ایران پرس: امروز هفدهم شوال است روزی که یاد آور نبرد تاریخی امیرمومنان، علی (ع)، با یکی از جنگاوران مشهور عرب است.

بنا بر روایات تاریخی، در این نبرد تن به تن، برتری حضرت علی (ع) کاملاً مشهود بود و «عمرو بن عبدِود» که توان مقابله با ایشان را در خود نمی دید، خشم و کینه خود را با بی احترامی به آن حضرت، بروز داد.

در این هنگام علی (ع) با این که به پیروزی و غلبه بر حریف  بسیار نزدیک بود، چند لحظه ای صحنه نبرد را ترک کرد تا خشم خود را فرو نشاند و نیت خود را برای خدا خالص کند، سپس به نبرد با دشمن خدا بازگشت و بار دیگر پیروز میدان شد.

بزرگ منشی علی بن ابیطالب (ع) در این نبرد، درس جوانمردی و مبارزه با هوای نفس را به همه جوانمردان و آزادگان جهان داد و به همین دلیل این روز به عنوان روز «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای» در تقویم رسمی ایران اسلامی به ثبت رسیده است.

در تمام فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، شخصیت‌هایی به عنوان قهرمان و اَبَرانسان ساخته و پرداخته می‌شوند. تمام جوامع با گردآوردن عناصر ارزشمند انسانی و منسوب ساختن آنها به یک فرد یا افرادی خاص در واقع الگوهایی برای افراد جامعه می‌سازند.

با نگاه کردن به اَبَرانسان‌ها و بررسی شخصیت‌ قهرمانانِ تمدن‌های مختلف، می‌توان به عناصر شخصیتی ای که برای آن جوامع ارزشمند است پی برد.پهلوان، اَبَر انسان ایرانی است.

ابرانسانی که شاید در نگاه نخست آن را با قهرمان یکی بدانیم اما ویژگی‌هایی او را از قهرمانان جدا می‌کند. قهرمان، فردی است که زور بازو دارد و در نبرد همواره پیروز است؛ پهلوان، علاوه بر این، عنصر مرکزی دیگری نیز دارد به نام اخلاق.

اخلاق و زورمندی یا به عبارتی دیگر مهربانی و جنگاوری، دو عنصر سازنده پهلوان است. تمام ویژگی‌هایی که در پهلوان می‌بینیم، نمود ارزش‌هایی است که ابرانسان ایرانی را می‌سازد.

با نگاهی به شخصیت و زندگی پهلوانان اساطیری و تاریخی، می توانیم به عناصر و نقاط مشترکی در شخصیت و شیوه زندگی آنان پی ببریم. پهلوانان همواره افرادی زورمند بوده‌اند که اصول اخلاقی را تا پای جان حفظ می‌کردند.

از جمله ویژگی‌های اصلی پهلوانان، جوانمردی است؛ گرفتن دست ناتوانان، یاری‌رسانی به تنگدستان، مبارزه با ظلم و بیداد و از خودگذشتگی، رفتارهایی است که افراد نیرومند را شایسته عنوان پهلوانی می‌کند. از این رو در طول تاریخ، پهلوانان محبوبیت و جایگاه اجتماعی بالایی در میان مردم داشته اند و همواره مورد اعتماد ایشان بوده‌اند.

از دیگر ویژگی‌های پهلوانان، پاسداری از زندگی خانوادگی، قومی و ملی در برابر تعرض بیگانگان بوده است. هر وقت پهلوانی سرزمین خود را در معرض خطر می‌دید دلاورانه و تا پای جان از آن محافظت می‌کرد.

به همین دلیل پهلوانان، علاوه بر قدرت بدنی، اصول و مهارت‌های جنگی را نیز به خوبی می‌دانند. در ایران باستان عنوان «جهان‌پهلوانی» از منصب‌های عالی ارتش بوده و همین امر، پیوند پهلوانان با مساله دفاع از سرزمین را نشان می‌دهد.

