«الجزایر1» نخستین رسانه اینترنتی الجزایر در مقاله ای به قلم «ولید عبدالباری» به بررسی موارد مورد اختلاف بین اروپا و آمریکا پرداخت و تشدید اختلاف نظر بین دو طرف را سرآغازی برای دور شدن دو اردوگاه از هم توصیف کرد.
این رسانه الجزایری نوشت: 28 کشور عضو اتحادیه اروپا در 16 و 17 ماه مه در صوفیه پایتخت بلغارستان گردهم آمدند تا در چارچوب برگزاری اجلاس سران برای تقویت روابط با کشورهای منطقه بالکان (آلبانی، بوسنی هرزگووین، صربستان، مونته نگرو، مقدونیه و کوزوو) که شاهد گسترش نفوذ روسیه هستند، تلاش کنند.
این اجلاس برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا فرصتی برای ایجاد یک جبهه مشترک در برابر آمریکا و تصمیمات «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا بود.
کاخ الیزه از تصمیمات ترامپ در خصوص ایران و روابط تجاری اروپا با این کشور، به عنوان «آزمونی برای اثبات عظمت واقعی اروپا» یاد کرد.
به نظر می رسد، ترامپ در حال فهماندن این واقعیت به اروپایی ها است: دنباله روی همیشگی اروپایی ها از متحد دیرینه (آمریکا) و نبودن اتحاد در بین کشورهای اروپایی بیش از آن که سودمند باشد، برای منافع جمعی اروپایی ها زیانبار است.
توافقنامه هسته ای ایران، تجارت بین اروپا و آمریکا و همچنین ماجرای های دیگری از جمله مناقشه های عراق و سوریه و یا ماجرای روسیه و بحران اوکراین در سال 2014 نشان می دهند که آمریکا کمتر به منافع و نظرات متحدان اروپایی خود توجه می کند.
در خصوص مسئله فلسطینی ها هم می توان گفت، این نخستین بار است که اروپا و آمریکا در خصوص کشتار فلسطینی ها در غزه توسط اشغالگران اسرائیلی از پایان ماه مارس سال 2018 مواضعی تا این حد متفاوت اتخاذ کرده اند.
آیا اروپایی ها این فرصت را دارند تا در این شرایط در برابر جانبداری های آمریکا از اسرائیل کاری انجام و به ضرورت یافتن هر چه سریع تر راه حلی پایدار برای این مناقشه ها پاسخ دهند؟
مسئله هسته ای ایران؛ آزمونی برای حاکمیت اقتصادی اروپا
دونالد ترامپ در هشتم ماه مه از توافقنامه هسته ای ایران که در سال 2015 بین این کشور و پنج عضو دائم شورای امنیت به اضافه آلمان منعقد شده بود، خارج شد.
رئیس جمهوری آمریکا از امضا کنندگان این توافقنامه به ویژه اروپایی ها خواست برای تغییر در تاریخ سررسید توافقنامه از سال 2025 وهمچنین برای گنجاندن محدودیت هایی بر برنامه های (موشک) بالیستیک ایران با تهران وارد مذاکره شوند.
تمامی امضا کنندگان این توافقنامه با درخواست های آمریکا مخالفت کردند.
از نظر امضا کنندگان توافقنامه هسته ای ایران، مادامی که این کشور به تعهدات خود در قبال قطعنامه عمل کرده و این مسئله بارها توسط سازمان بین المللی انرژی اتمی تایید شده است، هیچ دلیلی برای لغو توافقنامه و یا بازنگری در آن وجود ندارد.
«آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان در 17 ماه مه در صوفیه خاطر نشان کرد:
"تمامی اعضای اتحادیه اروپا می دانند که این توافقنامه کامل نیست اما ما باید در توافقنامه باقی بمانیم و به مذاکره با ایران در خصوص سایر مسایل از جمله موشک های بالیستیک ادامه دهیم."
علاوه بر مسایل امنیتی، مسایل اقتصادی و تجاری برای اروپایی ها حائز اهمیت است.
آمریکا با خروج از توافقنامه هسته ای ایران تحریم های اقتصادی خود علیه این کشور را مجددا فعال و تجارت این کشور با واحد پولی دلار را ممنوع اعلام کرد.
این تصمیم برای شرکت های بزرگ اروپایی که قراردادهای چندین میلیارد دلاری با ایران منعقد کرده اند، بسیار خطرناک است.
اروپایی ها به جنبه های فرامرزی تحریم های آمریکا معترض هستند و در 18 ماه مه اعلام کردند که به قانون سال 1996 متوسل خواهند شد.
این قانون به شرکت ها و دادگاه های اروپایی اجازه می دهد که مشمول قوانین مرتبط با تحریم های وضع شده از سوی کشور ثالث نشوند.
