علامه حسن زاده آملی : روز سه شنبه برابر ٢٦ شهريور ١٣٧٠ ه.ش. در قم بعد از درس صبح حالم سخت دگرگون شد؛ به نحوى كه مقدّمات كفن و دفنم را فراهم كرده بودم، و اين غزل را از رويداد آن‌حال گفته‌ام: 

مژده اى دل كه شب هجر به پايان آمد 
پيك روح‌القدس از جانب جانان آمد 

زان دلارا كه در اين باغ وجودت آراست 
جنّت ذات طلب كردى و خواهان آمد 

جز خداوند نبوده‌ست در انديشه‌ى تو
كه جزاى تو خداوند به احسان آمد 

سنگ زيرين رَحى بوده‌اى از گردش چرخ 
عرصه‌ى گردش تو روضه‌ى رضوان آمد 

هرچه بُد محنت ايام زَبَد بود و برفت
هرچه باقى‌ست همه منحت يزدان آمد 

آنچه در مزرع دل تخم وفا كاشته‌اى
همه نور و همه حور و همه غلمان آمد 

آفرين بر قلم صنع كه لوح و قلمى
همه برهان همه عرفان همه قرآن آمد 

چشمه‌ى آب حيات است دهانى كه از او
همه درس و همه بحث و همه تبيان آمد 

تن خاكى به سوى خاك روان است ولى
دل عرشى به سوى عرش خرامان آمد

اى عزيزان من اين نشأه‌ى دنياوى ما  
به مثل اين‌كه چو زندان و چو زهدان آمد 

چو به گورم بسپرديد نشينيد به سور
نه كه در سوگ كسى باشد و نالان آمد 

خويش را بهر ابد نيك بسازيد به علم
عمل و علم دو سازنده‌ى انسان آمد 

حمد لله كه حسن تا ز نِداى خوش دوست 
اِرجِعى را بشنيده‌ست غزل‌خوان آمد 

منبع: دیوان اشعار حضرت علامه حسن زاده آملی، غزل انّا لله و انّا اليه راجعون...

112

 بیشتر بخوانید:

اعلام زمان و مکان تشییع پیکر علامه حسن زاده آملی

ستاد ارتحال علامه حسن‌زاده برای آمل یک هفته عزای عمومی اعلام کرد

علامه حسن زاده آملی به لقاالله پیوست