ادب، خِرَد، راستگویی، فروتنی و خوش‌خلقی که همواره در دین و فرهنگ ایرانی از رفتارهای پسندیده بوده است، از دیگر ویژگی‌های پهلوانی است. داستان‌هایی که از پهلوانان نامی ایران نقل می‌شود، از پهلوانان شاهنامه گرفته تا پوریای ولی و غلامرضا تختی، همگی حاکی از اخلاقِ شایسته آنان است.

گویی ایرانیان به این امر آگاه بوده و بیم داشته‌اند که مبادا زورمندی به زورگویی و ستم منجر شود و به همین دلیل از همان ابتدا، ورزش و اخلاق را با هم پیوند داده‌اند.

به مرور زمان در هم آمیختن فنون رزمی، حرکات ورزشی و اصول اخلاقی سبکی جدید به وجود آورد که امروزه به مجموعه آن، آئین‌های پهلوانی یا ورزش‌ های باستانی می‌گویند.

ورزش‌ های باستانی یا زورخانه‌ای از قدیمی‌ترین مظاهر فرهنگ باستانی ایران به شمار می‌رود و مجموعه‌ای از حرکات فیزیکی برای پرورش جسم و آموزه‌های معنوی برای ارتقای روح را شامل می شود که با اصول اخلاقی در هم آمیخته و از افراد معمولی، پهلوان می‌سازد.

نام مکانی است که پهلوانان برای انجام تمرینات ورزشی جسمی و روحی در آن دور هم جمع می شوند؛ زورخانه است. زورخانه ها در ایران، تاریخی بس کهن دارند اما حدود 700 سال پیش ورزش زورخانه ای و آیین پهلوانی به وسیله «محمود خوارزمی» مشهور به «پوریای ولی» که از مردم آذربایجان بوده است دوباره احیا شده و جایگاه خود را در میان مردم و جامعه بازیافته است.

پس از ظهور اسلام جایگاه زورخانه ها به عنوان مراکزی که فرهنگ و آئین افتادگی و برادری را ترویج می کردند، اهمیت ویژه ای یافتند.

زورخانه ساختمان ویژه‌ای دارد. سقف زورخانه بلند و به صورت گنبدی است. زیر گنبد، محوطه‌ای چند ضلعی قرار دارد که محل اصلی تمرین و اجرای مراسم زورخانه‌ای است.

این محل که عموماً 6 ضلعی است، حدوداً یک متر پایین‌تر از سطح زمین است و به همین دلیل نامش را گود گذاشته‌اند.زورخانه‌ها دری کوتاه دارند، علت آن را باید در فلسفه تواضع و فروتنی جست و جو کرد. درِکوتاه، سبب می‌شود افراد با قامتی خمیده که نشان از ادب و تواضع است، پا به این مکان بگذارند. به مرور زمان زورخانه‌ها به دلیل آموزه‌های معنوی که برای ورزشکاران خود داشتند، به مکانی مقدس تبدیل شدند که حرمت زیادی دارند. 

هر زورخانه یک مرشد و یک میان‌دار دارد. مرشد در گذشته به کسی گفته می‌شد که مسئولیت تربیت افراد را به عهده داشت و افراد با به کارگیری آموزه‌های او به مقام پهلوانی می‌رسیدند. همه چیز در زورخانه زیر نظر مرشد و با صلاح دید او انجام می‌شد.

امروزه به فردی که صدای خوشی دارد و با نوایی دلنشین در زورخانه اشعار پهلوانی می‌خواند مرشد می‌گویند. مرشد با خواندن اشعار به طور ریتمیک و همچنین ضرب گرفتن روی تنبک، به مراسم آئینی پهلوانان نظم می‌دهد.

همچنین زنگ معروفی در جایگاه مرشد نصب شده که وی در مواقع خاص آن را به صدا در می‌آورد. یکی از موارد به صدا درآوردن زنگ، هنگام ورود و خروج پهلوانان بلندمرتبه به زورخانه است که مرشد همراه با خواندن شعرهای مخصوص و ضرب گرفتن، زنگ را نیز به نشانه ادای احترام به صدا در می‌آورد.

هنگام حضور در زورخانه باید به سلسله مراتب پهلوانی، سن و سال و همچنین اصل و نسب دینی توجه کرد. سادات - یعنی افرادی که نسلشان به پیغمبر اسلام می‌رسد - در زورخانه ارج و قرب بالایی دارند. پهلوانان مسن و کهنه‌کار که در اصطلاح به آنها پهلوان زنگی (صاحب زنگ) می‌گویند، نیز حرمت ویژه‌ای در زورخانه دارند. 

