونی است؟ و آیا ستمی که بر کودکان و مردم مظلوم فلسطین می رود، ثمره علم و تمدن بشر است یا حاصل جهل و قدرت طلبی او؟ بی شک جهان نیازمند رستاخیزی نو در حوزه معرفت و انسانیت است؛ رستاخیزی که رسول خدا (ص) آغازگر آن بود و پیام راهگشای آن هم اینک نیزمیتواند انسان سرگشته و مضطرب امروز را به سوی عدالت و اخلاق سوق دهد.
در واقع، بعثت پیامبر اسلام مهمترین حادثه ای است که در راستای نیاز فطری بشر صورت گرفت و شعله های ایمان، معرفت، آگاهی، برادری و انسان دوستی را برافروخت.
به جرأت می توان گفت امروز آنچه از شعارهای انسان دوستانه که در دنیا مطرح است، همان پیامها و شعارهای بعثت است. مثل شعار عدالت اجتماعی، آزادگی، علم و دانش، ترقی و تعالی. هرکس که به پیام روشنی بخش رسول خدا گوش بسپارد، به شناخت درست از خود و جهان می رسد. بویژه انسان قرن 21، بیش از هر زمان دیگر به آموزه های او نیاز دارد.
بشر امروز، با طاغوتها و بتهای درونی و بیرونی خود، از هر گونه پیشرفت و سعادت واقعی بازمانده است. او اگر به توحید واقعی روی آورد، نمی تواند هیچگونه بی عدالتی و ستم را بپذیرد.
بدون توحید و مبارزه با قدرتهای بیگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشی ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد. نکته مهم اینکه پیام رسول خدا(ص) همواره تازه و با طراوت است و به تعبیر یکی از عالمان مسلمان: "همانطور که در مورد درخت، ابتدا شخص دانه ای می کارد که به گیاه تبدیل می شود و شاخ و برگ می دهد، سپس گلهای آن می شکفند و بعد به میوه تبدیل می شوند که آن نیز به نوبه خود حاوی دانه است ، به همین شکل دایره پیام حضرت محمد (ص ) تداوم دارد و همواره شکوفاست و ثمره می آفریند."
زینب مقدسی
117