کمیسیون اروپا با اتخاذ تمهیداتی «بانک سرمایه گذاری اروپا» را متضمن سرمایه گذاری های انجام گرفته در ایران به ویژه سرمایه گذاری شرکت های متوسط و کوچک معرفی کرد.
آمریکا و اروپا؛ رقیب یا مخالف؟
رئیس جمهوری آمریکا در هشتم ماه مارس بر فولاد و آلومینیوم وارداتی از اروپا به ترتیب گمرکی 25 و 10 درصدی وضع کرد.
دریافت این گمرک به ماه ژوئن آینده موکول شد. اروپایی ها برای معافیت از پرداخت این حق گمرکی می بایست تعرفه واردات خودروهای آمریکایی را کاهش دهند.
اروپایی ها در پاسخ به اقدام آمریکا، تهدید تعرفه گمرکی 25 درصدی بر تعدادی از کالاهای آمریکایی را مطرح کردند.
رئیس جمهوری آمریکا نیز تهدید وضع مالیات بر خودروهای اروپایی را پیش کشید.
28 کشور عضو اتحادیه اروپا در اجلاس سران در صوفیه جبهه واحد تشکیل دادند و اعلام کردند، اگر رئیس جمهوری آمریکا خواستار مذاکره در خصوص میزان مالیات وضع شده بر خودروهای آمریکایی است، باید تهدید های خود در خصوص وضع تعرفه گمرکی بر فولاد و آلومینیوم وارداتی از اروپا را کنار بگذارد.
آمریکا برای جلوگیری از ایجاد خط لوله گازی «نورد استریم2» برخی کشورهای اروپایی و کمیسیون اروپا را تحت فشار قرار داد.
این خط لوله گازی، گاز مورد نیاز اروپا را از مبدا روسیه تامین می کند و از گاز خریداری شده از آمریکا که می بایست از دریا عبور کند، مقرون به صرفه تر و قابل اعتمادتر است.
در 15 ماه مارس یک گروه 39 نفره از سناتورهای جمهوریخواه و دمکرات در نامه ای به خزانه داری آمریکا، با هدف جلوگیری از افزایش نفوذ روسیه در اروپا خواستار جلوگیری از ایجاد خط لوله نورد استریم 2 شدند.
متحدان آمریکا در اروپا از جمله لهستان، لتونی، لیتوانی، استونی، اوکراین و مولداوی خط لوله نورد استریم 2 را یک امتیاز سیاسی و اقتصادی توصیف کرده و با ایجاد آن مخالف هستند.
کمیسیون اروپا دست آخر با اجرای این طرح مخالفت کرد، اما در عین حال تاکید کرد که برای جلوگیری از سرمایه گذاری بخش خصوصی روی اجرای این طرح، ابزارهای قانونی در اختیار ندارد.
آلمان فشارهای آمریکا و متحدانش در اروپا را نادیده گرفت و در سوم ماه مه به عنوان نخستین کشور عضو اتحادیه اروپا ساخت خط لوله گازی در خاک خود را آغاز کرد.
عراق، سوریه، اوکراین: زیان اروپا از نبود اتحاد و استقلال
اروپایی ها در سیاست خارجی همواره نشان داده اند که متحد نیستند و در برابر آمریکا استقلالی ندارند. این کاستی علاوه بر وارد آوردن خسارات مستقیم به اروپا، اروپایی ها را در ایفای نقشی سازنده در بحران های بین المللی از جمله مناقشات عراق، سوریه و اوکراین محروم کرده است.
به دلیل نبود اتحاد در بین کشورهای اروپایی در سال 2003، انگلیس، اسپانیا و ایتالیا در ماجراجویی آمریکا علیه عراق که به بی ثباتی خاورمیانه منجر شد، از آمریکایی ها دنباله روی کردند.
این کشورها در بازگشت از عراق، با حمله تروریستی مادرید در سال 2004 و حمله تروریستی لندن در سال 2005 مواجه شدند و پشت سر خود مناقشاتی با ریشه های مذهبی برجای گذاشتند و نطفه داعش که حملات تروریستی متعددی در اروپا را رقم زد، بسته شد.
فرانسه و انگلیس در جنگ سوریه از آمریکا حمایت کردند و در سال 2013 تصمیم گرفتند سلاح در اختیار گروه های مخالف دولت (سوریه) قرار دهند.
به گفته «اخضر ابراهیمی» فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب، این اقدام اروپایی ها فقط به طولانی تر شدن مناقشات خونین سوریه منجر شد، چرا که همین کشورهای اروپایی طرح خروج از بحران ارائه شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل و روسیه را که از سوی سوریه پذیرفته شده بود نادیده گرفتند.
اما پس از بازگشت چه چیزی نصیب اروپایی ها شد؟ موجی گسترده از تروریسم در فرانسه، بلژیک، انگلیس و موجی گسترده از مهاجران سوری در پشت مرزهای اروپا.
