بدون شک مهمترین شاخصه سیاست خارجی حکومت پهلوی، دست نشاندگی و نبود استقلال در تصمیم سازی سیاست خارجی بود. عنصر اساسی سیاست خارجی پهلوی دوم را همسویی و همبستگی بیشتر با کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا و بریتانیا تشکیل می داد.
نشانه های زیادی در خصوص دست نشاندگی رژیم پهلوی و تصمیم سازی سیاست خارجی آن توسط غرب به خصوص آمریکا وجود دارد؛ یکی از مهمترین نشانه ها دخالت مستقیم آمریکا در انتخاب نخست وزیران و اعضای کابینه بود.
با این حال، یکی از برجسته ترین مثال ها در خصوص دست نشاندگی حکومت پهلوی، تصویب قانون کاپیتولاسیون بود. مجلس شورای ملی در 13 اکتبر 1964 پس از مذاکرات طولانی بین سفارت آمریکا و حکومت ایران، قانونی را از تصویب گذراند که بر اساس آن به نظامیان آمریکایی مامور در ایران و بستگان شان همانند کادر دیپلماسی مصونیت سیاسی اعطا می گردید. این قانون به قانون کاپیتولاسیون معروف شد.
برآیند دست نشاندگی رژیم پهلوی
برآیند دست نشاندگی این بود که ایران به جای اتخاذ راهبردهای مستقل سیاست خارجی به مجری سیاست های آمریکا در منطقه تبدیل شده بود.
دکترین دو ستونی «نیکسون – کیسینجر» که ایران و عربستان به عنوان دو ستون سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه انتخاب شده بودند، برآیند دست نشاندگی حکومت پهلوی بود.
در دکترین دو ستونی نیکسون - کیسینجر، ایران ژاندارم نظامی - امنیتی و بازوی نظامی آمریکا در منطقه بود. حکومت پهلوی از اینکه به عنوان یکی از ستون های سیاست خارجی آمریکا در منطقه انتخاب شد، ابراز رضایت داشته و آنرا از نشانه های قدرت خود می دانست.
محمدرضا شاه اکتبر 1969 بنا به دعوت «ریچارد نیکسون» دیداری رسمی از آمریکا داشت. نیکسون در سخنان خود به مناسبت ورود شاه به آمریکا ضمن ستایش از اقدامات و اصلاحات محمدرضا شاه از انقلاب سفید به عنوان «سرمشقی نه تنها برای کشور ایران بلکه برای تمام کسانی که در کشورهای مختلف آرزومند پیشرفت مسالمت آمیز هستند» یاد کرد و بر این امر تاکید کرد که «روابط ایران و آمریکا هیچ گاه به خوبی امروز نبود. این حسن روابط مربوط به این واقعیت می شود که ما روابط خاصی نه تنها با کشور شما بلکه با شخص شما داریم.»
(در شرایط امروزی این وضعیت بیش از همه نشان دهنده نوع و ماهیت روابط عربستان سعودی با آمریکا است. محمد بن سلمان نیز نگاه این چنینی به دونالد ترامپ دارد.)
استقلال جمهوری اسلامی ایران و سیاست خارجی استکبارستیز
در حالی که دست نشاندگی و خدمت به منافع آمریکا مهمترین شاخصه سیاست خارجی ایران زمان پهلوی بود، مهمترین و اصلی ترین شاخصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، استقلال و استکبارستیزی است.
«سید جلال دهقانی فیروزآبادی»، استاد دانشگاه و از نظریه پردازان در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می نویسد:
"مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، استکبار ستیزی است به طوری که شاخص ترین مشخصه سیاست خارجی ایران، رویارویی با آمریکا است."
حضرت امام خمینی (ره) بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران به عنوان تعیین کننده سیاستهای کلی جمهوری اسلامی حتی در اوج جنگ عراق علیه ایران، می گوید: "ما با هیچ کدام از ابرقدرت ها و قدرت ها سازش نداریم. نه تحت سلطه آمریکا می رویم و نه زیر بار شوروی."
اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت بیان کرده است:
"سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است."
این اصل طی چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی ایران همواره سرلوحه سیاست خارجی آن بوده، به نحوی که تحریم های ظالمانه آمریکا را پذیرفته، اما از استقلال خود نگذشته است.
یکی از مهمترین دلایل تداوم و شدت دشمنی های آمریکا با جمهوری اسلامی ایران به خصوص در شرایط کنونی که دولت «دونالد ترامپ» حتی با زیر پا گذاشتن مقررات بین المللی و خروج از برجام به اعمال فشار گسترده علیه ایران روی آورده نیز عصبانیت و مخالفت واشنگتن با استقلال جمهوری اسلامی ایران است.
در واقع، اگر دولت آمریکا جنایت عربستان سعودی در جنگ علیه یمن و حتی جنایت اخیر علیه «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار سعودی را نادیده می گیرد به این دلیل است که حکومت عربستان، حکومتی دست نشانده و تابع واشنگتن است که مانند رژیم پهلوی در ایران مجری سیاست های منطقه ای و حامی منافع آمریکا در خاورمیانه است، خصیصه ای که جمهوری اسلامی کاملاً در مقابل آن قرار دارد.
دو شکل متفاوت مستشاری نظامی قبل و بعد از انقلاب
یکی از بروندادهای مهم دست نشاندگی دولت در ایران زمان پهلوی، بهره گیری زیاد از مستشاران نظامی خارجی به خصوص آمریکایی بود.
