به گزارش ایران پرس به نقل از پایگاه اینترنتی الجزیره انگلیسی، کتابی وجود دارد که می توان در آن همه اقدامات سرکوبگرانه را نگاشت و بعد همه آنها را پاک کرد.
این کتاب را جرج بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا نوشت و اکنون که بازنشسته شده است، در ایالت تگزاس از سگ ها نقاشی می کشد، با این حال این اقدامات در قرن بیست و یکم، از سوی دولت وی مشروعیت و محبوبیت یافت.
در دنیای امروز که درگیری های چندگانه ای از سوی متحدان و دشمنان واشنگتن به نام مبارزه با تروریسم جریان دارد، گاه شاهد تکرار این موضوع هستیم.
تروریسم دشمن مفیدی است و نیازی نیست علیه آن اعلان جنگ شود، کسانی که در این نبرد وارد می شوند، لازم نیست شکست بخورند.
جنگ های سنتی با دشمنانی که یونیفورم به تن دارند در قوانین و دیوانسالاری بین المللی جایگاهی دارند و وکلا تعیین می کنند به سوی چه کسی شلیک شود و به سوی چه کسی نشود.
دست کم روی کاغذ، هیچ درگیری در خارج از محدوده قوانین نیست، با این حال تاکتیک های غیر شفاف را نمی توان در لاهه ارائه کرد، آن هم زمانی که همه می دانند ضروری است عوامل غیر دولتی نابود شوند؛ در اینجا موضوعی فراقانونی مطرح و اقدام هوشمندانه برای تطبیق دادن روبیک جنگ و ترور با شکوفایی های دنیای جدید لازم است.
«خبرهای جعلی»، خطی جدید بود که آنگ سان سوچی، برنده نوبل و رهبر میانمار در ششم سپتامبر برای توصیف کشتار جمعی مسلمانان روهینگیا به کار برد؛ اقلیتی که از نظر وی ارزشی ندارند تا حق قانونی از سوی دولتش به آنها تعلق گیرد.
نزدیک به دویست و پنجاه هزار مسلمان از میانمار گریختند که بیش از نیمی از این عده، در طول دو هفته بعد از سرکوب نیروهای دولتی درگیر با جنگ ادعایی علیه تروریسم فراری شده اند.
هزاران نفر کشته شده اند؛ خبرنگاران از آوارگانی که گریخته اند گزارش هایی وحشتناک مخابره می کنند: مهاجمان در کنار نیروهای امنیتی میانمار اقدام به سوزاندن روستاها می کنند و کسانی که کشته نشده اند، در دسته های چند ده هزار نفری به سوی بنگلادش رانده می شوند، جایی که دولت آنجا هم خواستار حضور این افراد نیست و این در حالی است که فرد فراری باید بتواند از مین هایی که در طول مرز کار گذاشته شده اند، عبور کند.
گزارش های فراوانی وجود دارد ولی کسانی که می خواهند از اقدام عاملان این فاجعه دفاع کنند، هوشمندانه عمل می کنند، از اقدام چنین افرادی دفاع نمی کنند بلکه تلاش می کنند مواردی را که نشان دهنده جنایت جنگی است، کوچک جلوه دهند. این بدان معنی است که خشم را علیه کسانی که اطلاعات غلط پراکنده می کنند، بر می انگیزند و این مشکلی است که در طول همه درگیری ها به چشم می خورد.
آنگ سان سوچی «تروریست ها» را مسئول پخش این تصاویر معرفی می کند.
رسانه های دولتی روسیه مانند اسپوتنیک و راشا تودی، جرج سوروس، یهودی میلیاردر را در پس این جنگ خونین معرفی می کنند که به دنبال جوی خون تازه ای است؛ بازتابی توطئه پندارانه از انقلاب سوریه که به جنگ تبدیل شد. به نوشته گلوبال ریسرچ، دیگر طرفدار تئوری توطئه، ممکن است «جهادی های طرفدار عربستان» در پس این بحران معرفی شده باشند.
بوش هم جز عملکرد خودش، همه را در ناآرامی های عراق مقصر می دانست. او در سخنرانی خود در موسسه نشنال اندوومنت فور دمکراسی National Endowment for Democracy در سال دو هزار و پنج گفته بود:
"ما بدون اینکه اقدامی کرده باشیم، با موجی از قاتلان روبرو بودیم."
همواره بر سر اینکه تروریسم چیست و کیست، منازعه وجود داشته است ولی در شکل دادن به منازعات داخلی به عنوان جنگ با تروریسم، تلاش و الگویی آشنا برای جذب مخاطب به چشم می خورد.
مبارزه با تروریسم با تبلیغات و نیروی نظامی صرف نتیجه بخش نیست؛ وقتی بدون پاسخگویی به رنجش ها و خواسته ها، شورشی سرکوب شود، این شورش خود را باز می یابد و تندتر از قبل ظاهر می شود.
منطق مبارزه با تروریسم و شعارهای مرتبط با آن حتی به میان دشمنان علنی آمریکا نیز راه یافت زیرا دولت هایی که اقدام تروریستی انجام می دهند، می توانند از نظام بین الملل که برای حقوق حاکمیتی بسیاری بیشتر جان و حقوق مردم ارزش قائل است، سوء استفاده کنند.
در حالی که صدها هزار غیر نظامی از یمن و عراق گرفته تا سوریه و میانمار کشته شده اند و شمار به مراتب بیشتری در معرض جنایات جنگی قرار دارند، می توان گفت اصطلاح «مبارزه با تروریسم» برنده این میدان بود.116/111
مترجم: حسین جعفر یامی
بیشتر بخوانید:
نشست مبارزه با تروریسم در کشورهای حامی تروریسم، جایگاهی ندارد
حامیان مالی تروریسم مدعی مبارزه علیه منابع مالی تروریسم/ تحلیل