ایران پرس- بدون تردید باید گفت غرب با کشورهای جهان سوم به‌عنوان کشورهای تحت‌الحمایه به ظاهر مستقلی برخورد می‌کند که خواه یا ناخواه با کشورهای غربی در ارتباطند.

«فیصل جلول» پژوهشگر لبنانی مقیم فرانسه در مقاله‌ای تحلیلی که در پایگاه خبری المیادین منتشر شد، می‌نویسد، این مساله در دوره جنگ الجزایر کاملا مشهود بود، زیرا هنگامی که ایتالیا قصد داشت تا برای آشتی ملی (الجزایر) ایفای نقش کند، با اعتراض شدید فرانسه مواجه شد و این کشور از مداخله ایتالیا در امور کشورهای تحت نفوذ فرانسه جلوگیری کرد.

این روزها اجرای این سنت را در لیبی نیز مشاهده می‌کنیم. ایتالیا اصرار دارد که در رابطه با لیبی، اولویت‌های رم در نظر گرفته شود. بریتانیا خود را در یمن دارای اولویت می‌داند و بیش از 130 سال عدن را تحت اشغال خود قرار داده بود.

فرانسه نیز سوریه را بخشی از املاک خود تصور می‌کند که به واسطه توافقنامه «سایکس پیکو» از امپراتوری عثمانی به ارث برده است و بر اولویت‌های خود در این کشور تاکید دارد.

اولویت‌های فرانسه درباره سوریه در مناسبت‌‌های مختلف مشاهده می‌شود که در این تحلیل به دو مورد آن اشاره می‌شود.

اولین نمونه، خارج کردن سوریه از لبنان در سال 2005 بر اساس طرح «ژاک شیراک» رییس جمهوری پیشین فرانسه است که به دنبال برقراری ارتباط با «جرج بوش» رییس جمهور وقت آمریکا بود؛ هدف شیراک از اجرای این طرح، نفوذ فرانسه در لبنان و سرنگونی دولت سوریه بود زیرا تصور می‌کرد با خروج سوریه از لبنان، سوریه قادر به ادامه بقا نخواهد بود.

دومین نمونه نیز به جنگ بین‌المللی علیه سوریه هم زمان با آغاز تحولات کشورهای عربی موسوم به بهار عربی مرتبط است.

فرانسه بیش از همه کشورها خواهان سرنگونی نظام سوریه بود. در این رابطه باید به این مساله اشاره کنیم که تصمیم آمریکا برای خودداری از بمباران سوریه به اتهام به کارگیری سلاح‌های شیمیایی بر اساس تصمیم «باراک اوباما» رییس جمهور سابق این کشور، برای فرانسه به شدت ناامید کننده بود.

نیروهای فرانسه در سوریه

 

فرانسه بر خلاف بریتانیا، به شدت خواهان تسویه حساب تاریخی با نظام بعث سوریه بود، زیرا حزب بعث سوریه، مبارزه با استعمار فرانسه را یکی از اصول اساسی فرهنگ سیاسی این کشور، قرار داده بود اما آمریکا شریک فرانسوی خود را از این تصمیم آگاه نکرده بود.

شرایط دشواری که «اولاند» در رابطه با سوریه تحمل می‌کرد، بیانگر ناامیدی دولت وی بود؛ تا جایی که «لوران فابیوس» وزیر امور خارجه وقت فرانسه درصدد بهبود وجهه جبهه‌النصره برآمده و مدعی شد این گروه در سوریه دارای فعالیت‌های سازنده‌ای است.

با وجود آن که جبهه النصره در فهرست سیاه تروریسم اروپا قرار داشت، اما مورد تمجید فرانسه قرار داشت.

علاوه بر این، «فابیوس» به شرکت مشهور سیمان سازی «لافارژ» توصیه کرده بود تا در سوریه و تحت نفوذ گروه داعش باقی بماند در حالی که از این موضوع آگاه بود که این شرکت به داعش حق امتیاز پرداخت می‌کند.

امروز شرکت فرانسوی «لافارژ» در حالی محاکمه می‌شود که مدیر این شرکت در سوریه تاکید دارد، وزارت امور خارجه فرانسه از فعالیت این شرکت در سوریه استقبال می‌کرده است.

فرانسه باهدف سرنگونی نظام «بشار اسد» از بیش از صد کشور جهان میزبانی کرد و بدون توجه به دیگر کشورها، تصمیم گرفت نماینده‌ای از معارضان سوری را بپذیرد. با وجود رویدادهای مختلف در سوریه و نشانه‌های شکست گروه‌های مسلح در این کشور، فرانسه با این تصور که این بار سوریه چاره‌ای به جز شکست نخواهد داشت، بیشترین اقدامات را برای مقابله با نظام سوریه انجام داد.