میاندار نیز به ورزشکار پیش‌کسوت و متبحری گفته می‌شود که در میانه گود ایستاده و ضمن هماهنگی با مرشد، تمرینات ورزشکاران را به آن‌ها می‌دهد و خودش نیز در وسط گود به اجرای حرکات می‌پردازد. میان‌دار در واقع مدیر اجرایی یک ورزش باستانی است.

یکی از رسوم رایج در زورخانه‌ها، گلریزان است. گلریزان یعنی اهدای وجه نقد توسط اهالی زورخانه برای مقاصد خیرخواهانه و عام‌المنفعه مثل افتتاح یا مرمت یک زورخانه، کمک به نیازمندان، کمک به آسیب دیدگان حوادث طبیعی، کمک به ازدواج زوج‌های جوان که مشکلات مالی دارند و .... در این مراسم، مرشد پس از شعرخوانی و ضرب زدن و ذکر گفتن، از حاضرین می‌خواهد هرآنچه در توان دارند گلریزان کنند.

دو نفر دو طرف پارچه ای را در دست می‌گیرند و میان حاضران می‌چرخند. هر کس به اندازه توان مالی که دارد، پول در پارچه می‌اندازد. مجموعه این مراسم گلریزان نام دارد.

شاید بتوان از شاهنامه به عنوان دایره‌المعارف فرهنگ پهلوانی یاد کرد. از میان پهلوانان بی‌شمار شاهنامه همچون گودرز و طوس، می‌توان رستم را جهان پهلوان ایران باستان دانست.

جهان پهلوان، پهلوانِ پهلوانان است که نسبت به سایر پهلوانان برتری ویژه‌ای دارد. در تاریخ معاصر ایران نیز کسانی چون جهان پهلوان غلامرضا تختی وجود دارند که در میان مردم محبوبیت فراوانی داشته و دارند.

کسانی که از متن جامعه برآمده و همواره به فکر محرومان و نیازمندان بوده اند. پهلوانان همواره حامی محرومان و مستضعفان بوده اند و از هیچ تلاشی برای پیروزی خیر فروگذار نکرده اند.

یکی از نمونه های بارز این پهلوانان در روزگار ما حاج قاسم سلیمانی است. یک رزمنده عاشق که هر چند ظاهرش با آنچه از رستم و زال و افراسیاب می شناسیم متفاوت است و هرچند مانند غلامرضا تختی ورزشکار نیست اما اخلاق پهلوانی را به اوج خود رساند و در دنیایی که پر است از ظلم و جور و ستم، دست از یاری مظلومین برنداشت.

این نسل از پهلوانان نه فقط حامی و حافظ ایران بلکه حامی و پناه همه مستضعفان جهانند، برایشان فرق نمی کند که ظلم کجا رخ داده باشد هر جا که ظالمی باشد آنها برای دفاع از مظلوم حاضر خواهند شد. با وجود چنین افرادی، که حالا دیگر تعداد آنها کم هم نیست، فرهنگ پهلوانی، جهانی شده است. پهلوانان گمنامی در تمام جهان پراکنده اند که سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی را برای خود برگزیده اند، گود زورخانه آنها به پهنای تمام کره زمین است و سقف بالای سرشان، گنبد آسمان.

آنها برای ورود به این زورخانه جهانی سر تعظیم بر آستان خدایی ساییده اند که به راستی شایسته بزرگی و ستایش است، این تواضع و فروتنی هرگز، حتی لحظه ای، از وجود ایشان دور نمی شود چرا که همواره خود را در محضر خدای یکتا می بینند، اما همین انسانهای متواضع در برابر رب جلیل هستند که همچون علی (ع) به حول و قوه الهی در قلعه هایی را که دشمنان خدا برای محافظت از ظلم و جورشان ساخته اند یک تنه از جا خواهند کند. به امید دنیایی عاری از ظلم و ستم و پر از پهلوان و جوانمردی.

فهیمه ثری

117