اروپا در جریان بحران اوکراین می توانست به عنوان فعالی مستقل از آمریکا وارد عمل شود، اما این فرصت را از دست داد.
«ویکتور یانوکویچ» رئیس جمهوری پیشین اوکراین در نوامبر سال 2013 در آستانه امضای توافقنامه همکاری با اروپا قرار داشت، اما به درخواست روسیه از امضای این توافقنامه خودداری کرد. تظاهرات در حمایت از اروپا در اوکراین ادامه یافت و در نهایت در فوریه سال 2014 به برکناری یانوکویچ منتهی شد.
پس از یانوکویچ دولتی طرفدار اروپا در اوکراین به قدرت رسید.
این دولت در اولین اقدام خود برای لغو قانونی که به زبان روسی و اتباع روسیه در 13 ایالت از 27 ایالت اوکراین جایگاهی رسمی می بخشید، طرحی را ارائه کرد.
اوضاع برخی مناطق اوکراین به ویژه مناطق روس زبان این کشور به خشونت کشیده شد. کریمه یکی از مناطق روس زبان اوکراین که یکی از پایگاه های دریایی روسیه در آن قرار دارد، از مسکو خواستار مداخله نظامی شد.
در نهایت در مارس سال 2014 در کریمه همه پرسی الحاق این منطقه به روسیه برگزار شد و همه پرسی با پیروزی رای «آری» به پایان رسید.
پس از الحاق کریمه به روسیه، آمریکا اولین کشوری بود که علیه این کشور تحریم های اقتصادی وضع کرد.
اروپا نیز از آمریکا تبعیت کرده و چند روز بعد تحریم های تجاری خود علیه روسیه را وضع کرد.
روسیه نیز وارد عمل شده و محصولات غذایی و کشاورزی اروپایی را تحریم نمود. تحریم های و ضع شده بیشتر از آن که به زیان روسیه تمام شود، به ضرر اروپا تمام شد.
کشاورزان و دامداران اروپایی از این تحریم ها متحل خسارات سنگینی شدند و اتحادیه اروپا ناگزیر به جبران این خسارات شد؛ در حالی که روسیه از تحریم های اروپایی برای استقلال خود در زمینه کشاورزی و مواد غذایی بهره برداری کرد.
روسیه، محصولات تولید شده در برزیل، چین و ترکیه را جایگزین محصولات اروپایی کرد.
اروپا بازار روسیه را از دست داده است، حتی اگر تحریم های وضع شده از سوی مسکو لغو شوند چرا که روسیه دیگر به محصولات اروپایی محتاج نیست.
بحران فلسطینی ها و اسرائیل، فرصتی برای اصلاح گذشته
اروپایی ها و آمریکایی ها طبق عادت در خصوص مسایل مربوط به فلسطینی ها و اسرائیل، مواضعی مشابه اتخاذ می کنند و همواره مهاجم و قربانی را به حال خود و اگذار می کنند.
این موضع گیری در جریان رویدادهایی چون حملات اسرائیل به غزه در سال های 2008، 2012 و 2014 بسیار محتاطانه بوده است.
اروپا و آمریکا در چنین مواردی از «حق اسرائیل برای دفاع از خود» و «استفاده نامتناسب از قدرت» سخن به میان می آورند.
اما این بار کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، آلمان، انگلیس نه تنها کشتار گسترده تظاهرات کنندگان فلسطینی در غزه توسط ارتش اسرائیل را محکوم کردند بلکه خواستار تحقیقات مستقل در خصوص این قتل عام شدند.
این موضع گیری با درخواست فلسطینی ها مبنی بر محاکمه اسرائیل دردادگاه جنایی بین المللی به اتهام جنایت جنگی همسو بوده است.
این بار اروپایی ها در خصوص ماجرای فلسطین از دنباله روی سیستماتیک از سیاست های آمریکا دور شدند و «محمود عباس» رئیس حکومت خودگردان فلسطینی اعلام کرد که پس از تحقق تصمیم ترامپ در انتقال سفارت از تل آویو به بیت المقدس با هرگونه میانجی گری آمریکا مخالف است.
اکنون اروپا می تواند از مشروعیت از میان رفته آمریکایی ها برای ایجاد موازنه قدرت و ایفای نقش برای یافتن راه حلی عادلانه برای این مناقشه بهره برداری کند.
مترجم: علیرضا فراهانی
134/116
بیشتر بخوانید:
فرانسه: اروپا باید از حاکمیت اقتصادیاش در برابر امریکا دفاع کند
آیا اروپا به استقلال نظامی از امریکا میرسد؟/ تحلیل
سیانبیسی: اروپا در جنگ تجاری علیه امریکا با کشورهای غیراروپایی متحد شود