به دنبال تصمیم آمریکا و بریتانیا برای بمباران تاسیسات سوریه در آوریل گذشته، «امانوئل مکرون» رییس جمهوری فرانسه نه تنها در همراهی این کشورها تردید نکرد بلکه، در مقایسه با این دو کشور، تمایل بیشتری به اجرای این عملیات داشت. هرچند پس از آن، مشخص شد که این عملیات مبتنی بر سناریویی دروغین بوده است که گروه‌های مسلح با هدف وارد کردن ضربات سخت بر پیکره نظام سوریه، ترتیب داده بودند.

در مقابل باید گفت که دولت سوریه با هر نوع همکاری با فرانسه به ویژه در زمینه امنیتی مخالفت و خاطرنشان کرده است که امنیت، بخشی جدایی ناپذیر از روابط طبیعی دیپلماسی میان دو کشور است.

 

دمشق همچنین ضمن مخالفت با میانجی‌گری‌ها در این رابطه، تاکید دارد که فرانسه باید در اقدامات خود تجدیدنظر کرده و به خاطر مشارکت در جنگ علیه سوریه، از این کشور عذرخواهی کند؛ و این اقدامی است که در دستور کار فرانسوی‌ها قرار نداشته است.

فرانسه با همراهی شرکای سابق خود، به طرح سرنگونی دولت سوریه ادامه می‌داد. وزیر خارجه فرانسه پیشنهاد داد تا این کشور در محافظت از مرزهای مشترک اردن با سوریه مشارکت داشته و در منطقه‌ای حضور داشته باشد که صدها هزار آواره سوری در آنجا اسکان داده شده‌اند. از این رو؛ فرانسه قصد داشت زمینه‌ای را فراهم کند تا ترکیه، لبنان و یا اردن از این مساله به عنوان اهرم فشاری علیه دولت سوریه استفاده کنند.

به نظر می‌رسد که فرانسه از طریق گروه‌های معارضی که خواهان مشارکت در حکومت هستند، خواهان نفوذ در سوریه است. همچنین این کشور تمایل دارد بر اساس شروطی، در بازسازی سوریه مشارکت داشته باشد و در نتیجه از این شیوه برای فشار بر دولت دمشق، استفاده کند.

در این میان باید گفت که تمایل فرانسه برای ایفای نقش در بحران سوریه، کاملا مبتنی بر خواست کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی است که همچنان بر سرنگونی دولت بشار اسد تاکید دارند. در این حال، تحولات نشان می دهد که دمشق پیروز جنگ است و هنوز هیچ کشوری نتوانسته است نظام سوریه را شکست دهد.

اگر این پندار صحیح باشد که سیاست، شامل دشمنی و یا دوستی دائمی نیست، بنابراین این نکته نیز صحیح است که تغییر دشمنی به دوستی، نیازمند گذشت زمان، عذرخواهی و نشان دادن حُسن‌نیت‌هاست و همه این‌ها نکاتی است که فعلا جای آنها در روابط سوریه با فرانسه خالی است.

تاثیر بازسازی مناطق سوریه به عنوان اهرم فشاری از سوی آوارگان این کشور علیه دمشق، محدود خواهد بود زیرا این کشور برای بازسازی مناطق جنگ زده خود می‌تواند از کمک‌های چین و کشورهای آسیایی و حتی اروپایی‌ها بهره‌مند شود.

این روزها سیاست فرانسه درباره سوریه شرایط مناسبی ندارد. «دونالد ترامپ» رییس جمهور آمریکا که شیوه تکروی را در پیش گرفته است، با اروپایی‌ها دشمنی می‌کند و در نتیجه هیچ دلیلی برای اعتماد به وی در بلاد شام، وجود ندارد.

عربستان نیز در شن‌های یمن گرفتار شده است و دوستان سوریه در ایران و روسیه نیز اولویت‌هایی دارند که در آنها جایی برای استفاده از فرانسه در حل بحران سوریه وجود ندارد.

اردن نیز باید خود را با واقعیت‌های جدید سوریه، سازگار کند اما نباید از مرزهای خود به عنوان اهرمی برای اعمال فشار بر «بشار اسد» استفاده کند.

بنابراین نتیجه آن است که تا اطلاع ثانوی همه راه‌های پیش‌روی فرانسه به سمت دمشق، مسدود است.

مترجم: زهرا محب‌احمدی

بیشتر بخوانید:

سیاست واقع گرایانه فرانسه برای حل بحران سوریه 

اسپوتنیک: فرانسه در سوریه به دنبال چیست؟ 

لوپوان: حمله به سوریه و نقض دوباره حقوق بین الملل 

چرخش فرانسه درخصوص بحران سوریه 

نیروهای فرانسه در سوریه
نیروهای فرانسه در سوریه