اگر فهرست وار به این جریان تاریخی نگاه کنیم شروع آنرا باید پس از پیروزی انقلاب در فوریه 1979 دانست یعنی زمانیکه افسران سازمان اطلاعاتی آمریکا(سیا) با استفاده از شرایط خاص بعد از انقلاب، سعی کردند تا با نفوذ در مناطق کلیدی و حساس کشور، انقلاب اسلامی را با چالش های ملی، قومی و مذهبی و همچنین تهدیدهای نظامی و امنیتی مواجه کنند.
در این راستا لانه جاسوسی آمریکا در تهران که تحت عنوان سفارت امریکا فعالیت داشت با ایجاد شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی اقدامات برندازانه خود را بر ایجاد بحران در کشور، تضعیف نیروهای اصیل انقلاب و ایجاد شکاف میان رهبری و جوانان انقلاب متمرکز کرد اما ماهیت فعالیت های جاسوسی سفارتخانه امریکا درتهران با اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خط امام، در 13 آبان «4 نوامبر 1979» و کشف صدها سند و مدرک افشا شد.
خنثی شدن توطئه های آمریکا با تسخیر لانه جاسوسی
هدف آمریکا در آن مفطع تضعیف ادامه حرکت های انقلابی در کشور بود اما با تسخیر لانه جاسوسی نقشه های واشنگتن خنثی شد.
آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر رسوایی لانه جاسوسی، ایران را به گروگانگیری در سفارت آمریکا متهم کرد و نقشه اقدام اجرای عملیاتی نظامی در ایران را طراحی کرد.
در اقدامی تجاوز کارانه آمریکا براساس نقشه ای که با برخی کشورهای همسایه ایران هماهنگ شده بود، در 25 آوریل 1980 چند فروند هواپیمای نظامی را شبانه وارد منطقه ای دور افتاده در شرق ایران کرد.
این منطقه در یک فرودگاه متروکه در قلب صحرای طبس قرار داشت اما وقوع طوفان شن و برخورد بالگردها به یکدیگر و انهدام چند فروند از آنها مانع از ادامه عملیات شد.
درپی افشای این تجاوز، «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا شکست این عملیات را اعلام کرد.
نقشه های آمریکا برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی
آمریکا پس از شکست در نقشه تجاوز نظامی در طبس، دو نقشه دیگر را برای جبران این شکست طراحی کرد؛ نقشه اول، برنامه ریزی یک کودتای در پایگاه هوایی نوژه بود.
طراحی این کودتای با نام "نقاب" از جمله تلاش هایی بود که سازمان سیا، رژیم بعثی عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و تعدادی از نظامیان مخالف انقلاب اسلامی به طور مشترک آن را برنامه ریزی کرده بودند.
این نقشه شوم نیز قبل از اجرا افشا و عوامل آن دستگیر و ماهیت توطئه امریکا یکبار دیگر آشکار شد.
نقشه دوم امریکا طراحی یک حمله نظامی گسترده به ایران بود که سرانجام توسط رژیم بعث عراق کلید خورد.
جنگ افروزی های آمریکا در منطقه غرب آسیا
اسناد زیادی نشان می دهد، دستگاهها و آژانس های مختلف جاسوسی آمریکا، فعالانه در طرح و اجرای کودتاها و توطئهها، برای سرنگونی حکومت های مردمی، دست داشته اند؛ پروژه جنگ عراق علیه ایران با چراغ سبز آمریکا نیز به این فهرست اضافه شد.
از سال 2000 میلادی تا کنون، جنگها و مناقشه هایی که آمریکا و رژیم های دست نشانده اش در منطقه به بهانههای گوناگون به راه انداخته اند، نتیجه ای جز گرفتن جان میلیونها انسان، دامن زدن به ناامنی و برجای گذاشتن هزینهها و ویرانههای فراوان به همراه نداشته است.
حمایت از رژیم صدام در جنگ علیه ایران، حمله به افغانستان بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 به بهانه مقابله با تروریسم و جنگ با القاعده و سپس حمله به عراق در سال 2003 به بهانه نابودی سلاحهای شیمیایی حکومت صدام، از جنگ هایی است که آمریکا انها را شعله ور کرد.
جنگ افروزی های آمریکا اما در این مرحله تمام نشد؛ این مداخلات در یک دهه اخیر با حمایت از داعش و دیگر گروه های تروریستی در عراق و سوریه و با حمایت از جنگ عربستان علیه یمن با هدف سرنگونی دولت های قانونی و تجزیه کشورهای منطقه ادامه یافت.
با نگاه به چنین رفتار و سوابقی در آمریکا ست که رهبر معظم انقلاب اسلامی، سیاست اصلی آمریکا را جنگافروزی و پشتیبانی کردن از ظالمان دانستند.
این واقعیت های تلخ بخشی جدا ناپذیر از سیاست های آمریکاست که به خاستگاه جنگ و تجاوزو کشتار ملتهای مظلوم، تبدیل شده است.
«هارلان اولمان»، افسر سابق نیروی دریایی آمریکا، در کتاب خاطرات خود به جنگهای ویتنام و جنگ دوم عراق اشاره کرده و نوشته است: هرگاه در تاریخ آمریکا، سربازان آمریکایی به جنگی فرستاده شدهاند که آرمانی عادلانه نداشته، ما در آن جنگ شکست خوردهایم.
اولمان در جایی از کتاب خود نوشت : این فاجعهآمیز است که آمریکا بسیاری از جنگها و مداخلههای نظامی خود را به دلایلی آغاز کرده است که بعداً ثابت شده است، دلایلی کاملاً اشتباه بوده است؛ آمریکا باید طرز تفکرِ قرن بیستمی خود را کنار بگذارد تا مگر بتواند از شکستهای جنگی خود در آینده جلوگیری کند.
هدف اصلی سیاستمداران آمریکا؛ راه یافتن و نفوذ در بطن انقلاب
نگاهی به رفتارها، موضع گیریها و رویکرد سیاست خارجی آمریکا در طی سالها و دهههای گذشته نشان میدهد که هدف اصلی سیاستمداران آمریکا راه یافتن و نفوذ در بطن انقلاب و ورود به حریم امنیتی جمهوری اسلامی بوده است.
رهبرمعظم انقلاب اسلامی بارها در تبیین این مسئله خاطرنشان کرده اند که ذات آمریکای کنونی همان ذات آمریکای دوران ریگان است و هیچ تفاوتی میان دموکرات و جمهوری خواه وجود ندارد.
بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی در واقع بیانگر اهداف آمریکا در سطح منطقه ای و بین المللی است که علت اصلی بسیاری از مشکلات و معضلات ملت های منطقه و جهان را آشکار می سازد.
تهیه شده در «گروه ایران» اداره کل خبر و تفسیر برونمرزی
115/118