دکتر «علیرضا ازغندی»، استاد دانشگاه در این خصوص می نویسد:
"از کودتای 28 مرداد 1332 به بعد در کنار فعال تر شدن سازمان های نظامی آمریکایی در ایران، روند همکاری های نظامی و اطلاعاتی ایران و آمریکا شتاب بیشتری به خود گرفت و از آن تاریخ آمریکایی ها یک نقش محوری در شکل دادن به تشکیلات نظامی و تربیت نظامیان ایران بازی کردند."
بر اساس آمار و ارقام پراکنده ای که درباره تعداد مستشاران نظامی آمریکایی در دست است، مستشارانی که در ارتش و سازمان های وابسته به آن مشغول خدمت بودند، در سال 1978 یعنی یک سال قبل از وقوع انقلاب اسلامی 45 هزار نفر برآورد شدند.
دولت ایران مطابق برآوردها مجبور بود برای 45 هزار مستشار سالانه 3/24 میلیارد دلار فقط بابت حقوق این افراد بپردازد، در حالی که بودجه آموزش و پرورش ایران در این سال 1/8 میلیارد دلار بود.
نتیجه حضور 45 هزار مستشار نظامی امریکایی در ایران این بود که کشور با خریدهای هنگفت تسلیحاتی از آمریکا، عملاً در مسیر میلیتاریزه شدن قرار گرفت و به مجری سیاست های آمریکا تبدیل شد.
«هوشنگ انصاری»، وزیر اقتصادی و دارایی محمدرضاشاه در مهمانی شامی که در 6 اوت 1974 به افتخار «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه آمریکا در تهران برگزار شد، گفت: "در گذشته شاهنشاه بارها فرموده اند بالاخره روزی خواهد آمد که آمریکا به تنهایی قادر به دفاع از منافع خود در نقاط مختلف دنیا نباشد، آن وقت احتیاج به کمک دوستان و هم پیمانان مطمئن و وفاداری دارد. از ایران می توان به عنوان یکی از بهترین دوستان آمریکا نام برد."
علیرضا ازغندی دراین خصوص می نویسد:
"اعطای چنین نقشی ایجاب می کرد که در درجه اول ایران میلیتاریزه شود و با خرید جنگنده های مدرن و مجهز و استقرار پایگاه های استراق سمع و استخدام هزاران مستشار نظامی خارجی، دلارهای نفتی ناشی از فروش نفت به کشورهای صنعتی غرب بازگشت داده شود."
این استاد دانشگاه شهید بهشتی ایران همچنین می نویسد:
"با چهار برابر شدن قیمت نفت در پائیز 1973 تهران کانون هجوم دلال های اسلحه و نمایندگان تقریباً تمام کارخانجات تسلیحات آمریکایی شد به طوری که تنها طی دو سال ماموریت ژنرال «آلیس ویلیامسون»، معاون گروه مستشاران نظامی آمریکایی در ایران حدود 700 قرارداد به ارزش تقریباً چهار میلیارد دلار بین ایران و شرکت های تولید تسلیحات به امضا رسید و تا سال 1978 ایران بزرگترین بازار دریافت اسلحه و کالاهای دیگر آمریکایی بود."
پیامد میلیتاریزه شدن ایران این بود که رژیم پهلوی باید در سیاست خارجی خود نه منافع ملی کشور بلکه منافع ملی آمریکا را در نظر می گرفت.
برای مثال، در آخرین دیدار محمدرضا شاه از آمریکا در نوامبر 1977، 160 هواپیمای بمب افکن مدل اف 16 به ایران فروخته شد، مشروط بر آنکه محمدرضا شاه در دسامبر 1977 در نشست اوپک تلاش کند قیمت نفت ثابت باقی بماند.
به نظر می رسد، این موضوع امروز برای عربستان سعودی در حال تکرار شدن است و عربستان که به بزرگترین بازار سلاح های آمریکایی تبدیل شد برای دفاع از منافع آمریکا و اجرای سیاست خارجی واشنگتن، در صدد کاهش یا ثبات نگه داشتن قیمت نفت است.
اعزام مستشاران نظامی جمهوری اسلامی ایران به کشورهای منطقه
یکی از تفاوت های مهم سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب این است که در حالی که رژیم پهلوی میزبان 45 هزار مستشار نظامی آمریکایی بود، امروز جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از منافع خود و تامین امنیت متحدان خود و همچنین مبارزه با گروههای تروریستی، مستشار نظامی به دیگر کشورها اعزام می کند که از جمله می توان به حضور مستشاران نظامی ایران در سوریه و عراق اشاره کرد.
مستشاران نظامی ایران با درخواست کشوری نظیر سوریه در این کشور حضور دارند و در مبارزه با تروریسم در بحران سوریه نقشی برجسته و غیرقابل انکار ایفا کردند.
جمهوری اسلامی ایران نه تنها بازار سلاح های غربی به خصوص آمریکایی نیست، سیاست های آنرا مستشاران خارجی طراحی نمی کنند بلکه حتی با حضور نظامی آمریکا در دیگر کشورهای منطقه قاطعانه مخالف است و خواستار «امنیت بومی و درون زا» در منطقه خاورمیانه است. این وضعیت بیش از همه بیانگر استقلال و استکبارستیزی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.
نویسنده: سید رضی عمادی
تهیه شده در «گروه ایران» اداره کل خبر و تفسیر برونمرزی
116/110